3 پایگاه اطلاع رسانی مباشر 4 |
امت در نظام سیاسی اسلام
در نظام سیاسی اسلام نیز به جای اصطلاح ملت از امت استفاده میشود. در این چارچوب به جامعهی مسلمانان که تحت حکومت اسلامی زندگی میکنند، امت گفته میشود، بهطوریکه تنها عامل عضویت و تابعیت در آن اسلام است و شرایط شکلدهندهی ملت و ملیگرایی در امت اسلامی نقشی ندارد.[1]
از نظر اسلام ، محور اساسی زندگی انسان فکر و عقیده است. این اصل به همراه اصل وحدت، زندگی اجتماعی و همکاری و تعاون انسانها با یکدیگر را در جامعهی اسلامی سامان میدهد. در مقابل ملیت غربی مفهومی است که دربرگیرندهی اجزای ملت است و شامل عناصری همچون نژاد، وحدت زبان، تاریخ، اراضی و خون میشود. این در حالی است که با وجود این عناصر نیز تشکیل یک ملت واحد میسر نیست و تا وقتی که پیوندهای غیر ارادی با پیوندهای ارادی انسانها متحد نشده، هرگز سازمان و تشکل مستحکمی به نام ملت بهوجود نخواهد آمد. [2] این بدان معناست که جوهرهی تشکیل یک ملت عقیده و آرمان است. بر همین اساس است که این عامل شاخصهی اصلی در تعریف امت و عنصر اصلی آن در نظر گرفتهشده است.
در نهجالبلاغه نیز در موارد متعددی واژهی امت به معنی گروهی که پیرو دینی و مسلکی هستند و هدف مشخصی را دنبال میکنند، آمده و تکرار شده است. در سخنان حضرت امام علی(ع) امت به منزلهی جامعهای دینی و الهی توصیف شده است که ارزش آن از هر کرامتی والاتر است. در مواردی هم منظور حضرت از امت گروهی هستند که معتقد به یک آیین الهی هستند.[3]
برای ورود به بحث امت اسلامی، نخست بدان جهت که امت اسلامی دارای هویت دینی است، باید تعریف روشنی درباره "معنای کلی دین"بدست آوریم آنگاه"ریشه اصلی امت اسلامی"را بررسی نماییم .
تعریف دین
معنای لغوی دین، انقیاد، خضوع، پیروی، اطاعت، تسلیم و پاداش است. امّا معنای اصطلاحی آن، مجموعه عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی است که برای اداره امور جامعه انسانی و پرورش انسان ها باشد .
در تعابیر قرآنى «دین» در معنای اصطلاحی به دو معنا استعمال شده است: هر گونه اعتقاد به قدرت غیبى، چه حق باشد و چه باطل: «لکم دینکم ولى دین» دین شما براى خودتان، و دینِ من براى خودم.[4] خاص ادیان الهى: «ان الدین عندالله الاسلام» در حقیقت، دین نزد خدا همان اسلام است. [5]در تعریف دین، توجه ما به همان استعمال دوم لفظ «دین» است، که خاص ادیان الهى است می باشد.
تعاریف متعدد از دین ارائه شده است مثلادانشمند بزرگ اسلامی و مفسر گرانقدر مذهب شیعه، علامه طباطبایی ، دین را اینگونه تعریف میکند :
«دین، عقاید و یک سلسله دستورهای عملی و اخلاقی است که پیامبران از طرف خداوند برای راهنمایی و هدایت بشر آورده اند، اعتقاد به این عقایدو انجام این دستورها، سبب سعادت و خوشبختی انسان در دو جهان است»[6]
مرحوم علامه محمد تقی جعفری در تعریف دین می گوید:دین عبارت است از اعتقاد به وجود خداوند آگاه وعالم وقادر وغنی وعادل مطلق و جامع همه صفات کمالیه که جهان هستی را بر مبنای حکمت و عدل آفریده و انسان را در میدان مسابقه برای وصول به کمال به حرکت در آورده.مبدا ومقصد این حرکت همانگونه که فطرت سلیم انسانها دریافته است در آیه ای از قرآن مجید چنین آمده است :انا لله وانا الیه راجعون «ما از آن خداییم و ما بسوی او باز می گردیم». راهنمایان وتنظیم کنندگان این حرکت عقل ووجدان انسانی وپیامبران الهی هستند که خداوند اینان را در میان مردم مبعوث فرموده و جانشینان آن پیامبران، علماء ربانی هستندکه ادامه دهنده راه آنان می باشند.اولین پیامبر حضرت آدم ابو البشر و آخرین پیامبران، حضرت محمد بن عبدالله صلوات الله علیهم اجمعین هستند.کتاب آسمانی حضرت محمد(ص)قرآن مجید است که بدون کم و زیاد اینک باقی است.آنچه می تواند حیات انسان را در این جهان هستی، دارای فلسفه وهدف قابل قبول نماید دین به همین معنی است.[7]
[1] . بابایی زارج، علیمحمد؛ امت و ملت در اندیشهی امام خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، ص126.
