سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش نور و پرتوی است که خداوند در دلهای دوستانش می تاباند و بدان بر زبان آنان سخن می راند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
3  پایگاه اطلاع رسانی مباشر  4

ج - سوالات مربوط به سوره نور


س21- با توجه به تفسیر آیه 1 سوره نور ( سورة انزلنا ها و فرضناها و ..) چرا این سوره راسوره نور نامیده اند ؟


ج - بدین خاطر سوره نور را نور نامیدند که این نور که یکی از چشمگیر ترین آیات سوره است و از طرفی محتوای سوره نیز از نورانیت خاصی برخورد دار است به انسانها، به خانواده ها ، به زن و مرد، نور عفت و پاکدامنی می بخشد و به زبان ها و سخن ها نورانیت و تقوی و راستی می دهد وبه جان ها نور توحید و ایمان به معاد وتسلیم در برابر دعوت پیامبر (ص) میدهد .


س22- تفسیر آیه 2 سوره نور ( الزانیة و الزانی فاجلدوا ) مشتمل بر سه دستور است آنها را بنویسید ؟


ج - تفسیر آیه 2 سوره نور مشتمل بر سه دستور است :


الف - حکم مجازات زنان ومردان آلوده به فحشا ( منظور آمیزش جنسی زن و مرد بدون مجوز شرعی است )


ب - تاکید بر این که در ا جرای این حد الهی گرفتار محبتها و احساسات بی مورد نشوید احساسات و محبتی که نتیجه ای جز فساد و آلودگی ا جتماعی ندارد. منتها برای خنثی کردن انگیز های این گونه احساسات مسئله ایمان به خدا و روز جزا را پیش می کشد چرا   که نشانه ی ایمان به مبداء و معاد تسلیم مطلق در برابر فرمان اوست .این ایمان سبب می شود که انسان در برابر تخلفا ت احساس مسئولیت کند.


ج - دستور حضور جمعی از مومنان در صحنه مجازات است چرا که هدف تنها این نیست که گنهکار عبرت گیرد بلکه هدف آن است که مجازات او سبب عبرت دیگران هم بشود و به تعبیر دیگر با توجه به بافت زندگی اجتماعی بشرآلودگی های اخلاقی در یک فرد ثابت نمی ماند و به جامعه سرایت می کند و برای پاکسازی باید همانگونه که گناه بر ملا شده مجازات هم بر ملا گردد.


س23- با مطالعه بخش نکته ها که در پایان تفسیر آیه 3 سوره نور آمده است ، توضیح دهید چرا زانیة مقدم بر زانی ذکر شده است ؟


ج - در آیه 2 سوره نور زانیه مقدم بر زانی ذکر شده است دلیل آن این است که بدون شک این عمل منافی عفت از همه کس قبیح است ولی از زنان زشت تر و قبیح تر است چرا که آنها از حجب و حیای بیشتری برخور دارند و از این گذشته عواقب شوم این امر گرچه دامن گیر هر دو می شود اما در مورد زنان عواقب شومش بیشتر است و این احتمال وجود دارد که سر چشمه وسوسه این کار بیشتر از ناحیه آنها صورت گیرد ودر بسیاری از موارد عامل اصلی محسوب شوند.


س24-در تفسیر 4 سوره نور ( والذین یرمون المحصنات ) کسی که فردی را متهم به زنا می کند ، چرا باید چهار شاهد عادل بیاورد وگرنه ، خودش مجازات می گردد ؟


ج - خداوند در آیه 4 سوره نور می فرماید کسانی که زنان پاکدامن را متهم به عمل منافی عفت می کنند باید برای اثبات این ادعا چهار شاهد (عادل) بیاورند و اگر نیاورند هر یک از آنها را هشتاد تا زیانه بزنند و این به خاطر این است که در آیات گذشته مجازات شدیدی برای زن و مرد زناکار بیان شده بود و ممکن بود این موضوع دستاویزی شود برای افراد مغرض و بی تقوی که از این طریق افراد پاک را مورد اتهام قرار دهند لذا بلا فاصله بعد از بیان مجازات شدید زناکاران ، مجازات شدید تهمت زنندگان را که در صدد سوء استفاده از این حکم هستند بیان می کند تا حیثیت و حرمت خانواده های پاکدامن از خطر این گونه اشخاص مصون بماند و کسی جرائت تعرض به آن   برای مردم پیدا نکند .


س25- در تفسیر آیه 4 سوره نور ( والذین یرمون المحصنات ) حدیثی از امام صادق نقل شده است ، ترجمه آن را بنویسید ؟


ج - امام صادق (ع) می فرمایید هنگامی که مسلمانی برادر مسلمانش را به چیزی که در او نیست متهم سازد ایمان در قلب اوذوب می شود همانند نمک در آب ! 


س26- با توجه به تفسیر آیه 13 سوره نور ( لو لا جاءؤ و علیه باربعة شهداء ) چرا پیامبر (ص) نسبت به اجراء حد علیه منافقان اقدام نفرمودند ؟


ج - باتوجه به تفسیر آیه سوره نور پیامبر اکرم (ص) به این دلیل اقدام به اجرای حد علیه منافقان کرد که تا همکاری از ناحیه مردم نباشد اقدام به چنین امری ممکن نیست زیرا پیوندهای تعصب آمیز قبیله ای گاهی سبب می شد که مقاومت های منفی در برابر اجرای بعضی از احکام ولو به طور موقت ابراز شود چنانکه طبق نقل تواریخ در این حادثه چنین بود .


س27- در تفسیر آیه 15 سوره نور ( اذ تلقونه بالسنتکم ) در رابطه با شایعه پراکنی به سه گناه بزرگ اشاره کرده است آنها را بنویسید ؟


ج - در تفسبیر آیه 15 سوره نور در رابطه با شایعه پراکنی به سه گناه بزرگ اشاره شده :


الف - به استقبال این شایعه رفتن و از زبان یکدیگر گرفتن (پذیرفتن شایعه )


ب - منتشر ساختن شایعه ای را که هیچگونه علم و یقین آن نداشته و بازگو کردن برای دیگران (نشر شایعه بدون هیچگونه تحقیقی)


ج - آن را عملی ساده و کوچک شومردن ،در حالی که با حیثیت دو فرد مسلمان ارتباط داشته و باآبروی جامعه اسلامی گره خورده بود (کوچک شمردن شایعه و به عنوان یک وسیله سرگرمی از آن استفاده کردن )


س28- با توجه به تفسیر آیه 19 سوره نور ( ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشة ) آیا عشاعه فحشاء تنها به تهمت زدن به زن و مرد و مسائل ناموسی منحصر می شود ؟ توضیح دهید .


ج - اشاعه فحشا تنها منحصر به تهمت زدن و دروغ بی اساس در مورد زن ومرد با ا یمان ومسائل ناموسی نیست این یکی از مصادیق آن است و منحصر به آن نیست چرا که آن یک مفهوم وسیعی داردو هر گونه نشر فساد و اشاعه زشتیها و قبائح و کمک به توسعه آن را شامل میشود با این توضیح که کلمه فاحشه یا فحشا ء در قران به معنی موارد انحرافات جنسی و آلودگیهای ناموسی بکار رفته و از نظر مفهوم لغوی به معنی هر گونه رفتار وگفتاری است که زشتی آن بزرگ باشد.


س29- در پایان تفسیر آیه 20 سوره نور در مورد نشر گناه ، حدیثی از امام رضا (ع) نقل شده است ، ترجمه آن را بنویسید ؟


ج - حضرت امام رضا (ع) در مورد نشر گناه میفرماید آن کس که گناه را نشر دهد محذول ومطرود است و آن کس که گناه را پنهان دارد مشمول آمرزش الهی است.


س 30- با توجه به تفسیر آیه 21سوره نور (یا ایها الذین امنو لا تتبعوا ) نحوه ارتکاب گناه را بصورت گام به گام بنویسید ؟


ج - با توجه به تفسیر آیه 21 سوره نور نحوه ارتکاب گناه


 به صورت گام به گام صورت میگیرد چرا که یک انسان پاکدامن و با ایمان را نمی شود یک مرتبه به آغوش فساد پرتاب کرد بلکه باید گام به گام این راه را طی نماید.


گام اول : معاشرت ودوستی با آلودگان است .


گام دوم : شرکت در مجلس آنها است.


گام سوم : فکر گناه اسـت.


گام چهارم : ارتکاب مصادیق مشکوک وشبهات است.


گام پنجم : انجام گناهان صغیره است.


و در گام های بعد گرفتار بدترین کبائر می شودواین خطوات شیطان است چرا که این درست به کسی می ماند که زمام خویش به دست جنایتکاری سپرده او را گام به گام به سوی پرتگاه می برد تا سقوط کند و نابود گردد .


س31- با توجه به تفسیر آیه 24 سوره نور (یوم تشهد علیهم ) آیا در قیامت ، تهمت زنندگان و شایعه سازان تنها با زبان اعتراف به گناهان خود می کنند ؟ به اختصار توضیح دهید ؟


ج در روز قیامت تهمت زنندگان و شایعه سازان تنها با زبان اعتراف به گناهان خود می کنند و زبان آنها بی آنکه خودشان مایل باشند به گردش در می آید و حقایق را بازگو می کند این مجرمان بعد از مشاهده دلائل و شواهد قطعی جرم، بر خلاف میل باطنی خود صریحا " اقرار به گناه کرده و همه چیز را فاش می سازندچراکه جایی را برای انکار نمی بینند ،دست و پا نیز به سخن در می آیدوهمه چیز را فاش و پنهانی ها را ظاهر میسازد. 


س 32 با توجه به تفسیر آیه 27 سوره نور (یا ایها الذین امنوا لا تدخلوا ) نحوه وارد شدن به خانه دیگران را به طور خلاصه بنویسید ؟


ج - در آیه 27 سوره نور بیان شده است ای کسانی که ایمان آورده اید در خانه های غیر از خانه خود وارد نشوید تا اینکه اجازه بگیرید و بر اهل خانه سلام کنید در این آیه قسمتی از آداب معاشر ت ودستورات اجتماعی اسلام که ارتباط با مسائل مربوط به حفظ عفت عمومی دارد بیان شده است .


به طور خلاصه مفهومش این است که هنگام وارد شدن به خانه دیگران باید اجازه گرفت و آن هم مودبانه و دوستانه و خالص از هر گونه خشونت واینکه در اجازه گرفتن فریاد نکشید ،درب را محکم نکو بید وتا اجازه داده نشود وارد نشوید وهنگام وارد شدن سلام کنید و بدون سلام ومحبت ودوستی وارد نشوید که سلام نشانه صلح وصفا وپیام آور محبت ودوستی است و اگر کمی دقت شود این نشانه خیر وصلاح بوده و ریشه در اعماق عواطف وعقل و شعور انسانی دارد .


س 33- با توجه به تفسیر آیه 30 سوره نور (قل للمومنین یغضوا ) آیا مردان به هنگام برخورد با زنان نامحرم ، باید چشم های خود را ببندند ؟به اختصار توضیح دهید ؟


ج - در آیه 30 سوره نور چنین بیان شده که: به مومنان بگو چشم های خود را (از نگاه کردن به زنان نامحرم و آنچه نظر افکندن به آن حرام است ) فروگیرند و دامان خود را حفظ کنند. با توجه به تفسیر این آیه یغضوا از ماده غض (بر وزن خز ) به معنی کم کردن است و در این جا به معنی کم کردن نگاه است و نمی گوید مومنان باید چشم هایشان را فرو بندند بلکه میگوید باید نگاه خود را کم و کوتاه کنند و این تعبیر لطیفی است به این منظور که اگر انسان به راستی هنگامی که با زنان نامحرمی روبرو می شود بخواهد چشم خود را به کلی ببند ادامه راه رفتن و مانند آن برای او ممکن نیست اما اگر نگاه را از صورت و اندام او بر گیرد و چشم خود را پایین اندازد گوئی از نگاه خویش کاسته است و آن صحنه ای را که ممنوع است از منطقه دید خود به کلی حذف کرده است .


س 34  با توجه به تفسیر آیه 31 سوره نور (و قل للمومنات یغضضن ) هشت مورد اول از مواردی که زن می تواند در مقابل مرد بدون حجاب باشد را نام ببرید؟


ج - با توجه به تفسیر آیه 31 سوره نور زنان در موارد ذیل می توانند در مقابل مردان بدون حجاب باشند .


1- برای شوهرانشان


2-یا پدرانشان


3-یا پدر شوهرانشان


4-یا پسرانشان


5-یا پسران همسرانشان


6-یا برادرانشان


7-یا پسران برادرانشان


8-یا پسران خواهرانشان


" زنان در چهار مورد دیگر آزادند "


س 35 - در تفسیر آیه 32 سوره نور (و انکحوالایامی منکم والصالحین) حدیثی از امیر مومنان علی (ع) در باره میانجی گری در ازدواج افراد نقل شده است ، ترجمه آن را بنویسید؟


ج- حضرت علی (ع) درمورد میانجیگری در ازدواج افراد می فرماید: بهترین شفاعت آن است که میان دو نفر برای امر ازدواج میانجیگری کنی تا این امر به سامان برسد.


¤ نویسنده: موسی مباشری


س 36 تفسیر قسمت اول آیه 33 سوره نور (ولیستضعف الذین لا یجدون نکاحا)را در مورد افرادی که توانایی ازدواج ندارند بنویسید ؟


ج_ قرآن در مورد افرادی که توانایی ازدواج ندارند می فرماید : آنهایی که وسیله ازدواج ندارند باید عفت پیشه کنند تا خداوند آنان را از فضلش بی نیاز سازد البته خود انسان و دیگران باید تلاش و کوشش کنند ولی اگر وسیله ازدواج فراهم نشد و انسان مجبور شد مدتی را با محرومیت بگذراند مبادا در این مرحله گمان کند که آلودگی جنسی برای او مجاز است. نباید در این مرحله بحرانی و در این دوران آزمایش الهی تن به آلودگی دهد و خود را معذور شمرد که هیچ عذری پذیرفته نیست بلکه باید قدرت ایمان و شخصیت و تقوا را در چنین مرحله ای آزموده و عفت پیشه کند تا خدا از فضل بی پایان خود اورا بی نیاز کند .


س37_باتوجه به تفسیر آیه35 سوره نور (الله نور السموات والارض مثل نوره ) ویژگی ها و خواص هفتگانه نور را نام ببرید؟


ج_با توجه به تفسیر آیه 5 سوره نور خواص و ویژگی های نور عبارتند از :


الف - نور زیباترین و لطیف ترین موجودات در جهان ماده است و سرچشمه همه زیبائیها و لطافتها است .


ب - نور بالاترین سرعت را طبق آنچه در میان دانشمندان معرف است در جهان ماده دارد نور باسرعت سیصد هزار کیلومتر در ثانیه می تواند کره زمین را در یک چشم بر هم زدن هفت بار دور بزند به طوری که مسافت های فوق العاده عظیم نجومی را با سرعت سیر نور می سنجند .


ج - نور وسیله تبیین اجسام و مشاهده موجودات مختلف این جهان است بدون آن نمی توان چیزی را دید. بنابراین هم ظاهر است و هم مظهر (ظاهر کننده )


د - نور آفتاب که مهم ترین نور در دنیا ی ماست پرورش دهنده گلها و گیاهان بلکه رمز بقای همه موجودات زنده است .


ه - امروز ثابت شده که تمام رنگهائی راکه ما می بینیم نتیجه تابش نور آفتاب یا نورهای مشابه آن است و گرنه موجودات در تاریکی مطلق رنگی ندارند .


و - تمام انرژی های موجود در محیط ما (به جز انرژی اتمی ) همه از نور آفتاب سرچشمه می گیرد ، انرژی باد ، ریزش باران ، حرکت نهرها و حرکت همه موجودات زنده به نور آفتاب منتهی می شود .


ز - نور آفتاب نابود کننده انواع میکروبها و موجودات موذی است و اگر تابش اشعه این نور نبود کره زمین تبدیل به بیمارستان بزرگی می شد که همه ساکنانش با مرگ دست به گریبان بودند .


س 38 - معنای آیه 40 سوره نور (او کظلمات فی بحر ) را بنویسید؟


 ج_خداوند در آیه 40 سوره نور می فرماید یا همچون ظلماتی است در یک دریائی پهناور که موج آنرا پوشانیده و بر فراز آن موج دیگری است و بر فراز آن ابری تاریک ظلمتهائی است یکی بر فرازدیگر آنچنان که هر گاه دست خودرا خارج کند ممکن نیست آنرا ببیند و کسی که خدا نوری یرای او قرار نداده است نوری بر او نیست .


س 39 - با توجه به تفسیر آیه 43 سوره نور (الم تر ان الله یزجی سحابا" )در رابطه با شگفتی های درخشندگی برق ابرها توضیح دهید ؟


ج_در پایان آیه 43 سوره نور به یکی از شگفتیهای طبیعت که از آیات توحید است اشاره می کند و می گوید : نزدیک است درخشندگی برق ابرها ، چشم های انسان را ببرد ، ابرهائی که در حقیقت از ذرات آب تشکیل شده است به هنگامی که حامل نیروی برق می شود آنچنان آتشی از درونش بیرون می جهد که برقش چشمها را خیره و رعدش گوشها را از صدای خود پر می کند و گاه همه جا را می لرزاند و این نیروی عظیم د رلابلای این بخار لطیف راستی شگفت انگیز است .


س40_ در بخش نکته ها در پایان تفسیر آیه 45 سوره نور تنوع و تفاوت های موجودات زنده به عنوان یکی از نشانه های قدرت و عظمت خداوند امده است، آنرا بنویسید؟


ج_ تنوع وتفاوتهای موجودات زنده دلیل عظمت و قدرت خداوند متعال است د رتفسیر نمونه در پایان تفسیر آیه 45 سوره نور آمده است همه جنبندگان از آب نطفه به وجود نمی آیند زیرا حیوانات تک سلولی و بعضی دیگر از حیوانات که مصداق جنبنده (دابه) هستند از طریق تقسیم سلولها بوجود می آیند نه از نطفه مگر این که گفته شود حکم بالا جنبه نوعی دارد نه عمومی ودیگر این که نخستین موجود را که خداوند آفرید آب بود و در روایات اسلامی هم هست که اولین موجودی را که خدا آفرید آب بوده و انسان را بعداً از آب آفرید و طبق فرضیه های علمی جدید نخستین جوانه حیات در دریاها ظاهر شده و این پدیده قبل از همه جا بر اعماق یا کنار دریاها حاکم شده است .و البته این نیرویی که موجود زنده را با آن همه پیچیدگی در نخستین مرحله بوجود آورد و در مراحل بعد هدایت کرد یک نیروی ما فوق طبیعی یعنی اراده خداوند بزرگ بوده است.


س41_با توجه به تفسیر آیه 45 سوره نور ( لقد انزلنا آیات ) خدا هرکسی را بخواهد به صراط مستقیم هدایت می کند ، آیا انسان خود در هدایتش نقشی ندارد ؟


ج_ با توجه به تفسیر آیه 45 سوره نور خداوند هر کسی را که بخواهد به صراط مستقیم هدایت میکند البته ایات الهی دلها را به نور ایمان وتوحید روشن میکند افکار انسانها را نورو صفا می بخشد ومحیط تاریک زندگیشان را عوض میکند وزمینه را برای ایمان فراهم میسازد ولی نقش اصلی را هدایت الهی دارد با توجه به این که مشیت الهی نورهد ایت را به د لهائی می افکند که آماده پذیرش آن هستند یعنی مجاهده را آغاز کر ده اند وگامهای به سوی او برداشتند لذا نقش اصلی را خداوند دارد ولی نقش انسان هم بی تاء ثیر نیست .


س42_ چهره منافقان در آیات 47 و 48 سوره نور (و یقولون امنا بالله وبالرسول) تصویر گردیده است ، آن را بنویسید؟


ج چهره منافقان در آیات 47و 48 سوره نور تصویر شده باتوجه به شان نزول آیات آنجایی که منافقان در اختلافشان با مرد یهودی داوری پیامبر را قبول نکردند خداوند آیات منظور را نازل کرد که می فرماید: آنها می گویند به خدا و پیامبر ایمان داریم و اطاعت می کنیم وی بعد از این ادعا گروهی از آنها روی گردان می شوند. آنها د رحقیقت مؤمن نیستند (دلیل بی ایمانی و نفاق برای منافقان ) هنگامی که از آنها دعوت می شود که به سوی خدا و پیامبرش بیایند تا در میان آنها داوری کند گروهی از آنها روی گردان می شوند ( تردید در عدالت پیامبر و اصل نبوت ) اما اگر این داوری به نفع آنها بوده باشد تا نهایت تسلیم به سوی او می آیند . ( شرک و دنیا پرستی آنها ) پس نتیجه می گیریم منافقان به آنچه می گویند عمل نمی کنند و به خدا و پیامبر ایمان قبلی ندارند و دنیا پرستی یکی از صفات آنهاست و اینکه اعراض از داوری پیامبر به گروهی از منافقان نسبت داده شده دلیل این است که نفاق هم مانند ایمان درجات مختلفی دارد .


س43 - در تقسیر آیه 50 سوره نور ( افی قلوبهم مرض ام ارتابوا) به سه ریشه یا انگیزه اصلی عدم تسلیم منافقان اشاره شده است ، آن سه را نام ببرید ؟


ج -با توجه به تفسیر آیه 50 سوره نور سه انگیزه یا سه ریشه اصلی عدم تسلیم منافقان عبارتند از :


 الف -وجود بیماری نفاق در آنها


ب-تردید در عدالت پیامبر (ص)و اصل نبوت


ج-تناقض میان ایمان و عمل آنها


س 44-در بخش نکته ها در پایان تفسیر آیه50 سوره نور آمده است ،چراخطرناکترین افراد در یک جامعه را ، منافقان معرفی کرده است ؟


ج و براستی خطرناکترین افراد در یک جامعه منافقان هستند چرا که تکلیف انسان در برابر آنها روشن نیست نه واقعاً « دوستند و نه ظاهراً » مصونند ولی اعمالشان از اعمال کفار بدتر است . 


 


س45 - در تفسیر آیه 52 سوره نور ( ومن یطع الله و رسوله و یخش الله ) برای انسانهای رستگار سه وصف آورده است آنها را نام ببرید ؟


ج در تفسیر آیه 52 سوره نور سه وصف برای انسانهای رستگار بیان کرده که عباتند از :


الف اطاعت خدا و پیامبر(ص) 


 ب- خشیت


 ج- تقوی


و مفسران گفته اند که اطاعت یک معنی کلی است و خشیت شاخه درونی آن و تقوی شاخه بیرون آن است .   


س 46 د آیه 55 سوره نور (وعد الله الذین امنوا منکم) خداوند به مسلمانانی که ایمان دارند و عمل صالح انجام می دهند “ سه بشارت و نوید داده است “ آنها را نام ببرید ؟


ج با توجه به تفسیر آیه 55 سوره نور خداوند به مسلمانانی که ایمان دارند و عمل صالح انجام می دهند سه بشارت داده است.


الف- استخلاف و حکومت روی زمین 


ب - نشر آئین حق به طور اساسی و ریشه دار در همه جا


ج از میان رفتن تمام اسباب خوف و ترس و وحشت و ناامنی


س 47 - در بخش نکته ها در پایان تفسیر آیه 55 سوره نور حدیثی از پیامبر اکرم (ص) درباره ظهور حضرت مهدی (عج) نقل شده است “ ترجمه آن را بنویسید ؟


ج پیامبر اکرم(ص) می فرماید : اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نماند خداوند آن یک روز را آنقدر طولانی می کند تا مردی از دودمان من که نامش نام من است حاکم بر زمین شود و صفحه زمین را پر از عدل و داد کند آنگونه که از ظلم و جور پر شده باشد .


س 48 -   در بخش نکته ها در پایان تفسیر آیه 61 سوره نور حدیثی از حضرت امام جعفر صادق (ع) نقل شده “ که شرایط پنجگانه دوستی را بیان کرده است ،ترجمه آن را بنویسید ؟


ج امام جعفر صادق (ع) در مورد شرایط دوستی می فرماید : دوستی جز با حدود و شرایطش امکان پذیر نیست کسی که این حدود و شرایط یا بخشی از آن در او باشد او را دوست بدان و کسی که هیچ یک از این شرایط در او نیست چیزی از دوستی در او نیست. نخستین شرط دوستی آن است که باطن و ظاهرش برای تو یکی باشد . دومین شرط این است که زینت و آبروی تو را از زینت و آبروی خود بداند و عیب و زشتی تو را عیب و زشتی خود ببیند . سوم این است که مقام و مال وضع او را نسبت به تو تغییر ندهند . چهارم این که آنچه را در قدرت دارد از تو مضایقه ننماید .پنجم که جامعه همه این صفات است آن است که تو را به هنگام پشت کردن روزگار رها نکند .


س 49 - با توجه به تفسیر آیه 63 سوره نور (لا تجعلوا دعاء الرسول بینکم ) مفهوم فتنه را توضیح دهید ؟


ج بعضی از مفسران فتنه را به معنی قتل و بعضی به معنی گمراهی و بعضی به معنی تسلط سلطان ظالم و سر انجام بعضی به معنی بلا ی نفاق که در قلب انسان آشکار می شود دانسته اند این احتمال نیز وجود دارد که منظور از فتنه ،فتنه های احتمالی و نابسامانی ها و هرج و مرج و شکست و سایر آفتهائی است که بر اثر تخلف از فرمان رهبر دامنگیر جامعه می شود ولی در هر حال فتنه مفهومی وسیع دارد که همه این امور را شامل می شود .


س 50 در تفسیر آیه 64 سوره نور ( الا ان لله ما فی السموات و الارض) ضامن اجرای امر و نهی و فرمانهای الهی را در چه چیز می داند ؟


ج با توجه به تفسیر آیه 64 سوره نور ضامن اجرای امر و نهی و فرمانهای الهی علم الهی است ( و خدا به همه چیز عالم و آگاه است ) با توجه به اینکه این آیه سه بار بروی علم خدا نسبت به اعمال انسانها تکیه شده و این به خاطر آن است که انسان هنگامی که احساس کند کسی به طور دائم مراقب او است و ذره ای از پنهان و آشکار بر او مخفی نمی ماند این اعتقاد و باور اثر تربیتی فوق العاده بر روی آن می گذارد و ضامن کنترل انسان در برابر انحرافات و گناهان است .


 


¤ نویسنده: موسی مباشری


هفته دفاع (دوشنبه 89/5/11)

مقدمه


جنگ هشت ساله که با تحریک و حمایت همه جانبه استکبار جهانی، توسط رژیم بعثی عراق بر مردم ایران تحمیل شد، تنها محدود به خطوط مقدم جبهه ها نبود، بلکه تمام سرزمین اسلامی ما اعم از شهرها و روستاها را در برگرفت.


از آن جا که نظام جمهوی اسلامی در تعارض مستقیم با قدرت های سلطه گر قرار داشت، لذا از همان ابتدا با مقابله ی جدی آنان مواجه شد که به عنوان مثال: می توان به کودتاها عملیات های براندازی، درگیری های داخلی و شورش های محلی در قالب ادعای خودمختاری ها اشاره کرد.


در جریان یک مبارزه ی سیاسی در مقابل پناهندگی شاه به آمریکا، سفارت آمریکا در تهران به تصرف دانشجویان پیرو خط امام در آمد. این واقعه شکل جدیدی به رویارویی ایران با این قدرت استکباری بخشید، امریکا تاب چنین تحقیری را نداشت، لذا با حمله ی نظامی به طبس تلاش کرد این حقارت را جبران نماید لیکن به صورتی مفتضحانه شکست خورد. از این رو امریکا در یک بررسی منطقه ای جهت مهار گسترش انقلاب اسلامی و نیز جبران شکست های پی در پی خویش، ابتدا اقدام به تحریک اقتصادی و تسلیحاتی ایران نمود و سپس توسط رژیم بعثی عراق به عملیات نظامی علیه ایران پرداخت.


در عراق نیز صدام با روحیه ی قدرت طلبی و سلطه گری، حسن البکر را طی کودتایی از صحنه قدرت راند و با طمع رهبری جهان عرب و پر کردن خلأ قدرت در منطقه و به دست آوردن امتیازات از دست داده در قرارداد 1975، خود را به عنوان وسیله ای که غرب می تواند توسط او به اهداف سلطه گرانه اش دست یابد معرفی کرد. لذا در اولین اقدام به سرکوبی شیعیان عراق دستزد و هم زمان به بمب گذاری در تأسیسات  نفتی ایران توسط گروه های ضد انقلاب مبادرت نمود. در عین حال جنگ تبلیغاتی شدیدی علیه ایران اسلامی آغاز کرد و در تلویزیون دولتی به بهانه بازپس گیری سه جزیره ی ابوموسی و تنب های بزرگ و کوچک، حملات مستقیم و غیرمستقیم تبلیغاتی را متوجه ایران کرد و سرانجام پس از یک دوره مذاکرات مسؤولین عراقی با مسؤولین آمریکایی و حضور برخی فرماندهان ارشد نظام شاه در عراق، وزارت امور خارجه آن کشور به صورت رسمی در 26/6/59، طی یادداشتی قرارداد 1975، الجزایر را لغو نمود و ارتش عراق نیز در تاریخ 31/6/1359، حمله سراسری خود را آغاز کرد.


این امر در حالی صورت پذیرفت که امام خمینی قدس سره از ماه ها قبل از آغاز حمله عراق جهت آمادگی و افزایش توان نظامی ایران تلاش می نمودند.


ایشان در مورخه 31 شهریور 1359، در پیامی به مناسبت باز شدن مدارس درباره ی آغاز جنگ تحمیلی فرمودند:


«این جنگ، جنگ با اسلام است به هواداری کفر و یک همچنین جنگی برخلاف رضای خداست. و خدای تبارک و تعالی نخواهد بخشید بر این کسانی که بر ضد اسلام قیام کنند به واسطه ی همراهی با کفر.» همچنین امام قدس سره اولین فرمان خود را درباره جنگ در تاریخ 1/7/1359، صادر فرمودند. ( 1)


 


«بسم الله الرحمن الرحیم»


مطالب زیر ابلاغ می گردد:


1- باید اطاعت از شورای فرماندهی بدون کوچکترین تخلف انجام گیرد و متخلفین با سرعت و قاطعیت باید تعیین و مجازات شوند.