[2] . عمیدزنجانی، عباسعلی؛ بنیادهای ملیت در جامعهی ایدهآل انسانی، تهران، بعثت،1361. ص16 و نیز همو؛ فقه سیاسی، تهران، امیر کبیر، 1373، چ2، صص185-205.
[3] . نهجالبلاغه، خطبههای 1،2، 192، 202، 230.
[4] . کافرون،آیه 6
[5] . آل عمران،آیه 19.
[6] . خلاصه تعالیم اسلام، ص 4، و یا شیعه دراسلام ص 41.
[7] . موثقی، سید احمد ،استراتژی وحدت دراندیشه سیاسی اسلام،ج اول .
[8] . موثقی، سید احمد ،استراتژی وحدت دراندیشه سیاسی اسلام،ج اول .
[9] . آل عمران ،آیه 103
¤ نویسنده: موسی مباشری
امت واحده
امت واحده طرحی است که اسلام برای وحدت جامعهی بشری ریخته است. چنانچه خداوند در قرآن همهی بشریت را یک امت واحد تلقی کرده است: «و ما کان الناس الا امه واحده».[1] قرآن کریم تشکیل امت واحد را یک برنامهی وسیع و جهانى براى تحقق حکومت جهانى واحد مىداند. براى تحقق این آرمان در ادیان مختلف به ظهور مصلح آخرالزمان نوید داده شده است که وى این امت جهانى را بنیان مىنهد.[2]
تحقق چنین جامعهای منوط به وحدت است و وحدت نتیجهی ایمان و عقیده خواهد بود. اهمیت وحدت در جامعهی اسلامی از آن روست که «اسلام امت جهانی خود را بر مبنای وحدت انسانها بنا میکند، وحدتی که از طریق انسان دوستی و احترام به حقوق انسانها و برادری و برابری میان آنها حاصل میشود و بهوسیلهی آن مصالح مسلمین و بلکه بندگان خدا تأمین میگردد.»[3] وحدت اسلامی میتواند نشاندهندهی قدرت و شوکت اسلام، توانایی مسلمین، عامل غلبه برابر قدرتها و ظالمین و موجب مطرح شدن دیدگاههای اسلامی گردد .[4]
براساس دیدگاه قرآن کریم انسانها در اصل خلقت وحدت دارند، چرا که خداوند آنها را از نفس واحد آفرید. [5] به عقیده علامه طباطبایی در تفسیر نفس واحده مراد حضرت آدم و همسرش حواست و این معنای وحدت در خلقت است.[6] این وحدت در خلقت پایهای برای شکلگیری امت واحده است. از سوی دیگر بر اساس آیات قرآنی امت واحدهی انسانی به دلایلی همچون ظلم و حسد و نزاع در طلب دنیا، عدم موفقیت در آزمایش الهی، فرقهگرایی، تفرقهافکنیهای دشمنان، وسوسه و القائات شیطانی[7] فروپاشیده است و قرآن برای تحقق دوبارهی آن، استراتژیهایی همچون اخوت، مودت، رحمت و رأفت، فضل و صلح پیشنهاد میکند.[8] در اسلام مسلمانان با هم برادرند، بنابراین امت اسلامی، جامعهی معتقدان یا مجتمع برادری است و متشکل از افرادی است که با هم از رابطهی اخوت اسلامی برخوردارند و همگی معتقد به آیین اسلام هستند.