2- باید اشخاص و مقامات غیرمسؤول از دخالت در امر فرماندهی خودداری کند و فرمانده کل قوا به نمایندگی این جانب و شورای فرماندهی، مسؤول امور جنگی هستند.


3- در شرایط فعلی اقدام دادگاه های ارتش در اموری که شورای فرماندهی صلاح نمی داند بدون اطلاع این جانب ممنوع اعلام می گردد.


4- رادیو و تلویزیون موظفند اخباری را نقل کنند که صد در صد صحت آن ثابت می باشد و برای عدم اضطراب و تشویش اذهان، اخبار را از غیر منابع موثّق نقل ننمایند.


5- نیروهای انتظامی موظف هستند، کسانی را که دست به شایعه سازی می زنند از هر قشر و گروهی که باشند، فوراً دستگیر و به دادگاه های انقلاب تسلیم و دادگاه های مذکور آنان را در حد ضد انقلابیون مجازات نمایند. مردم مبارز ایران موظف هستند، شایعه سازان را به دادگاه های انقلاب معرفی و با نیروهای انتظامی همکاری نمایند.


6- روزنامه ها در وضع فعلی موظفند از نشر مقالات و اخباری که قوای مسلح را تضعیف می نماید، جداً خودداری نمایند که امروز تضعیف این قوا عملاً و شرعاً حرام و کمک به ضد انقلاب است. من کراراً از نیروهای مسلح عزیز پشتیبانی نموده ام و امروز که آنان در جبهه جنگ با صدام کافر هستند، تشکر می کنم و از زحمات آنان قدردانی می نمایم و از خداوند متعال توفیق و پیروزی برای آنان طلب می نمایم.


7- اکیداً همه قشرهای ملت و ارگان های دولتی موظف شرعی هستند که دست از مخالفت های جزئی که دارند، بردارند و با مخالفت خود کمک به دشمنان اسلام ننمایند.


والسلام»


ادوار مختلف جنگ تحمیلی


دوره ی اول جنگ از شروع جنگ تحمیلی تا آزادی خرمشهر و دوره دوم آن از آزادی خرمشهر تا پایان جنگ می باشد.


این دو دوره به 6 مقطع (2 مقطع مربوط به دوره اول و 4 مقطع مربوط به دوره دوم) تقسیم شده است.


دوره ی اول: دشمن پس از یک ارزیابی غلط از اوضاع ایران اسلامی و عدم شناخت از پشتوانه های مردمی انقلاب، با یک زمینه سازی وسیع اقدام به تهاجمی همه جانبه کرد و تا اندازه ای توانست در خاک ایران اسلامی نفوذ کند؛ اما با حضور نیروهای مدافع انقلاب، دشمن زمین گیر شد و پس از یک تحول سیاسی و نظامی و با برکناری عناصر غیرمؤمن به انقلاب، امکان حضور نیروهای مردمی در جبهه ها فراهم گردید. با این برتری نظامی، ابتکار عمل در دست نیروهای خودی قرار گرفت و طی یک سلسله عملیات، خرمشهر آزاد شد.


دوره ی دوم جنگ در حالی آغاز شد که دشمنان در جستجوی راه هایی جهت مهار قدرت رزمندگان اسلام بودند. لذا، این دوره شاه حضور و فعالیت قدرت های خارجی در صحنه مستقیم نبرد و تلاش های بی حد و حصر اقتصادی و سیاسی برای مهار نظامی ایران است. این امر در حالی صورت پذیرفت که دشمن منفعلانه با یک تغییر استراتژی شتاب زده، شعار صلح خواهی را محور ادعاهای خویش قرار داده و عمده ی نیروهایش به پشت مرزهای بین المللی رانده شده بود.


الف – دوره اول


¤ نویسنده: موسی مباشری


هفته دفاع (دوشنبه 89/5/11)

1- مقطع اول: آغاز حملات عراق


در 31 شهریور سال 1359، نیروهای عراق با آمادگی قبلی و زمینه سازی مناسب، حمله به مرزهای ایران را در طول نوار مرزی از آبادان تا قصرشیرین آغاز کردند. هم زمان با این حمله، هواپیماهای دشمن بسیاری از مراکز نظامی و استراتژیک و فرودگاه های ایران و نیز 19 شهر را مورد بمباران قرار دادند. اهداف اصلی عراق در این تهاجم عبارت بودند از:


- حاکمیت بر اروند رود و باز پس گیری سه جزیره ی ایرانی خلیج فارس به منظور جبران قرارداد 1975، الجزایر.


- جداسازی استان خوزستان و الحاق آن به عراق و یا استقلال آن به نام عربستان.


- تضعیف  جمهوری نوپای اسلامی تا مرز سقوط.


به منظور دستیابی به این اهداف، عراق یک استراتژی جنگ سریع ( سه روزه) را طراحی کرد با این تصور که نیرویی که توانایی مقابله با ارتش آن کشور را داشت باشد وجود ندارد.


 


عراق با انتخاب مناطق جغرافیایی و تقسیم آنها بین یگان های رزمی، این استراتژی را در پناه یک جو تبلیغاتی شدید و دیپلماسی پر تحرک و نیز با در اختیار داشتن ستون پنجم، در حالی که پاسگاه های مرزی تاب مقاومت در برابرتهاجم دشمن را نداشتند، هجوم خود را آغاز کرد و به دلیل عدم آمادگی نیروهای ایرانی به راحتی وارد خاک جمهوری اسلامی شد. بدین ترتیب ارتش عراق طی 48 ساعت به نزدیکی شهرهای مرزی رسید. لیکن آنچه مورد ارزیابی و توجه دشمن قرار نگرفته بود، میران فداکاری مردم و مقاومت عناصر بومی بود. بدین شکل استراتژی جنگ سریع به شکست انجامید.


در این میان، به دلیل حضور نیروهای لیبرال در رأس امور، از جمله وجود بنی صدر به عنوان ریاست جمهوی، تحریمی داخلی علیه مدافعان انقلاب، صورت گرفت و با شهادت فرماندهان محلی و جوانان در شهرها، عراق موفق به تصرف بسیاری از شهرهای مرزی و سرانجم خرمشهر گردید. به این ترتیب گرچه عراق نتوانست به اهداف اولیه خویش دست یابد، لیکن قسمت هایی از خاک ایران را تصرف کرد. در این مرحله، عراق موضع سیاسی خود را تغییر داد و در تمامی مناطق اشغال شده، اقدام به پدافند نمود و به ایران پیشنهاد آتش بس و مذاکره نمود. ایران هرگونه پذیرش آتش بس را، پیش از خروج نیروهای عراقی رد کرد.


پس از پاسخ ایران، عراق تلاش کرد خطوط پدافندی خود را اصلاح نموده و برای یک جنگ درازمدت، نقاط مناسب و حساس استراتژیک را به دست آورد. لذا، همچنان به فشار خود به منظور تصرف آبادان و اهواز ادامه داد. اما با مقاومت عناصر پراکنده ی محلی و مردمی که بدون سازمان خود را به جبهه رسانده بودند، روبرو و متوقف شد. در این زمان عملاً فرصتی مناسب برای رزمندگان ایرانی فراهم شد تا به سازماندهی و تقویت خود بپردازند.


در طی این فرصت، ایران دست به انجام چندین عملیات محدود منظم زد. لیکن توفیق چندانی نیافت. ولی برخی عملیات محدود ایذایی که به صورت مشترک توسط یگان های ارتش و سپاه و نیروهای مردمی انجام شد از موفقیت بیشتری برخوردار گردید.


امام خمینی قدس سره با توجه به موضع منفی بنی صدر در قبال پیروزی های رزمندگان ارتش اسلام در تاریخ 21/3/1360، وی را از فرماندهی نیروهای مسلح عزل و بلافاصله مجلس، عدم کفایت وی را تصویب کرد. بدین ترتیب مقطع دوم جنگ آغاز شد.


 


2- مقطع دوم: دفع تجاوز عراق


با عزل بنی صدر، شرایط در جبهه های نبرد متحول گردید، به گونه ای که عملیات نسبتاً بزرگی، در همان شب عزل وی در جبهه های جنوب با رمز فرماندهی کل قوا خمینی روح خدا انجام گرفت که به پیروزی منجر شد. این پیروزی سرآغاز طراحی عملیات های مشترک ارتش و سپاه با پشتیبانی نیروهای مردم گردید. از طرف دیگر، آمریکا با از دست دادن مهره مؤثر خود یعنی بنی صدر، گروه های سیاسی مخالف انقلاب را وادار کرد که علیه نظام اسلامی ایران وارد جنگ مسلحانه شوند. این حرکت نیروهای مخالف که به طور عمده در دانشگاه تهران تجلی یافته بود، منجر به صدور فرمان انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها از سوی امام قدس سره گردید؛ و با خلع بنی صدر و انتخاب شهیدان رجایی و باهنر ایران از نظر سیاسی یکپارچه گردید.


تنها پس از گذشت یک ماه از شهادت شهیدان رجایی و باهنر، بزرگترین عملیات مشترک ارتش و سپاه تحت عنوان ثامن الائمه آغاز شد. پیروزی های پی در پی منجر به تقویت روح وحدت ملی در کشور گردید و عملاً حضور ضد انقلاب در ایجاد درگیری ها کاهش یافت و در پی آن ثبات ساختار سیاسی و اقتصادی جلوه گر شد. در این اثنا رزمندگان اسلام به طراحی عملیات بزرگ دیگری در اولین شب سال 1361، با نام فتح المبین( 2)دست زدند. متعاقب این عملیات اولین گردان های تانک، توپخانه و پدافند هوایی و مهندسی از غنایم به دست آمده شکل گرفت.


عراق در پی شکست های متوالی، داعیه صلح خواهی و آتش بس را سرداد در حالی که منتظر حرکت رزمندگان در یک تهاجم بزرگ برای فتح خرمشهر بود. سپاهیان اسلام با یک تدبیر ماهرانه و توکل بر خدا از چند محور کارون و جاده اهواز – خرمشهر عملیات خود را طی سه مرحله آغاز و سرانجام در سوم خرداد سال 1361، وارد خرمشهر شدند. حرکت رزمندگان در این منطقه منجر به پاکسازی کامل مناطق جنوبی از نیروهای عراقی گردید.


بدین ترتیب با فتح خرمشهر، دوره دوم جنگ که در طی آن امریکا به صورت مستقیم وارد صحنه نبرد گردید، آغاز شد.


 


ب: دوره دوم


 


1- مقطع اول: تعقیب و تنبیه متجاوز


دوره ی اول جنگ، در حالی پایان پذیرفت که اغلب ضعف های ناشی از بحران انقلاب در یک بسیج مردمی برطرف گردید و ساختار نظامی ایران شکل خود را به خوبی بازیافت.


دشمن که توانایی انقلاب اسلامی را درک کرده بود در پی چاره ای برای گریز از این مهلکه بود؛ لذا رییس جمهور عراق دو هفته پس از باز پس گیری خرمشهر توسط رزمندگان اسلام به کلیه نیروهای خود دستور عقب نشینی به مرزهای بین المللی را داد و در همین حال به دعوت از مجامع بین المللی پرداخت در حالی که هدف اصلی، تقویت بنیه نظامی ارتش عراق بود. در همین راستا، اسرائیل به تهاجمی همه جانبه به منظور تصرف لبنان دست زد. این اقدام هم زمان با طرح سه شرط اساسی ایران به منظور خاتمه دادن به جنگ بود.


این شرط ها عبارت بودند از:


خروج نیروهای اشغالگر، تعیین و تنبیه متجاوز و پرداخت غرامت.


در بین شرایط بالا، تنبیه متجاوز شرطی بود که استکبار حاضر به پذیرش آن نبود.


به همین منظور با طرح مسأله ی حمله اسرائیل، عراق شعار صلح خواهی را با شعار اتحاد علیه اسرائیل درهم آمیخت و تلاش کرد ایران در مقابل کشورهای اسلامی قرار دهد و با استفاده از این فرصت به تحکیم مواضع خود بپردازد. در این میان نیروهای ایرانی از طریق مرز سوریه سعی کردند به تجاوز اسرائیل پاسخی دندان شکن دهند. امام خمینی قدس سره با هوشیاری تمام و طرح شعار «راه قدس از کربلا می گذرد» توجه نیروهای رزمنده را به جبهه های داخلی معطوف گرداند.


به همین منظور عملیات رمضان، در سال 1361، طراحی شد تا هدف تنبیه متجاوز به صورت عملی جلوه گر شود. اگر چه این عملیات دستاورد مهم نظامی در پی نداشت، لیکن عزم راسخ مردم ایران را متجلی نمود.


در این مقطع از جنگ، تلاش عراق تنها معطوف به ایجاد استحکامات در مرزها و آمادگی مقابله با نیروهای ایرانی بود.


هر چند در طی این مدت عملیات های پراکنده کوچک و بزرگی صورت گرفت، اما هیچ یک جای پای بزرگی برای نیروهای  ایرانی نگشود. ناگفته نماند که در این مقطع عناصر جاسوسی دشمن و تجهیزات ماهواره ای استکبار جهانی یکی از عوامل مؤثر بود، به همین جهت فرماندهی جنگ تصمیم گرفت به طراحی عملیاتی دست نزند که از دید دستگاه های جاسوسی دشمن پنهان بماند. نتیجه ی چنین عملیاتی( 3) تصرف جزایر مجنون بود که می توان پس از فتح خرمشهر آن را بزرگترین دستاورد سیاسی، اقتصادی و نظامی دانست. پس از این عملیات و اتمام مأموریت، نیروهای ایرانی از منطقه خارج شدند و تا فاصله زمانی یک سال عملیات بزرگی اجرا نشد.


در اواخر سال 1363، عملیات بَدْر به وقوع پیوست و پس از این عملیات نیروهای ایران تهاجمات ایذایی و پراکنده بسیاری انجام دادند که منجر به اشتغال دشمن از یک سو و فراهم کردن زمینه به منظور طراحی عملیات بزرگ بعدی گردید.


 


عملیات والفجر 8 که در 20/11/1364، صورت گرفت، تصرف بندر فاو عراق را در پی داشت و منجر به ایجاد مرز زمینی ایران و کویت شد. این ضربه آن چنان هولناک بود که عراق با تمام استعداد زرهی و هوایی خود طی 70 روز تلاش کرد بخش های تصرف شده را باز پس گیرد، لیکن به دلیل اهمیت استراتژیک این منطقه، علی رغم حمایت های بین المللی اعم از ارائه سلاح های شیمیایی و هواپیماهای پیشرفته، کاری از پیش نبرد. بدین ترتیب دستورالعمل تهاجم دوباره، تحت عنوان دفاع متحرک برای ارتش عراق صادر گردید.


 


2- مقطع دوم: رویارویی دوباره عراق


در مقطع اول از دوره دوم عراق در مقابل عملیات والفجر 8 و تصرف فاو به زانو درآمد و در باز پس گیری این منطقه نیز با شکست مواجه گردید.


از آنجا که نیروهای بسیجی کشوردر پایان مأموریت های عملیاتی 3 ماه از یگان ها جدا می شدند، عراق در چند جبهه و در ظرف مدت کمتر از سه ماه به بیش از 11 نقطه، از مرزهای ایران حمله کرد و توانست در 26 اردیبهشت 1365، شهر مهران را تصرف کند. رزمندگان اسلام با شایستگی به تمام حملات دشمن پاسخ گفتند و با انجام عملیات متعدد مهران و حاج عمران را باز پس گرفتند.


در زمستان همان سال نیروهای ایرانی عملیات بزرگ دیگری را طراحی کرده، به مورد اجرا گذاشتند. عملیات های کربلای 3 و 4 و بلافاصله کربلای 5 آغاز گردید و شلمچه که بزرگترین دژ دفاعی عراق بود، توسط ایرانیان تسخیر شد. متعاقب آنها عملیات های کربلای 8، نصر 4 و 7 صورت گرفت، تا سرانجام در تیر ماه 1366، قطعنامه ی 598، تصویب و بلافاصله پس از آن نیروهای بیگانه رسماً وارد خلیج فارس شدند.


این اقدامات و فشارهای اقتصادی شدید، بمباران شدید شهرها و حتی فاجعه شکستن حریم امن مکه مکرمه، هیچ کدام خللی در روند برنامه ها ایجاد نکرد و سرانجام در اواخر سال 1366، حلبچه نیز فتح شد. امام خمینی قدس سره در پیامی به همین مناسبت چنین فرمودند:


«امروز روز حضور در حجله ی شهادت و میدان نبرد است. روز نشاط عاشقان خداست. روز جشن و سرور عارفان الهی است. امروز روز نغمه سرایی فرشتگان در ستایش انسان های مجاهد ماست… امروز باید لباس محبت دنیا را از تن بیرون نمود و زره مقدس جهاد و مقاومت پوشید و در افق طلیعه فجر تا ظهور شمس به پیش تاخت و ضامن بقای خون شهیدان بود، فرزندانم! دشمن در بمباران شیمیایی مناطق مسکونی نهایت قساوت و درندگی خود را نشان داده است و با حمله ی شیمیایی به مردم بی دفاع عراق حتی پایه های حمایت حامیان خود را نیز سست کرده است. به سوی جبهه ها هجوم برید تا ضربات پی در پی شما قرار و امان او را بگیرد که انشاء الله پیروز خواهید شد.» ( 4)


 


3- مقطع سوم: تهاجم دوباره سراسری عراق


مقطع دوم، از دوره دوم، حدود یک سال و نیم به طول انجامید، در طی این مدت تهاجمات زمینی دشمن، به شدت سرکوب شد و علی رغم تمامی فشارهای اقتصادی و سیاسی و نیز بمباران شهرها، ایران از مواضع خود عقب نشینی نکرد.


عراق با استفاده از تبعات، پیروزی در فاو، شلمچه و پس از گذشت زمانی اندک به مرز دهلران رسید.


این تهاجمات در حالی صورت پذیرفت که کشتی های امریکایی در خلیج فارس به سکوهای نفتی ایران حمله کرده و راه را بر کشتی های غیر نظامی ایران بسته بودند. در این بین، یک فروند هواپیمای مسافربری توسط ناوگان امریکایی در خلیج فارس سرنگون گشت و کلیه مسافران و خدمه آن مظلومانه به شهادت رسیدند. با توجه به فشارهای شدید نظامی، سیاسی و اقتصادی در تاریخ 27/4/1367، جمهوری اسلامی ایران 598، را مشروط به تنبیه و توبیخ متجاوز پذیرفت.


با این اقدام غیر منتظره ایران، تمام اهرم های فشار بین المللی و محاصره های اقتصادی و سیاسی در تردید واقع گردیدند. قوای نظامی عراق که احساس قدرت مطلق می نمود، ابزار خود (قطعنامه) را رو در روی خویش دید، لیکن به تهاجم خود ادامه داد، چرا که تصور می کرد خواهد توانست اهدافی را که در آغاز جنگ به دست نیاورده است به چنگ آورد، بنابراین دگرباره وارد سرزمین مقدس ایران اسلامی شد. بدین ترتیب مقطع چهارم پدیدار گردید.


¤ نویسنده: موسی مباشری


هفته دفاع (دوشنبه 89/5/11)

4- مقطع چهارم: دفع دوباره تهاجم عراق


آخرین مقطع جنگ در موقعیتی شکل گرفت که تمامی شرایط علیه ایران بود. فشارهای شدید اقتصادی، تهاجم گسترده ی ناوهای آمریکایی، موشکباران و بمباران شهرهای ایران، حضور فعّال منافقین در همراهی با دشمن و بسیاری موانع عظیم دیگر باعث گردید تا عراق به حملات پیاپی خود بیفزاید.


عراق در رزوهای 30 و 31 مرداد 1367، حمله خود را به منظور تصرف اهواز و خرمشهر آغاز کرد. اما این شرایط یکی از حماسی ترین دوران دفاع مقدس را رقم زد. زیرا در همین ایام پیام امام قدس سره باعث ایجاد جریانی مردمی گردید. در طی این جریان، جماعت کثیری اعم از رزمنده و غیر رزمنده به سمت جبهه ها هجوم آوردند و ظرف کمتر از چند روز نیروهای مهاجم عراقی را به آن سوی مرزها راندند.


منافقینی که در محور غرب فعالیت داشتند نیز محاصره و به کلی منهدم شدند.


عملیاتی در 5/5/1367، برای عبور از مرزهای عراق تدارک دیده شد. لیکن به فرمان امام قدس سره و این که در پذیرش قطعنامه استوار هستیم، حملات مزبور متوقف شد.


با حملات متهورانه نیروهای رزمنده در تاریخ 10/5/67، عراق پس از گذشت دو هفته فشار همه جانبه، قطعنامه را پذیرفت و با حضور نیروهای فعّال سازمان ملل در تاریخ 29/5/67 توپخانه جنگ از آتش باز ایستاد. این مقطع از جنگ نشان داد که ابتکار عمل در دست رزمندگان ایرانی قرار داشته و علی رغم کمبود امکانات، همچنان بر سر ارزش های خویش استوار باقی مانده اند و این همان چیزی بود که دشمن از آن واهمه داشت.


 


نتیجه گیری:


تجاوز عراق به ایران که در سپتامبر 1980، آغاز شد و به مدت 8 سال ادامه یافت، طولانی ترین و بی سابقه ترین جنگ متعارف قرن حاضر به شمار می رود، چرا که جنگ جهانی اول و دوم مدتی کمتر از هشت سال ادامه یافتند و جنگ های دیگر، مانند جنگ ویتنام شمالی و جنوبی نیز به عنوان یک جنگ متعارف همانند جنگ ایران و عراق شناخته نشده است. تاریخ از هشت سال جنگ برای ایران، شرف و آزادگی و مقاومت و ایمان به خدا را در صفحات خود ثبت کرد، اما از متجاوز و متحدان او که طی هشت سال او را یاری و تشویق کردند، جز به زشتی یاد نخواهد کرد.


 


پی نوشتها:


1- صحیفه نور – مجموعه رهنمود های امام خمینی قدس سره – بهمن ماه 1362 – جلد 13 – ص 94.


2- تاریخ دقیق این عملیات 2/6/1361 می باشد.


3- عملیات خیبر – 3/12/1362.


4- صحیفه ی نور، مجموعه رهنمودهای امام خمینی قدس سره، انتشارات سازمان مدارک انقلاب اسلامی، چاپ اول، جلد بیستم، 1369، ص 165.


¤ نویسنده: موسی مباشری


معیارهای تخصصی


1-داشتن علم وآگاهی


    امام علی(ع) در موارد فراوانی، دانش و آگاهی از ارزشهای دینی و آموزه های الهی را از جمله شرایط لازم برای یک مدیر دانسته است. آن حضرت، در مقام تبیین ویژگیهای رهبران دینی می فرماید:
«أیّها الناس! إنَّ أحق الناس بهذاالأمر ... و أعلمهم بأمر الله فیه؛ای مردم! سزاوارترین اشخاص بر خلافت، ... و کسی است که داناتر از دیگران به دین خدا باشد.»محقق خویی در مقام توضیح این فراز، آیاتی را به عنوان شاهد آورده است. او، گفته است، این واقعیت، در آیاتی مورد اشاره واقع شده؛ در داستان انتخاب طالوت از سوی اشموئیل پیامبر به عنوان مدیر و فرماندهِ مبارزه با جالوت، پس از اعتراض مردم بر عدم شایستگی او ـ چون مال و ثروت ندارد ـ اشموئیل، او را به ویژگی علم و آگاهی توصیف می کند:
«قال لهم نبیّهم إنَّ الله قد بعث لکم طالوت مَلِکاً قالوا أنّی یکون له الملک علینا و نحن أحقّ بالملک منه و لم یُؤتَ سعةً من المال قال إنَّ الله اصطفاه علیکم و زاده بسطةً فی العلم ...؛پیامبرشان به آنان گفت: «خداوند، طالوت، را برای زمامداری شما مبعوث کرده است.». گفتند: «چگونه او بر ما حکومت کند با اینکه ما از او شایسته تریم و او ثروت زیادی ندارد؟». گفت: «خدا، او را بر شما برگزیده و او را در علم، وسعت بخشیده است.».»اهمیت و جایگاه آگاهی و دانش نسبت به حوزه کاری، در گزینش مدیران و مسؤولان تا آنجاست که نادیده انگاشتن آن، خیانت به خدا و رسول او و تمامی مسلمانان به شمار آمده است. رسول خدا(ص) در این باره می فرماید:«مَن اِسْتُعْمِلَ عاملاً عن المسلمین و هو یعلم أنَّ فیهم مَنْ هو أوْلی بذلک منه و أعلم بکتاب الله و سنَّةِ نبیّه، فقد خان الله و رسوله و جمیع المسلمین؛هر کس، از میان مسلمانان، کارگزار (مدیر) گردد، در حالی که می داند دیگری نسبت به او در این کار، اولی و آگاه تر به کتاب خدا و سنت رسول اوست، به خدا و پیامبر و تمامی مسلمانان خیانت کرده است.»
این حقیقت، به بیانات و عبارات گوناگونی در جوامع روایی شیعه و سنّی گزارش شده است:«قال رسول الله(ص): «مَنْ تَقَدّمَ علی المسلمین و هو یری أنَّ فیهم مَنْ هو أفضل منه، فقد خان الله و رسوله و المسلمین؛کسی که بر مسلمانان کارگزار گردد، در حالی که می بیند در میان آنان کسی شایسته تر از او وجود دارد، به خدا و پیامبر و مسلمانان خیانت کرده است.»لازم به یادآوری است که ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه می گوید، سزاوارتر بودن خلافت برای شخص آگاه تر، با مبنای مکتب معتزلی، یعنی تقدیم مفضول بر فاضل و صحّت خلافت خلفای پیشین، منافات ندارد.محقق خویی، در پاسخ، مطالب فراوانی دارد. از جمله می گوید، جمله «أحقّ» در اینجا، به معنای افعل التفضیل نیست، بلکه به معنای حقانیّت است. بنابراین، معنای عبارت این است که مفضول، در برابر فاضل، حق حکومت کردن و رهبر شدن را ندارد.
او، آن گاه آیه «أُولوا الأرحام بعضهم أولی ببعض» را شاهد می آورد و می گوید، واژه «أوْلی» در اینجا، معنای افعل تفضیل را ندارد.در جای دیگر، امیر بیان(ع) در باره اهمیت علم و آگاهیِ زمامدار و مدیر جامعه اسلامی می فرماید:«لا یحمل هذا العَلَم إلّا أهل البصر و الصبر و العلم بمواضعِ الحق، فامضوا لما تُؤمرون به وقفوا عند ما تنهون عنه؛این پرچم (زمامداری و مدیریت جامعه) را جز افراد آگاه و با استقامت و عالم به جایگاه حق، به دوش نمی کشند. [وقتی چنین کسی، مدیریت را به دست گرفت]، باید که آنچه فرمان داده می شوید را انجام دهید و آنچه را نهی می شوید، ترک کنید.»
آن حضرت، در حدیثی، از جمله اوصاف و شرایط مسؤولان و کارگزاران امور مسلمانان را آگاهی بیشتر از احکام و معارف اسلامی دانسته است:«... و أنْ یکونَ أعلم الناس بحلال الله و حرامه و ضروب أحکامه و أمره و نهیه و جمیع ما یحتاج إلیه الناس؛کارگزار (جامعه اسلامی) باید داناترین مردم به حلال و حرام خدا و احکام گوناگون و امر و نهی الهی و هر آنچه را که مردم بدان نیازمندند، باشد.»
از مجموع آنچه گفته شد، استفاده می شود که از جمله ویژگیها و شرایط گزینش مدیران و مسؤولان در جوامع اسلامی از نگاه امام علی و دیگر ائمه علیهم السلام آگاهی است، حال، این مدیر، مدیر ارشد نظام اسلامی باشد و یا مدیران بدنه نظام اسلامی.البته، قدر متیقِّن از این ویژگی، علم و دانش در حوزه کاری است که در اصطلاح امروز، از آن با عنوان، «تخصص» یاد می شود. افزون بر این، آگاهی از مکتب و آموزه های دینی نیز در برخی دیگر از کلمات آمده است.


2- بینش سیاسی


   از جمله ملاکهایی که در روایات، بویژه در فرمایشهای امام علی(ع) برای تعیین کارگزاران بیان شده است، آشنایی با مسایل سیاسی است. در این قسمت، چند نمونه از این بیانات، گزارش می شود:«آفةُ الزُعماء ضعفُ السیاسة؛آفت رهبری و مدیریت، ناتوانی در بینش سیاسی است.»در جای دیگر می فرماید:«سوءُ التدبیر سبب التدمیر؛سیاست نادرست، موجب نابودی است.»در قسمت دیگر می فرماید:«حسن السیاسة قوام الرعایة؛سیاست نیکو، موجب استواری جامعه است.»«مَنْ حسنتْ سیاسَتُهُ دامتْ ریاسته؛زمامداری که سیاستش نیکو است، ریاستش پیوسته است.»«الملک السیاسة؛فرمانروایی، سیاست است.»
از این گفتارها استفاده می شود که حسن تدبیر و بینش سیاسی از شرایط لازم مدیران و زمامداران است؛ چه اینکه بدون بینش سیاسی صحیح، بویژه در شرایطی که دنیا از نظر اطلاع رسانی همانند دهکده ای کوچک می ماند، ممکن است مدیران در گرداب سیاست بازی و جناح بندی ها گرفتار و نابود گردند.