نکته مهم دیگری که باید در اینجا به آن اشاره کرد، رهبری در امت است. امام و امت، در معنی به هم نزدیک و وابستهاند، هر کجا که امت هست، امام نیز هست و امت بی امام معنی ندارد. به عبارت دیگر، این نیاز و ضرورت هر اجتماعی است که مدیر داشته باشد، ولی امت به دلیل پذیرش یک شیوه و آیین الهی نیاز به امام دارد. امام کسی است که امت را در مسیر حرکتش راهنمایی میکند.[9] امت بهواسطه پیروی از امام واحد، اجتماع خود را به سمت هدف مورد نظر به پیش میبرد.[10]
در نتیجه میتوان گفت امت اسلامی که جامعهی مطلوب و آرمانی مورد نظر اسلام محسوب میشود، از عبادالله تشکیل میشود. عبادالله کسانی هستند که اختلافات نژادی و قومی، مایهی برتری آنها بر دیگران نیست و با تقواترین آنها گرامیترین افراد نزد خداوند است و آنها ملزم به اطاعت از خدا و رسول و اولیالامر هستند و رهبری چنین جامعهای را امام بر عهده دارد.
«امت واحده» اصطلاحی قرآنی است که چندین بار در قرآن ذکر شده است و معانی متعددی از آن ارائه شده است که یکی از مهم ترین آنها اشاره ای است به آغاز کار انسان ها که در قالب جامعه واحدی بودند و پس از آن دچار اختلاف شدند و خداوند متعال به منظور رفع اختلافات میان آنها پیامبرانی را برای آنها فرو فرستاد نظیر این آیه:«کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فیمَا اخْتَلَفُوا فیه»[11]
معنای دیگری که در قالب امت واحده از آن یاد می شود عبارت است از اشاره به حقیقت واحده ای که گاه از آن به نام «اسلام» یاد می شود و مبتنی بر اعتقاد به خدای واحد است که همه انبیاء الهی درهر زمان و مقطعی به آن فرا می خواندند و در نتیجه همه کسانی که به این حقیقت گرویدند علیرغم اختلاف زمانی و مکانی جزء امت واحده به شمار می آیند و این ملت ها هستند که این دین واحد را قطعه قطعه کرده و هر کدام خدا و اعتقادات دینی واحد را به شکلی مورد تفسیر قرار داده و در قالب دینی جدای از ادیان دیگر مطرح کردند کما اینکه این آیه به همین مفهوم اشاره می کند : «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُون»[12]
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر این آیه چنین می نویسد : «در این آیات به مضمون اول سوره برگشت شده، زیرا در آن آیات بیان مىفرمود که براى بشر معبودى است واحد، و آن معبود همان کسى است که آسمانها و زمین را خلق فرموده، و لذا باید او را از طریق نبوت، و پذیرفتن دعوت انبیا بپرستند، و با پرستش وى آماده حساب یوم الحساب شوند. و نبوت جز به یک دین دعوت نمىکند، و آن دین توحید است، هم چنان که موسى، و قبل از او ابراهیم، و قبل از وى نوح، و همچنین انبیا قبل از نوح، و بعد از موسى- مانند ایوب، و ادریس و غیر آن دو از پیامبرانى که اسامیشان و پارهاى از انعامهایى که خدا به ایشان کرده و در قرآن کریم آمده- همه به آن دعوت مىکردند. پس، بشر امتى است واحده، و داراى ربى واحد، و آن خداى عز اسمه است. و دین واحد، و آن دین توحید است که در آن تنها خدا عبادت مىشود. دعوت الهى همین است و بس، و لیکن مردم این دین واحد را قطعه قطعه کردند، و خدایانى به جاى خدا براى خود درست کردند، و ادیانى غیر از دین خدا تراشیدند، و به همین جهت اختلاف در میان خود پدید آوردند، و هدفهایشان در دنیا و آخرت مختلف گشت.»[13]