3- قاطعیت


     از جمله ویژگیهای لازم و ضروری در مدیران و زمامداران جوامع اسلامی، قاطعیت در مقام تصمیم گیری و اجراست. نقش و تأثیر جدی بودن مسؤولان جامعه در تمام ایام، بویژه در حالات بحرانی و در مقابل آفات، و ضررهای شک و دودلی آنان، بر کسی پوشیده نیست. از این رو یکی از ملاکهای انتخاب مدیر و زمامدار، در فرهنگ و علوم مربوط به مدیریت، قاطعیت به شمار می رود.
این حقیقت، از نگاه ائمه معصوم(ع) پنهان نمانده و در این باره مطالب فراوانی را بیان کرده اند. در اینجا، پاره ای از سخنان امام علی(ع) گزارش می شود:«و لکنَّ اللهَ سبحانَهُ، جعل رُسُلَهُ أُولی قوَّةٍ فی عزائمهم و ضَعْفَةً فیما تری الأعینُ فی حالاتِهِم مع قناعةٍ تَمْلَأُ القلوبَ و العیونَ غنیً؛خداوند، پیامبران را با عزم و اراده ای قوی، گرچه با ظاهری ساده و فقیر، مبعوث کرد، با قناعتی که دلها و چشمها را پر سازد.»
آن حضرت، در مقام توصیف مالک اشتر، به عنوان یک مدیر شایسته، یکی از ویژگیهای برتر او را «قدرت تصمیم گیری» برمی شمارد:«اما بعد. فقد بعثتُ إلیکم عبداً من عباد الله لا ینام أیّام الخوف و لا یَنْکُلُ عن الأعداءِ ساعاتِ الروع، أشدَّ علی الفجار من حریق النار، و هو مالک بن الحارث أخو مَذحج. فاسمعوا له و اطیعوا أمرَه فیما طابق الحق! فإنَّه سیف من سیوف الله لا کلیل الظُبَّة و لا نابی الضَریِبَةِ؛پس از ستایش پروردگار. من، بنده ای از بندگان خدا را به سوی شما فرستادم که در روزهای وحشت نمی خوابد و در لحظه های ترس از دشمن، روی نمی گرداند و بر بدکاران، از شعله های آتش تندتر است. او مالک، پسر حارث مذحجی است. آنجا که با حق است، سخن او را بشنوید و از او اطاعت کنید! او شمشیری از شمشیرهای خداست که نه تیزی آن کُند می شود و نه ضربت آن بی اثر است.»
در مورد قدرت تصمیم گیری، و نکوهشِ دودلی و تردید مدیران، می فرماید:«لا تجعلوا علمکم جهلاً و یقینکم شکاً! إذا علمتم فاعملوا و إذا تیقنتُم فاقدموا!دانش خویش را نادانی، و یقین خود را شک مپندارید! آن گاه که به علم دست یافتید، عمل کنید و آن گاه که به یقین رسیدید، اقدام کنید!»
لازم به یادآوری است که کلمه «قاطعیت» از ریشه «قطع» به معنای «بریدن و جدا کردن» است و انتخاب چنین واژه ای، از آن رو است که افراد قاطع، مشکلات را می بُرَند و گره ها را می گشایند.
متأسفانه، برداشت غلط، سبب شده که برخی، هر گونه بی گدار به آب زدنها و بی دقتی ها و تصمیمهای عجولانه را قاطعیت بنامند!خداوند متعال، وصف قاطعیت را برای رهبران و پیامبران، لازم دانسته و به رسول خدا(ص) دستور می دهد، پس از مشاورت و رایزنی های لازم، شک و دودلی را کنار گذاشته و با عزمی راسخ تصمیم بگیرد و بر خدا توکل کند:«و شاورهم فی الأمر فإذا عزمتَ فتوکَّلْ علی الله إنَّ الله یحب المتوکلین؛در کارها، با آنان مشورت کن. اما هنگامی که تصمیم گرفتی (قاطع باش و) بر خداوند توکل کن؛ زیرا، خداوند، متوکلان را دوست دارد.»


¤ نویسنده: موسی مباشری


3- برخورداری ازاصالت خانوادگی


      با توجه به اهمیت صلاحیت اخلاقی افراد، نقش خانواده نیز در پرورش خصال نیک و سجایای اخلاقی روشن می گردد. اگر صفات اخلاقی و پسندیده در نفس انسان ملکه نشوند هرگز مصدر افعال خوب واقع نمی گردند. روشن است که ملکه شدن یک صفت خوب به مدت زمانی طولانی نیاز دارد، و اگر افراد مورد گزینش از خاندان شریف و با فضیلت باشند، می توان تصور کرد که صفات اخلاقی در آن ها از سنین کودکی شکل گرفته و با دوام و ریشه دار در فرد وجود دارند. علاوه بر آن، صفات خوب و بد از طریق ارث به فرزند منتقل می شوند. اخلاق خوب و پسندیده یا زشت و نکوهیده معرّف پاکی وراثت یا بدی آن هستند. بنابراین، اخلاق نقش محوری در اداره امور دارد و اصالت خانوادگی در تأیید صلاحیت اخلاقی افراد نیز نقشی به مراتب مؤثرتر داراست. مولا علی(علیه السلام)به مالک اشتر می فرماید: «کارگزاران دولتی را از میان مردمی انتخاب کن که... با حیا و از خاندان های پاکیزه و با تقوا باشند»


4- داشتن حسن شهرت


     در گزینش افراد، «قضاوت مردم» می تواند ملاک خوبی باشد; زیرا خوبی و بدی افراد از مردم پوشیده نمی ماند. وقتی مردم شخصی را به خاطر صفات خوبش می ستایند و در همه جا از او به نیکی یاد می کنند به گواهی و تصدیق آنان می توان اطمینان کرد. همچنین مردمی که به صداقت و دیانت و امانت داری معروفند هر گاه در مصادر امور قرارگیرند اعتماد و همکاری همه جانبه مردم را به سوی خود جلب می کنند. از سوی دیگر، اعتبار یک حکومت با حضور چهره هایی که امین مردم هستند بالا می رود و بهترین پشتوانه و دل گرمی نیز برای یک مسئول، اعتماد مردم نسبت به اوست; زیرا می داند که مردم حرف های او را صادقانه می پذیرند و در همه حال با او یک دل و یک زبان هستند. عکس آن نیز صادق است; یعنی اگر فردی که پایگاه مردمی ندارد یا صداقت و امانت داری او را عملا نیازموده اند، زمام امور مردم را به دست گیرد، مردم نه تنها به او اعتماد نمی کنند، بلکه از این عمل مسئولان مافوق به خشم نیز می آیند، و هر چه کار و مسئولیت فرد حسّاس تر باشد، خشم و ناراحتی مردم نیز بیشتر خواهد بود. از این روست که حضرت علی(علیه السلام) حسن شهرت و سوابق خوب افراد را (در عهدنامه مالک اشتر)، یکی از ملاک های گزینش معرفی می کند: «کارگزاران دولتی را از میان مردمی با تجربه... که در مسلمانی سابقه درخشانی دارند... و آینده نگری آنان بیشتراست، انتخاب کن » بنابراین، افرادی که اهل تجربه بوده و در کشاکش کارها ساخته و پرداخته شده اند و نیز سابقه و حسن سابقه شان در اسلام، بیش از دیگران باشد و همچنین مدیر و دوراندیشند و در کارها و مسائل، عمیق و ژرف نگرند; شایستگی بیشتری در تصدّی امور دارند.



5- نداشتن سوء پیشینه


    امیر بیان علی(ع) از جمله معیار و ملاک را در گزینش مدیران و کارگزاران، گذشته درخشان و نداشتن سوء پیشینه دانسته و در مواردی به این مهم اشاره کرده است. در نامه به مالک اشتر، افزون بر طرح اصل مطلب، به آثار و نتایج آن نیز اشاره کرده است:«إنَّ شرَّ وزرائک مَنْ کان للأشرار قبلک وزیراً و مَنْ شرِکهم فی الاثام فلا یکوننّ لک بِطانَةً؛ فإنَّهم أعوانُ الأثمة و إخوانُ الظلمة و أنت واجدٌ منهم خیرَ الخلفِ ممَّن له مثلُ آرائهم و نفاذهم و لیس علیه مثل آصارهم و أوزارهم و آثامِهم ممَّنْ لمْ یعاونْ ظالماً علی ظلمه و لآاثماً علی إثمِهِ أوْلائک أخفُّ علیک مؤونةً و أحسن لک معونةً؛ بدترین وزیران تو کسی است که پیش از تو، وزیر بدکاران بوده و در گناهان آنان شرکت داشته باشد. پس مبادا چنین افرادی، محرم راز تو باشند! زیرا که آنان، یاوران گناهکاران و یاری دهندگان ستمکارانند. تو باید جانشینانی بهتر از آنان داشته باشی که قدرت فکری امثال آنان را داشته، اما گناهان و کردار زشت آنان را نداشته باشند، کسانی که ستمکاری را بر ستمی یاری نکرده و گناهکاری را در گناهی کمک نرسانده باشند، هزینه این گونه افراد، بر تو سبک تر و یاریشان بهتر ... است.»شارح معتزلی، در شرح و تفسیر این قسمت، مطالبی را بیان کرده است، از جمله:علت اینکه امیر بیان، مالک اشتر را از گزینش افرادی که سوء سابقه (همکاری با ظالمان) داشته اند، منع کرده، عبارت است از اینکه گناه و ستم، برای چنین افرادی، ملکه شده و امکان ترک آن خیلی دور است.بنابراین یکی از صفات لازم در مدیران و زمامداران، نبود سوء پیشینه آنان است؛ چه اینکه سوء پیشینه، سبب می شود تا او، فاقد محبوبیت لازم در میان مردم باشد و نیز چه بسا عادات و حالت سویی که داشته، به صورت ملکه در او رسوخ کرده باشد و با به دست گرفتن مسؤولیت و قدرت، آن صفات ناشایسته، خودش را نشان دهد.


 


6- برخورداری از سلامت وتوانایی جسمی و روحی



    قدرت و توان مندی از دیگر ملاکهای گزینش مدیران و مسؤولان سازمانها و نهادهای مملکت است؛ زیرا، بدون توانایی جسمی، شخص، نمی تواند به انجام دادن وظایف خویش اقدام و بار سنگین مسؤولیت مدیریت را بر دوش کشد و آن را به سرمنزل مقصود برساند.ائمه، صلوات الله علیهم، بویژه امام علی(ع) در جا جای کلمات خویش، بر این واقعیت تأکید کرده اند. در اینجا، برخی از فرمایشهای امام علی(ع) گزارش می شود.آن حضرت، خطاب به مالک اشتر برای تعیین و گزینش مسؤولان و کارگزاران می فرماید:«و اجعل لرأس کلِّ أمرٍ من أُمورک رأساً منهم لا یقهرهُ کبیرها و لا یَتَشَتَّتُ علیه کثیرها؛
ای مالک! برای هر یک از کارهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی خود، مدیر و رییسی را تعیین کن، مدیری که دارای دو ویژگی باشد: بزرگی و عظمت کار، او را ناتوان و مغلوب نسازد و زیادی و تراکم کار، رنجورش نکند.»مولای متقیان، در مقام تبیین اوصاف لازم مدیران و رهبران دینی، در خطبه ای که در شهر مدینه ایراد فرموده اند، گفته اند:«أیها الناس! إنَّ أحق الناس بهذاالأمر أقواهم علیه؛
ای مردم! سزاوارترین اشخاص به خلافت، آن کسی است که در تحقق حکومت (و اهداف آن)، نیرومندتر از دیگران باشد.»آن حضرت، در نامه ای خطاب به محمد بن ابی بکر، جهت دلجویی و توضیح اینکه چرا او را از استانداری مصر برداشته و استاندارِ مکان دیگری قرار داده، به این نکته اشاره کرده است که اداره استان مصر، خارج از توان و قدرت او بوده است:«امّا بعد. فقد بلغنی مَوْجِدَتک من تَسْرِیحِ الأشتر إلی عملک و إنّی لمْ أفعل ذالک استبطاءً لک فی الجهد و لا ازدیاداً لک فی الجِدّ. و لو نزعتُ ما تحت یدک من سلطانک، لولَّیْتُک ما هو أیْسر علیک مؤونةً؛پس از یاد خدا و درود. به من خبر داده اند که از فرستادن اشتر به سوی محل استانداری ات، ناراحت شده ای. این کار را به دلیل کُند شدن و سهل انگاریت و یا انتظار کوشش بیشتری از تو انجام ندادم، بلکه اگر تو را از استانداری مصر عزل کردم، استاندار جایی قرار دادم که اداره آنجا بر تو آسانتر است.»امام علی(ع) در نامه به قثم بن عباس فرماندار مکه، او را از توطئه ای که فریب خوردگان معاویه، در ایام حج طراحی کرده بودند، آگاه می سازد و سپس او را توصیه می کند که قدرت و توان خود را نشان دهد:«فاقم علی ما فی یدیک قیام الحازم الصلیب ... و لا تکن عند النَّعماءِ بطراً و لا عند البأساء فشلاً؛ در برابر توطئه خائنانه ای که از طرف دشمن طراحی شده، باید در مسند مدیریت مکه، مقاوم و پایدار باشی ... نه به هنگام نعمتها، شاد، و نه به هنگام مشکلات، سست و ناتوان باشی.»
امام(ع) خطاب به مالک اشتر نیز مسأله قدرت و توان مندی مدیر و زمامدار را گوشزد می کند و می نویسد:«ثم أمور من أمورک لابد لک من مباشرتها منها إجابة عمالک بما یعیا عنه کتابک و منها إصدار حاجات الناس عند ورودها علیک بما تخرج صدور أعوانک؛ای مالک! در میان کارهای گوناگون و فراوان، کارها و مسائلی است که باید شخصاً انجام دهی. مثلاً آنجا که کارمندان دفاتر از انجام آن عاجزند و یا کارهایی همانند خواسته های مهم مردم که دستیارانت قادر به انجام آن نیستند.»
از این بیانات، اهمیت و جایگاه قدرت و توانایی مدیر نسبت به قلمروِ مسؤولیت و مأموریتش، به خوبی روشن می گردد و می توان گفت، مدیر، نه تنها قدرت جسمی باید داشته باشد، بلکه قدرتهای دیگری که برای انجام دادن مسؤولیت لازم است، مانند قدرت نوآوری و ابداع (ابتکار) و قدرت تبیین مسائل و مشکلات و نیازمندیها و قدرت بسیج و هدایت نیروهای انسانی و قدرت تصمیم گیری و قدرت پذیرش حق و تسلیم در برابر آن را باید داشته باشد.خداوند متعال، در قرآن کریم، یکی از ویژگیهای لازم در مسؤولان و مدیران نهادهای مملکتی را، توانایی و قدرت آنان برشمرده است.در باره شایستگی های حضرت موسی(ع) برای استخدام و قبول مسؤولیت، از زبان دختران حضرت شعیب، قوت و امانتداری را به شمار آورده است:
«قالت إحداهما یا ابت استئجرهُ إنَّ خیر من استئجرت القویّ الأمین؛یکی از آن دو (دختر) گفت: «پدرم! او را استخدام کن؛ زیرا بهترین کسی را که می توانی استخدام کنی، آن کسی است که قوی و امین باشد.».»
در بعضی تفاسیر، این پرسش مطرح شده که «با توجه به اینکه دختران شعیب، برای بار نخست، موسی(ع) را می دیدند، از کجا به قوت و توانایی او پی بردند؟».در پاسخ گفته شده، آنان، دیدند که چگونه موسی با قدرت، چوپانان را از کنار چاه دور کرد تا آنان بتوانند از آب استفاده کنند. همین مطلب، در ضمن روایتی از علی بن ابراهیم نیز آمده است.در مقام توصیف حضرت لوط(ع) و تبیین ویژگیهای لازم رهبری جامعه، قدرت بدنی از امتیازات وی به شمار آمده است:«قال إنَّ الله اصطفاه علیکم و زاده بسطة فی العلم و الجسم؛پیامبر (آن گروه معترض) گفت: «خدا، او را بر شما برگزیده و او را در علم و جسم (قدرت)، وسعت بخشیده است.».»با توجه به اینکه این بخش از آیه، در مقام پاسخگویی به اعتراض کسانی که لوط(ع) را شایسته رهبری نمی دانستند ـ چون شرایط لازم از جمله ثروت را ندارد ـ بیان شده، از این رو بی گمان اوصافی که لوط بدان ها توصیف شده، از ویژگیها و شرایط لازم مدیران و زمامداران جوامع اسلامی خواهد بود.


¤ نویسنده: موسی مباشری


یا سیدالمتوکلین


پژوهش3


موضوع:   معیار‌های گزینش صحیح برای حکومت و مدیریت در نهج البلاغه


پژوهشگر: موسی مباشری بهجت آبادی



مقدمه


        درحکومت داری ومدیریت جامعه چه از رده های بالاوچه در رده های پایین یعنی اداره یک مجموعه کوچک  نقش نیروی انسانی  بیش از پیش چشمگیر است، یکی از مسائلی که فراروی زمامداران و مدیران قرار دارد نحوه انتخاب وزرا ، مدیران ،سرپرستان ،فرماندهان وکارکنان است. مسلّماً در بین خیل مشتاقان کار، آنچه می تواند از بین آنان، نیروهایی با ویژگی های مورد نیاز سازمان گزینش کند، مکانیسم ویژه ای است که از آن به «کارمند یابی ،انتخاب و انتصاب» تعبیر می شود. مدیریت منابع انسانی، که بخش مهمی از مسائل و موضوعات مدیریت را به خود اختصاص داده، متکفل برنامه ریزی دقیق برای نهادینه کردن این امر است.نخستین اقدام حکومتی امام پس از بیعت مردم، جابه جایی و عزل و نصب وسیع مدیران اجرایی نظام پیشین بود. معیارهای امام(علیه السلام)برای انتخاب کارگزاران در رده های گوناگون، برگرفته از متن دین و مورد رضای خدا و پیامبر اکرم(ص) بود. از این رو، در عهدنامه مالک اشتر برای هر صنفی از مسئولان حکومت، ویژگی های خاصی را برشمرده است. ایشان که زندگی پرافتخارش به عنوان الگوی انسان کامل و اولین امام معصوم، جلوه‏ای خاص به تاریخ صدر اسلام بخشیده است، پس از آنکه زمام اداره امور جامعه را به دست گرفت، در راستای پیاده کردن احکام الهی و متجلی ساختن ارزشهای اصیل اسلامی در ارکان جامعه، حکومت ایده‏آل مکتبی را بر پایه‏های «دین‏محوری»، «حق‏مداری» و «عدالت‏جویی» بنیان نهاد. او که از مقتدای خود، پیامبر گرامی اسلام(ص)، شنیده بود «صلاح و فساد امت در گرو صلاح و فساد علما و مدیران آن است»، به خوبی می‏دانست که تحقق عینی این شاخصها در جامعه، علاوه بر وجود «صلاحیت و شایستگی» لازم در شخص رهبر و پیشوای جامعه، بستگی تمام به وجود زمامداران، کارگزاران و مدیران «صالح و شایسته» ای دارد که زیر ساخت تفکر، ایمان و عملکردشان، منطبق با احکام الهی و مبانی و اصول اسلامی باشد. از این‏رو، در طول مدت حکومت خویش، ملاک عزل و نصبهایش را شایسته‏سالاری مبتنی بر تعهد در مقابل خداوند، خود و دیگران قرار داد. آنچه این پژوهش درصدد بررسی آن است معیارهای گزینش نیروی انسانی برای تصدی مشاغل مختلف در اداره جامعه و به عبارت دیگر، ملاک و معیار عزل و نصب زمامداران ، مسئولین وکارکنان می باشد. برای بررسی این موضوع تلاش نموده ایم با کنکاش در لابه لای خطبه ها ، نامه ها وکلمات قصار حضرت علی (ع) در نهج البلاغه معیار های ارزشی گزینش در حکومت اسلامی را به اختصار تبین نمائیم امید است که سایر پژوهشکران وعلاقمندان عزیز در تکمیل آن همت کنند.   


مروری برمسئله گزینش در قرآن


      قرآن کریم توجه ویژه ای برایانتخاب نیروهای لایق قایل است. خداوند رحمان با انتخاب پیامبرانی شایسته سالم ، بالیاقت ،کاردان وفهیم بعنوان مدیران وزمامداران زمان خود درجامعه معیارهای مناسبی را از گزینش مدیران وکارکنان به ما تعلیم داده است در قران کریم می توان نمونه های زیادی را پیدا کرداز جمله  وقتی خداوند طالوت را به عنوان برگزیده خویش مطرح نمود، بنی اسرائیل به این گزینش اعتراض کردند و گفتند: «چگونه او بر ما حکومت کند، با این که ما از او شایسته تریم; او ثروت زیادی ندارد». در واقع، از نظر بنی اسرائیل، ملاک شایستگی، داشتن مال و ثروت بسیار بود و از این رو، خود را برتر از طالوت می دیدند و حال آن که خداوند ملاک شایستگی وی را در ایه 247 سوره بقره این چنین برمی شمارد: «قال اِنَّ اللّهَ اصطفیه علیکم و زادهُ بسطةً فی العلم و الجسمِ و اللّه یُؤتی مُلکه مَن یشاءُ و اللّهُ واسعٌ عَلیمٌ» گفت: خدا او را بر شما برگزیده و او را علم و قدرت جسمانی فراوان بخشیده است. خداوند ملکش را به هر که بخواهد می بخشد و احسان خداوند وسیع و (از لیاقت افراد برای تصدی منصب ها) آگاه است. نمونه دیگر می توان به درخواست حضرت موسی(علیه السلام) هنگامی که به پیامبری مبعوث گشت اشاره کرد آن حضرت(ع) دست دعا و التجا به درگاه الهی دراز کرد و برای تحمل سختی های مسؤولیت خودش از خدای بزرگ شرح صدر خواست کرد. همچنین در آیه 14 سوره قصصخداوند در مورد انتخاب حضرت موسی(علیه السلام)برای پیامبری این گونه تأکید می نماید: «و لَمّا بَلغ اَشُدّه و استوی آتیناه حُکماً و علماً و کذلک نجزیِ الُمحسنینَ»  و هنگامی که (موسی) نیرومند و کامل شد، حکمت و دانش به او دادیم و این گونه نیکوکاران را جزا می دهیم. این آیه، ملاک شایستگی حضرت موسی(علیه السلام) در اخذ حکم و علم دو چیز می داند یکی بلوغ اشد (بلغ اشدهُ) یعنی از نظر قوای بدنی به سنی رسیده که از استحکام و قوت برخوردار بود ودیگر استواء (واستوی) یعنی اعتدال و استقرار در زندگی که غالباً پس از مرحله قبلی است.همچنین خداوند در آیات سوره مبارکه یوسف ویژگی های حضرت یوسف را بیان می کند دلیل شایستگی او را در «حفیظ» و «علیم» بودن می داند یعنی برخورداری از علم و درایت و نگه داری امانت.و وقتی داستان حضرت یوسف(علیه السلام) را مطرح می کند که ایشان از هر اتهامی تبرئه می شود و عزیزمصر برای او جایگاهی والا در نظر می گیرد، ایشان پیشنهاد تصدی خزانه داری  را می دهد و دلیل آن را نیز توانایی چنین کاری و آگاهی بر این کار ذکر می کند: «قالَ اجعلنی علی خزائنِ الارضِ اِنّی حفیظٌ علیمٌ.» (یوسف: 55) و     در سوره مبارکه قصص آیه 26 «قالتْ احدیهما یا ابتِ استأجره اِنّ خیرَ من استأجرتَ القویُّ الاَمینُ.» وقتی برخورد حضرت موسی(علیه السلام)را با دختران حضرت شعیب(علیه السلام) مطرح می سازد که به کمک آنان شتافت و آنان ماجرا را به پدر اطلاع دادند، حضرت شعیب(علیه السلام)از حضرت موسی(علیه السلام)دعوت به همکاری می کند. خداوند کلام دختر حضرت شعیب(علیه السلام) را نقل می کند که او پیشنهاد به کارگیری حضرت موسی(علیه السلام)را به پدر می دهد و دلیل شایستگی او را نیز نیروی جسمانی و امانت داری مطرح می سازد. ونمونه های دیگری وجود دارد که امکان طرح همه ی آنها در این مقاله نیست .بنابراین می توان گفت خداوند ملاک ومعیارهایی رابرای گزینش مدیران الهی در نظر داشته است که به فراخور وظیفه آنان متفاوت می باشد.  در مجموع، می توان مهمترین شروط را در دو عنوان بهره مندی از علم و تخصص از یک سو و برخورداری از کمالات و فضایل اخلاقی و تعهّد از سوی دیگر، دانست که همه ی پیامبران ازآن برخوردار بوده اند.


معیارهای گزینش از نظر حضرت علی (ع)


    درانتخاب هر کارگزاری چه در رده های بالا ی حکومت چه در رده میانی وچه در رده های پایین حکومت همه ی افراد باید از ویزگی های خاصی برخوردار باشند مدیران مافوق در هررده باید درانتخاب صحیح مسئولین وکارکنان پایین تردقت زیادی بعمل آورند زیرا انتخاب غلط یا نابجا، یعنی انتخاب کسانی که توانایی و شایستگی انجام دادن کار را ندارند یا کسانی که بعد از مدتی سازمان را ترک می‏کنند، زیانها و هزینه‏های گزافی را به سازمان تحمیل می‏کنند، از جمله منجر به اصل پیتر ـ که می‏گوید: مدیران میل دارند تا در سطح بی‏کفایتی خود پیشرفت کنند خواهد شد. اصولاً هدف اصلی از ایجاد رویه‏ها و مراحل مختلف و انجام فعالیتهای متعدد طی فرایند انتخاب این است که اولاً توان غلبه داوطلب بر موانع مختلف و استقامت و صبر او شناخته شود و ثانیا توانایی وی به نحو کاملتری شناسایی گردد تا سرانجام با کاستن از احتمال تصمیم‏گیری وانتخاب غلط و افزودن به احتمال تصمیم‏گیری وانتخاب صحیح، مدیریت با افرادی مواجه نشود که فراتر یا فروتر از سطح تعیین شده باشند.به علاوه هر مقامی دارای ویژگیها و شرایط خاصی است که بر پایه هدفهای سازمان، پیش بینی‏ها، برنامه‏ها و سیاستهای کلی پایه‏گذاری شده است.و افراد متقاضی شغل نیز دارای ویژگیهای فردی مختلفی از نظر هوش، معلومات، مهارتها، نگرشها، اعتقادات و تجربه‏ها هستند. ازاین رو برای موفقیت مدیران ودستیابی به اهداف سازمان ضروری است باتطبیق دادن شرایط شغل با ویژگیهای فردشاغل در گزینش افراد اصلح برای هرشغل اقدام کرد . حضرت امام علی (ع) در انتخاب استانداران ،فرمانداران وسایر مسئولین وکارکنان معیار های صحیحی را در نظر داشته ومطابق نوع واهمیت هر مسئولیت وکار نیروی مناسب آن رابه کار می گماردند آن حضرت از میان عاملهایی که باید در نظر گرفته شوند به «مهارتهای لازمِ» برای یک مسئول توجه داشته وعلاوه برآن پس از صدور حکم مسئولیت در آموزش به ایشان اصولی را درخصوص مهارت های فنی، مهارت های انسانی و مهارت های ادراکی در کارومسئولیت خود گوشزد می فرمودند در زیر به برخی از این معیارها که در سخنان آن حضرت آمده است اشاره می کنیم :


معیارهای عمومی


1--برخورداری از ایمان و تقوا


      در گزینش افراد بر حسب نوع مسئولیت، باید تقوا و ایمان آنان ملاک قرار گیرد; زیرا ایمان به خدا و تسلیم در برابر اوامر او آنچنان تعهد و الزامی در انسان ایجاد می کند که از کوچک ترین عمل خلاف احتراز می کند و برای او مسئولیت در مقابل خدا، از هرگونه قانون و مقام مافوق رجحان دارد، و تنها خدا را حاضر و ناظر اعمال خود می بیند. در نظام اسلامی، خدامحوری و تقواگرایی، اساس کار و سازندگی است و همه چیز با معیار تقوا ارزیابی می گردد. امام علی(علیه السلام) شیوه برخورد و اصول مدیریت را در نامه خود به مالک اشتر، از تقوا و خداگرایی آغاز می کند و او را به ترس از خدا فرمان می دهد و اینکه اطاعت خدا را بر دیگر کارها مقدّم دارد و از آنچه در کتاب خدا آمده، از واجبات و سنّت ها، پی روی کند، دستوراتی که جز باپی روی آن هارستگار نخواهد شد، و جز با نشناختن و ضایع کردن آن ها جنایت کار نخواهد گردید. به او فرمان می دهد که خدا را با دل و دست و زبان یاری کند; زیرا خداوند پیروزی کسی را تضمین می کند که او را یاری دهد، و آن کس را که او را بزرگ شمارد بزرگ می دارد، و به او فرمان می دهد تا نفس خود را از پی روی آرزوها باز دارد و هنگام سرکشی رام کند که "نفس همواره به بدی وا می دارد، جز آنکه را خدا رحمت آورد." (یوسف: 53) وآن حضرت درقسمتی دیگر می فرماید: فَوَلِّ مِنْ جُنُودِکَ أَنصَحَهُمْ فِی نَفْسِکَ للّه‏ وَ لِرَسُولِهِ وَ لإِمامِکَ. به فرماندهی سپاهت کسی را بگمار که نسبت به خدا و پیامبر و امام تو خیرخواه‏تر از همه باشد. و روح تقوا، انقیاد واطاعت بی چون و چرا از اوامر الهی و دستورات پیامبر گرامی اسلام(ص) و امام (پیشوا و رهبر) بر او حاکم باشد. (فراز 32)


2-داشتن صلاحیت اخلاقی


    اصولا جایگاه ارزشی هر کسی را در اجتماع، اخلاق او معیّن می کند. به عبارت دیگر، اخلاق هر انسانی در اجتماع، معرّف اوست. واضح است که در گزینش افراد برای تصدّی امور جامعه نیز صفات و افعال اخلاقی انسان نقش دارند. بعضی از صفات در محیط کار ضروری اند که هنگام گزینش باید لحاظ شوند; مثل تواضع، حسن خلق، گشاده رویی، مردم داری، صداقت، سعه صدر و امانت داری.
بر حسب نوع مسئولیتی که به افراد سپرده می شود، صفت اخلاقی مربوط به آن نیز باید مورد عنایت قرار گیرد; مثلا، اگر به کسی مسئولیتی داده می شود که بیشتر با مردم سرو کار دارد، باید حسن خلق و مردم داری او بر سایر صفات او بچربد، و اگر عهده دار بیت المال است باید در صداقت و امانت داری مشهور باشد. پس جایگاه مسئولیت اشخاص را صرف نظر از سایر شروط، اخلاق او تعیین می کند. این ها نکات ظریفی هستند که در هسته گزینش باید به آن ها توجه گردد تا هماهنگی کامل بر حرکت و فعل و انفعالات یک نظام، حکم فرما شود. امام علی(علیه السلام) در عهدنامه مالک اشتر، می فرماید: «کارگزاران دولتی را از میان مردمی انتخاب کن که... اخلاق آنان گرامی تر، و آبرویشان محفوظ تر، و طمع ورزی شان کمتر است.» بنابراین، یکی از معیارهای مهم انتخاب کارگزار شایسته، داشتن صلاحیت اخلاقی است.


¤ نویسنده: موسی مباشری


ناتوی فرهنگی و ضرورت توجه به آن


در تهاجم فرهنگی، هدف تخریب بنیان های فکری و ارزشها و هنجارهای جهان بینی و ایدئولوژی نظام قبلی برای جایگزینی نظام اندیشه های جدید است که در این صورت برای اشغال نیز خیلی نیاز به سرمایه گذاری نیست.


تاخت و تاز نیروهای مسلح یک کشور در مناطق مرزی کشور دیگر به قصد جنگ افروزی را تهاجم گویند. تهاجم سخت افزارانه و نظامی که ثبات پیدا نماید و نهادهایی از طریق کشور مهاجم در سرزمین اشغال شده ایجاد گردد، تبدیل به اشغال می شود؛ اما تهاجم فرهنگی تلاش برنامه ریزی شده و سازمان یافته یک گروه یا جامعه برای تحمیل باورها، ارزش ها، اعتقادات، اخلاقیات و رفتارهای مورد نظر خویش بر سایر گروهها و جوامع دیگر می باشد.
تهاجم فرهنگی تفاوت های متعددی به لحاظ ماهوی، شکلی، ابزارها و تاثیرات با تهاجم سخت و نظامی دارد. در تهاجم نظامی، اول خاک و سرزمین فتح می شود سپس با ساختن نهادهای مدنی و آموزشی و ایجاد سیستم های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی به تغییر آگاهی ها، گرایش ها و تمایلات و رفتارهای غالب و اکثریت مردم جامعه مورد هجوم با هدف دور سازی از تمایلات و آگاهی های قبلی پرداخته می شود. در حالی که تهاجم فرهنگی، مجموعه اقدامات آگاهانه، طراحی شده و هدفمند دشمنان نظام برای تغییر آگاهی ها و تمایلات و آداب و فرهنگ غالب مردم قبل از اشغال ظاهری و حمله نظامی است. در واقع در تهاجم فرهنگی، هدف تخریب بنیان های فکری و ارزشها و هنجارهای جهان بینی و ایدئولوژی نظام قبلی برای جایگزینی نظام اندیشه های جدید است که در این صورت برای اشغال نیز خیلی نیاز به سرمایه گذاری نیست. زیرا زمانی که مرزهای اندیشه ای و اعتقادی ملتی فتح و جا به جا شود، فتح خاک آن چندان سخت نخواهد بود.
پدیده ها، وسایل و ابزارهایی که در اختیار نظام اجتماعی سیاسی مهاجم قرار می گیرد تا به وسیله آنها برای تغییر آگاهی ها و گرایش ها و جهان بینی ها مورد استفاده واقع شود، ابزارهای تهاجم فرهنگی تلقی می شود. با تاملی عمیق به عناصر تشکیل دهنده نظام استکباری جوامع توسعه یافته غرب می توان تمامی عوامل موثر در شکل گیری و حفظ تمدن غرب را جزء ابزارهای تهاجم فرهنگی قلمداد نمود. خرده نظام های تشکیل دهنده نظام اجتماعی غرب، علوم انسانی که در لابه لای مباحث آن جهان بینی و ارزشهای خاص غرب نهفته، تکنولوژی غربی، کالا و خدمات از آن جهت که عامل بر هم زدن تعادل زندگی انسانی و موجب تحریک نیازهای جسمی و فراموش شدن معنویت است. در کنار نظام اطلاع رسانی و تبلیغات غربی با محوریت اومانیسم و حذف خدا و دین از عرصه زندگی اجتماعی و سیاسی انسانها، برنامه سازی های مبتذل جنسیتی در ماهواره ها و شبکه های عنکبوتی اینترنتی از جمله مهمترین ابزارهای تهاجم فرهنگی غرب علیه ارزشهای جوامع دیگر به ویژه جوامع اسلامی، علی الخصوص ایران اسلامی است. زیرا اسلامی که در ایران به عنوان الگوی حکومتی در حال پیاده شدن است، مطامع و منافع غرب و آمریکا را در جهان به خطر انداخته و ملتها را بیدار ساخته است و از آنجایی که توان مقابله نظامی با ایران را ندارند، ناگزیر به تغییر بنیان های فرهنگی و اسلامی این ملت و به ویژه نسل جوان می اندیشند.
دغدغه فرهنگی
بشر از گذشته های دور در پی یافتن پاسخ به برخی از سوالات بنیادین و دغدغه های فکری خود بوده است. پرسش از ضرورت حکومت، ویژگی حاکمان و چرایی اطاعت پذیری مردمان در مقابل حکومت از این قبیل سوالات بوده است. البته نوع پاسخها به این پرسش ها براساس ارزش ها، آداب و سنن هر ملتی متفاوت بوده و هست. از جمله دغدغه های همیشگی اندیشمندان و متفکران جوامع انسانی، شناخت آن کلیتی بوده که ارزش ها، آداب، سنن و زبان مشترک را در بر می گرفته و هویت معنوی و وجه ممیز حیات اجتماعی ملتها را مشخص می کرده است. این کلیت که می توان نام فرهنگ به آن داد امروزه نسبت به گذشته هم بیشتر در کانون توجه ملتها و دولتها قرار گرفته و هم به موازات افزایش این اهمیت، تهدیدات فزون تری نیز آن را در معرض خطر و تهاجم قرار داده است. از سوی دیگر ماهیت انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 بیش از هر چیزی متکی به شاخصه های فرهنگی و ارزشی جامعه اسلامی ایران بوده و هم اکنون نیز یکی از مهمترین دغدغه های حقیقی و اولویت های حیاتی نظام اسلامی در حوزه مباحث فرهنگی شمرده می شود. هر چند قدر و ارزش دیگر دستاوردهای نظام اسلامی چون انرژی هسته ای، سلول های بنیادی و.. غیر قابل انکار است اما آنچه که نقش موتور محرکه و هدایت گری و مهندسی زیربنایی این قبیل پیشرفت های رو بنایی را فراهم نموده، بدون تردید فرهنگ و هنجار های ارزشی و اسلامی برآمده از اسلام و انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) می باشد. این توجه و اهمیت در دوران زعامت مقام معظم رهبری نه تنها کم رنگ نشده، بلکه به جرات می توان ادعا کرد که مهمترین و کلیدی ترین مقوله ای است که رهبر فرزانه انقلاب طی سال های مسئولیت شان چه در دوران ریاست جمهوری و چه در سالهای زعامت بر رهبری، مورد توجه و تذکر جدی قرار داده و پیکان توجه مقامات و اندیشمندان جامعه را به آن معطوف کرده اند. مقوله فرهنگ و بررسی آن از دو بعد ایجابی مثل مهندسی فرهنگی و سلبی یعنی تهاجم فرهنگی بوده و هست. معظم له در سال 63 و در زمان ریاست جمهوری طی دیداری که با علمای اهل سنت بندر ترکمن داشتند، با طرح این سوال که در مقابل این تهاجم فرهنگی چه کسی باید ایمان مردم را حفظ و مسلح کند؟ به وظایف اساسی علمای دین در راستای تربیت عالی دینی مطلع و آگاه با معلومات قانون قانع کننده و غنی اسلامی برای واکسینه کردن مسلمانان در برابر القای شبه دشمنان اشاره فرمودند. در سال 1369 فضلا و طلاب حوزه علمیه قم را به مقابله منطقی با مهاجمان فراخوانده و فرمودند: تهاجم فرهنگی عظیمی علیه اسلام با تمام ابعاد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و... در حال انجام است.
در اوایل دهه 70 و در اوج فعالیت های رسانه ای و تبلیغاتی غرب علیه ایران اسلامی از تهاجم فرهنگی با تعبیر شبیخون فرهنگی و در طی چند سال اخیر هم از جنگ نرم فرهنگی و یا ناتوی فرهنگی دشمن خبر دادند و اخیرا در دیدار با هیات دولت، نسبت به مظلومیت فرهنگی جامعه اسلامی هشدار دادند. برخی از ابزارهای مبارزه با تهاجم فرهنگی از منظر رهبر فرزانه عبارتند از: کار فرهنگی حق مدار و تقویت بنیان های عقیدتی و مذهبی جوانان و مردم وترویج سنتهای اسلامی با ابزار کارآمد روز و...
ناتوی فرهنگی
ناتو چیست؟ در ادبیات نظامی نام سازمانی نظامی متشکل از کشورهای استعمارگر، به سردمداری آمریکا است که از یکدیگر در مقابل تهدیدات و حملات سایر کشورها پشتیبانی و حمایت می نمایند.
ناتوی فرهنگی یعنی چه؟ یعنی ابرقدرتها با کمک کلیه وسائل، فناوری و اطلاعاتی حتی امواج به راحتی در خانه های ما وارد می شوند و با صوت و تصویر، نوشتار، هنر، ورزش و حتی علم ما و فرزندانمان را تحت تاثیر قرار می دهند و با اهداف سیاسی، فرهنگی و تبلیغی در صدد متزلزل کردن فرهنگ خودی و سنتی کشورهای جهان سوم به خصوص کشورهای مسلمان برمی آیند. آنها به راحتی کالاهای خود را تبلیغ می کنند، پیام های روانی خود را می فرستند، زمینه های آشفتگی هویت را برای جوانان فراهم می کنند، ابهت فرهنگی و دینی خانواده ها را می شکنند و برای رسیدن به اهداف خود از هیچ تلاشی دریغ نمی کنند و با کمک فناوری اطلاعات به ویژه اینترنت مرزهای زمانی و جغرافیایی جوامع مختلف را در هم شکسته و وارد تمام جوامع بشری می شوند.
تبیین ریشه تاریخی: حدود 4 سال پس از جنگ جهانی دوم (1949) سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) با حضور آمریکا و کشورهای اروپای غربی با هدف مقابله با قدرت نظامی شوروی شکل گرفت. اعضای ناتو اگر چه به بحث و بررسی اقتصادی و سیاسی نیز می پرداختند اما رویکرد اصلی ناتو، نظامی بود. این سازمان با اشغال کره جنوبی در سال 1950 دامنه نفوذ خود را تا جنوب شرق آسیا گسترش داد و با عضویت یونان و ترکیه در سال 1952 حوزه مدیترانه را نیز ضمیمه حضور نظامی خود کرد. ناتو با ایجاد تاسیسات پایه ای مشترک در زمینه هایی مانند دفاع هوایی و سیستم مخابراتی واحد و استانداردسازی جنگ افزارهای خود نه تنها در کشورهای عضو قدرت خود را نهادینه کرد، بلکه اعضای این پیمان حضور نظامی خود را خارج از حوزه ناتو حفظ کرده اند.
* اهداف ناتوی فرهنگی
- نابودی هویت ملی جوامع بشری
- مقابله با ایمان انسانهای دارای هویت دینی و ملی
- رویکردهای نظام سلطه در اجرای ناتوی فرهنگی
- جنگ نرم در قالب تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در کشورهای هدف
- ترویج ارزشهای مشترک غرب به منظور تضعیف ارزشهای مقاوم کشورهای هدف
- پیشگیری از شکل گیری تمدن اسلامی
* ابزارهای اجرای ناتوی فرهنگی
- خبرگزاری‌های بین المللی
- شبکه های ماهواره ای
- روزنامه های زنجیره ای
- سایتهای اینترنتی
- ایستگاه های رادیویی
- ترویج مواد مخدر و قرص های روانگردان و باندهای قاچاق
- ترویج فیلمها و برنامه های مستهجن با تیراژ میلیونی و با نازلترین قیمت
- تاسیس
NGO های مختلف در قالب محیط زیست و هنر، حقوق بشر، دموکراسی و...
- اقدامات حمایتی و هدایتی نخبگان، سیاسیون، اساتید دانشگاه و دانشجویان
- تقویت قوم گرایی و ناسیونالیسم و تضعیف همگرایی داخلی کشورها
- برپایی انقلابات رنگی (نارنجی، زرد، قرمز و.. ) و مخملی در کشورها
- تشدید مذاهب ساختگی و فرقه گرایی، انحراف مذهبی و تفرقه مذهبی خرافه گرایی، صوفی گرایی و تبلیغ عرفان های وارداتی و...
- ترویج مد و مدگرایی، قداست زدایی، بی بند و باری ظاهری، استحاله.


¤ نویسنده: موسی مباشری


مهندسی فرهنگ (شنبه 89/5/9)

مهندسی فرهنگ: تعریف، الزامات، نحوه اجرا (بخش پایانی)


*نتیجه و برونداد مهندسی فرهنگ، نقشه‌ای کلان خواهد بود که راهبردهای اساسی و راهکارهای کاربردی برای اصلاح و ارتقای فرهنگ را ترسیم می‌نماید و مراحل و مراتب آن را تعیین می‌کند. برای دستیابی به این نتیجه، اصول و فرایند کار را باید تعیین و ترسیم کرد. شورای عالی انقلاب فرهنگی به‌عنوان مرکز و مسئول این امر خطیر باید به تدوین و تصویب این مجموعه اقدام کند.



اصول حاکم بر فرایند مهندسی فرهنگ
دستیابی به نقشه‌ای مطلوب برای اصلاح، تکمیل و ارتقای فرهنگ جامعه، نتیجه‌ای است که از مهندسی فرهنگ انتظار می‌رود. همان‌گونه که اشاره شد، این نقشه باید بتواند چیستی و چگونگی اصلاح فرهنگ را تبیین کند و نه‌تنها راهبردهای اساسی و کلان، که راهکارهای عملیاتی و وحدت‌بخش در عرصه اصلاح فرهنگ را ارائه نماید. اصول لازم‌الرعایه برای حصول این امر، پیش از آغاز تولید این نقشه، باید بررسی و مورد قبول واقع شود و در فرایند تولید کاملا رعایت گردد. به‌نظر می‌رسد اصول زیر از مهم‌ترین آن باشد:
1)جامعیت/ تخصص: در مهندسی فرهنگ باید همه لایه‌ها، اجزا و ابعاد فرهنگ در نظر گرفته شود و با نگاه واحد و جامع به مقوله فرهنگ توجه گردد. مبانی و نگرش‌های بنیادین فرهنگی، ارزش‌ها و چارچوب‌های اخلاقی، رفتارها، ساختارها و کنش‌های کلان و نیز اجزای نمادین و ابزاری فرهنگ، همه و همه باید در این فرایند مورد توجه باشند و در نقشه‌ای که محصول مهندسی فرهنگ خواهد بود، لحاظ شوند. همچنین مراجع و منابع مختلف فرهنگ‌‌ساز، مبادی ورودی فرهنگ، ریشه‌ها و سرچشمه‌های تولید یا تحول فرهنگ و نیز الگوها، روش‌ها، ابزارها و ... باید در این نقشه جایگاه خود را تعیین و تبیین نمایند. در عین حال رعایت اصل جامعیت نباید تخصص علمی درباره هر بُعد از فرهنگ را تحت‌الشعاع خود قرار دهد. هر کدام از لایه‌ها و ابعاد فرهنگ در این نقشه، باید مستند و متکی به دانش تخصصی خود مطرح شده و از اتقان و استحکام علمی برخوردار باشد.
?) آرمان‌گرایی/ واقع‌بینی/ آینده‌نگری: در مهندسی فرهنگ قطعا، پیش از هر چیز، وضعیت مطلوب فرهنگ به‌عنوان الگو و معیار باید بررسی و بر سر آن توافق حاصل شود. اما در کنار و در عین آرمان‌گرایی و توجه به وضع مطلوب، از واقع‌بینی و آینده‌نگری نباید غافل شد. واقع‌بینی نه به معنای تسلیم یا ترس از واقعیت‌های موجود، بلکه به معنی دریافتی درست، دقیق و واقعی از آنچه در عرصه فرهنگ وجود دارد، و در امر مهندسی فرهنگ مطرح است، می‌باشد. بدون در اختیار داشتن نمایی جامع، صحیح و عمیق از امکانات و سرمایه‌های فرهنگی، کاستی‌ها و چالش‌ها، نقاط قوت و ضعف، تهدیدها، محیط پیرامونی و همه عواملی که در وضع موجود فرهنگ جامعه موثرند، و نیز بدون ارزیابی واقع‌بینانه از لوازم، امکانات، نیروها، سرمایه فکری و اجتماعی و سایر عواملی که در بهبود و اصلاح وضع موجود مورد نیاز است، نمی‌توان نقشه مورد نظر را ترسیم کرد. در کنار آرمان‌گرایی و واقع‌بینی، آینده‌نگری نیز از اصول مهم در مهندسی فرهنگ است. فرهنگ به‌عنوان جوهری سیال و پویا، و نیز امر واقع، مسیری را طی می‌کند که شرایط آینده جامعه و جهان، آثاری انکارناشدنی و اغماض‌ناپذیر بر آن خواهد داشت. در فرآیند مهندسی فرهنگ، توجه به این شرایط بسیار مهم است. آینده فرهنگی جهان، آن‌گونه که در مبانی نگرش توحیدی و فرهنگ اسلام ناب ترسیم شده است، اگر مبنای نظری آینده‌نگری در مهندسی فرهنگ باشد، چشم‌اندازی روشن را پیش‌ روی ما قرار خواهد داد که در ارائه راهکارهای اساسی، مفید خواهد بود. تلفیق مناسب و رعایت هم‌زمان سه رکن آرمان‌گرایی، واقع‌بینی و آینده‌نگری از اصول اساسی مهندسی فرهنگ باید شمرده شود.
?) مشارکت/ اجماع: نقشه کلان و جامعی که برای اصلاح و ارتقای فرهنگ ارائه می‌شود، باید به گونه‌ای طراحی گردد که برای بیشتر دست‌اندرکاران فرهنگ جامعه، از اعتبار و مقبولیت برخوردار باشد. اجماع دست‌اندرکاران بر سر این نقشه، عامل اساسی و مهم توفیق آن در عرصه عمل خواهد بود. قطعا منظور از مهندسی فرهنگ، تولید یک طرح یا سند علمی و پژوهشی محض ــ اما ناکارآمد و غیرموثر ــ نیست، بلکه طرحی راهگشا و جهت‌بخش است که بتواند در سطوح و لایه‌های مختلف، چگونگی اصلاح و ارتقای فرهنگ را رقم بزند. بنابراین مسیر طراحی آن باید به‌گونه‌ای ترسیم شود که بتواند بالاترین حد توافق و اجماع را جلب نماید و در عین بنا شدن بر مبانی و اصول معتبر و مقبول ــ که مشروعیت این نقشه را تامین خواهد کرد ــ از اعتماد و توجه عاملان و مولدان هم برخوردار باشد. شرط لازم برای تحقق این اصل، جلب مشارکت و حضور همه صاحب‌نظران، فعالان، نخبگان، مدیران و کارشناسان در فرآیند مهندسی فرهنگ است. توجه به نیازها، مطالبات، شرایط و امکانات نرم‌افزاری و محتوایی فرهنگی مناطق، قشرها و اقوام گوناگون و به‌کار گرفتن همه دیدگاه‌ها، نظریات و تحلیل‌ها و زمینه‌سازی برای حضور فعال و اثربخش مراکز پژوهشی، فرهنگی، آموزشی و علمی جامعه در این فرایند، می‌تواند زمینه مشارکت حداکثری را در این عرصه فراهم سازد. طراحی سازوکارها و روش‌هایی که بتواند مجموعه جامعه را درگیر این موضوع نماید و تعامل و تعاطی فکری همه قشرها را برانگیزد، و نیز اطلاع‌رسانی گسترده و کافی در مجموعه فرایند مهندسی فرهنگ، موضوع مهمی است که باید لحاظ گردد. بدون رعایت اصل مشارکت و تحقق اجماع در طراحی نقشه نهایی اصلاح فرهنگ، نمی‌توان نتیجه موردنظر را انتظار داشت.
4) انسجام/ استناد: مهندسی فرهنگ، باید بتواند درباره چیستی و چگونگی اصلاح و ارتقای فرهنگ جامعه به ارائه راهکارهای کلان دست یابد. این راهکارها، اگر پراکنده، مقطعی و از هم‌گسیخته باشند، نمی‌توانند در عرصه عمل کارساز باشند، لذا یکپارچگی و انسجام از اصول و شرایط لازم برای این مهم می‌باشد. در عین حال رهنمودها و راهکارهای ارائه‌شده باید به مبانی نظری، یافته‌های پژوهشی و ادله مورد قبول و اطمینان‌بخش مستند باشند. مشهورات و استدلال‌های تمثیلی و خطابی، نباید در این امر مهم جایگاهی داشته باشند. از این‌رو روش‌شناسی مهندسی فرهنگ و ترسیم و تعیین قواعد و اصولی که در فرایند مهندسی فرهنگ می‌تواند و باید مبنا و چارچوب قرار گیرد اهمیت خاصی دارد. گام نخست برای رعایت اصل استناد، تنقیح منابع و روش‌های دستیابی به راهبردهای اساسی و راهکارهای کلانی است که نتیجه این فرایند خواهد بود. اصل انسجام و یکپارچگی نیز تاحدود زیادی تابع اصل استناد است، ولی توجه به آن ــ به عنوان یک اصل مستقل ــ برای پرهیز و پیشگیری از گسست و پراکندگی ضروری است.
?) مراتب متکامل / اکمال متقابل: مهندسی فرهنگ امری است دارای مراتب و مراحل و گام‌های تکامل‌یابنده. نقشه اصلاح فرهنگی نمی‌تواند طرحی مطلق و دفعی باشد، بلکه ضمن رعایت اصول پیش‌گفته و برخورداری از جامعیت، یکپارچگی و انسجام، طرحی است که مرحله به مرحله باید ارائه گردد و در طراحی هر مرحله، نتایج و بازخوردهای به‌دست‌آمده از مراحل پیشین به کار بسته می‌شود. ممکن است در نخستین مرتبه و مرحله، اجرای آزمایشی طرح توصیه شود و پس از حصول اطمینان نسبی از درستی و کارآمدی طرحی که ارائه شده است، اجرای آن تعمیم یابد. در عین حال این مراتب و مراحل، باید به‌گونه‌ای متقابل یکدیگر را تکمیل کنند و علاوه‌بر این، راهبردهای طرح در مورد لایه‌ها و اجزای مختلف فرهنگ، باید زمینه‌ساز رشد و اصلاح سایر لایه‌ها و اجزا باشد و بتواند اجرای نقشه اصلاح را در آن اجزا تسهیل و تسریع نماید. اصل اکمال متقابل همچنین اقتضا می‌کند که طراحان، رابطه اصلاح و ارتقای هر جزئی از اجزای فرهنگ را با سایر اجزا و نوع آن رابطه بررسی کنند و در ارائه راهبردهای کلان و راه‌کارهای اساسی به آن توجه نمایند. این اصل فراتر و عمیق‌تر از اصلِ انسجام، فقط ناظر به پیوند بخش‌های مختلف این نقشه نیست، بلکه تاثیرات متقابل ایجابی یا سلبی تغییرات را، که در بخش‌های مختلف رخ می‌دهد، مورد ملاحظه قرار می‌دهد. این اصل، فرایند مهندسی فرهنگ را به‌صورت فرایندی حلقوی و به‌هم‌پیوسته ترسیم می‌کند و نه فرایندی خطی. در حقیقت در هر حلقه از این فرایند، همه مراحلی که برای تدوین نقشه اصلاح فرهنگ مورد نیاز است، به‌صورت تکامل‌یابنده و اصلاح‌شونده، تکرار می‌شود و گام‌های مختلف را رقم می‌زند.

فرایند مهندسی فرهنگ
برای مهندسی فرهنگ، ترسیم فرایندی دقیق و عملیاتی ــ و حتی زمان‌مند و مرحله‌بندی‌شده ــ در چارچوب اصول پیش‌گفته، مقدمه‌ای ضروری است. هرچند مراتب طرح موردنظر، در گام‌های مختلف ترسیم می‌شود، مراحل کار در هر سطح و مرتبه، قاعدتا مشابه خواهد بود. مراحلی که به‌نظر می‌رسد باید به‌عنوان ایستگاه‌های اصلی تدوین طرح، پیش‌بینی شود، اجمالا عبارت است از:
?) انجام دادن پژوهش‌ها و تحقیقات مورد نیاز در زمینه نیازسنجی، آسیب‌شناسی، اولویت‌گذاری و ... .
2)کارشناسی و استنباط سازنده و مفید از نتایج پژوهش‌ها؛
3) تدوین و تولید راهبردها، الگوها و راهکارها، و پیشنهاد دادن تصمیمات جانشین‌‌پذیر و تبدیل‌پذیر [تصمیم‌سازی]؛
?) نظرخواهی و اعتبارسنجی تصمیمات پیشنهادشده و گزینش اجزای پذیرفتنی در نقشه موردنظر؛
?) تصمیم‌گیری و تعیین راهبردها و راهکارهای مطلوب؛
?) اجرای آزمایشی و ارزیابی نتایج؛
?) اصلاح و تعمیم اجرای طرح و بازخوردسنجی و مطالعه مجدد برای مرحله بعدی. برای اجرای هر یک از مراحل فوق، مراجع ذی‌ربط، دستگاه‌ها، مراکز و موسسات مسئول باید به تفکیک و به روشنی مشخص شوند و متناسب با لایه‌ها و عرصه‌های فرهنگ، وظایف هرکدام تعیین گردد، به‌ویژه برای مرحله تصمیم‌سازی، باید تیم فعال و مرکبی از صاحب‌نظران و طراحان فرهنگی تشکیل شود که با ایجاد سازوکارهای لازم، ضمن استفاده از دیدگاه‌ها و پیشنهادات، بخش اصلی طرح را ترسیم کنند. اجرای درست این فرایند مستلزم شکل‌گیری ساختاری متناسب و مدیریتی توانمند، متمرکز و در عین حال مشارکت‌پذیر است که زیر نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی وظایف محوله را انجام دهد.

نکته پایانی
مهندسی فرهنگ پیش از هر چیز مستلزم تدوین و توافق بر سر "نظریه ملی فرهنگ" است. بدون تعیین مبانی و چارچوب نظری فرهنگ و توافق مراکز و مراجع مرتبط بر سر تعریف دقیق فرهنگ، نمی‌توان وارد مقوله مهندسی فرهنگ شد و آن را عملی ساخت. مهندسی فرهنگی کشور و مهندسی دستگاه‌های فرهنگی هم متاخر بر مهندسی فرهنگ است. نتیجه و برونداد مهندسی فرهنگ، نقشه‌ای کلان خواهد بود که راهبردهای اساسی و راهکارهای کاربردی برای اصلاح و ارتقای فرهنگ را ترسیم می‌نماید و مراحل و مراتب آن را تعیین می‌کند. برای دستیابی به این نتیجه، اصول و فرایند کار را باید تعیین و ترسیم کرد. شورای عالی انقلاب فرهنگی به‌عنوان مرکز و مسئول این امر خطیر باید به تدوین و تصویب این مجموعه اقدام کند. اصول لازم‌الرعایه و مراحلی که برای این فرایند بیان شد، زمینه تامل، بررسی و تصویب برنامه و طرح عملِ مورد نیاز را فراهم خواهد ساخت. اتقان و استحکام مهندسی فرهنگ، در عین تسریع در این امر مهم، قطعا مستلزم توجه جدی و ایجاد سازوکارهای عملی برای دستیابی به مقصود است.


¤ نویسنده: موسی مباشری


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

»» منوها
[ RSS ]
[خانه]
[درباره من]
[ارتباط با من]
[پارسی بلاگ]
بازدید امروز: 19
بازدید دیروز: 27
مجموع بازدیدها: 367500
 

»» درباره خودم
 

»» پیوندهای روزانه
 

»»فهرست موضوعی یادداشت ها
 

»» آرشیو نوشته های قبلی
جهان تشنه معنویت
پیشنهاداتی جهت برگزاری مطلوب جلسات
وظایف مدیر آموزشی
موضوعات نهج البلاغه
دنیا از دیدگاه حضرت علی (ع) در نهج البلاغه
سیره پیامبر اعظم (ص) از دیدگاه دانشمندان جهان
تاثیرات فرهنگی اجتماعی مدارس قدیمی
افسردگی وراههای درمان آن
چگونگی بیعت حضرت علی (ع) با خلفا
ویژگی های مدیران وکارگزاران درقرآن کریم- 1
ویژگی های مدیران وکارگزاران درقرآن کریم- 2
پنجاه سئوال وجواب از قرآن
مقالات علمی دیگران
بررسی اهمیت وضرورت مشاوره وراهنمایی
نکات مهم در هنگام مطالعه
ناتوی فرهنگی و ضرورت توجه به آن
مهندسی فرهنگ
موفقیت وعوامل مؤثر آن
شبیخون فرهنگی
روابط عمومی موفق
بزرگترین مشکلات جهان اسلام از دیدگاه رسول اکرم در خطبه غدیر
پنجاه سئوال وجواب از قرآن
معیارهای گزینش مدیران
راهکارهای عملی برای کسترش حجاب وعفاف
هفته دفاع مقدس
موفقیت وعوامل مؤثر آن
آراء واندیشه های گروه طالبان
دست نوشته ها
امت واحده
ارتباطات ورسانه ها در جهان سوم
توسعه سیاسی در قانون اساسی جمهوری اسلامی
نقش نخبگان سیاسی در ایجاد سنت های سالم سیاسی
نظریه های امپریالیسم
بررسی اصول ومبانی لیبرالیسم
 

»» لوگوی خودم

 

»» اشتراک در وبلاک
 
 

»» لوگوی دوستان من
 



-------------------------------------------

سفارش تبلیغ
صبا ویژن