اما آنچه امروزه با الگوبرداری و به تاسی از این آیات مبارک قرآن کریم از مفهوم «امت واحده» ارائه می شود عبارت است از یگانگی و اتحاد مسلمانان و عدم تاثیر مرزبندی های سیاسی و جغرافیایی و مذهبی و ... در تفکیک میان این ها به گونه ای که هر مسلمانی که اعتقاد به وحدانیت خدا و رسالت نبی مکرم اسلام ص دارد جزء این امت بوده و همگان باید تلاش کنند تا امت واحده اسلامی بر مبنای اشتراکات میان فرق مختلف مسلمان ایجاد شود و این چیزی است که در چند بخش از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز متجلی شده است همچون مقدمه قانون اساسی که در آن چنین آمده است : «قانون اساسی با توجه به محتوای اسلامی انقلاب ایران که حرکتی برای پیروزی تمامی مستضعفین بر مستکبرین بود زمینه تداوم این انقلاب را در داخل و خارج کشور فراهم می کند بویژه در گسترش روابط بین المللی، با دیگر جنبش های اسلامی و مردمی می کوشد تا راه تشکیل امت واحد جهانی را هموار کند (ان هذه امتکم امه واحده و اناربکم فاعبدون) و استمرار مبارزه در نجات ملل محروم و تحت ستم در تمامی جهان قوام یابد.» و یا اصل 11 همین قانون که چنین می گوید :
«به حکم آیه کریمه ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون همه مسلمانان یک امت اند و دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش پیگیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد.»
بنابر این امروزه منظور از اصطلاح امت واحده در ادبیات سیاسی رایج جهان اسلام یعنی مجموعه ای متشکل از همه مسلمانان فارغ از اختلافات مذهبی که با یکدیگر دارند می باشد .
[1] . یونس/19
[2] . پیغان، نعمتالله؛ امت واحده، از همگرایی تا واگرایی، فصلنامهی علوم سیاسی، سال چهارم، شماره پانزدهم، 1380
[3] . مجتهد شبستری، محمد؛ جامعهی انسانی سالم، تهران، کانون نشر و پژوهشهای اسلامی، بی تا.ص60-64.
[4] . پیغان، نعمتالله؛ پیشین.
[5] . نساء/1
[6] . طباطبایی، پیشین، ج4، ص135.
[7] . بقره/213، مائده/48، آل عمران/118، اسراء/53
[8] . حجرات/10، آل عمران/103، روم/21، فتح/29، بقره/237، حجرات/9
[9] . علم الهدی، سیداحمد؛ ساختار امت، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1387، ص101.
[10] . آقاخانی، علی؛ پیشین،
[11] . بقره، آیه213
[12] . انبیاء، آیه92
[13] . تفسیر المیزان ، جلد 14، ص 454.
¤ نویسنده: موسی مباشری
امت واحده در قرآن
«امت واحده» در نه آیه قرآن آمده است که این آیات را مى توان به سه دسته تقسیم کرد:[1]
دسته اول: آیاتى که خطاب به پیامبران بوده و فرمان الهى را براى تشکیل امت واحد به آنان یادآور مى شود و بیان مى کند که مردم به طور فطرى و غریزى امت یگانه اى هستند و سرشت آنها اقتضا مى کند که در این جهت حرکت کنند, اما اختلافاتى که پیش مى آید آنان را به تفرقه مى کشاند. تإکید بر وحدت فطرى امت ها در این آیات به این معناست که پیامبران باید موانع این وحدت را بردارند. این دسته آیات هشدار مى دهد که تنها خدا شایسته سرورى است و باید فقط او را عبادت کرد که این خود مى تواند موضع وحدت امت نیز باشد.این آیات عبارتنداز:
« ان هذه إمتکم إمه واحده و إنا ربکم »[2] این امت شماست که امتى یگانه است و من پروردگار شما هستم, پس مرا بپرستید.« ان هذه إمتکم إمه واحده و إناربکم فاتقون »[3] و همانا این امت شماست, امتى یگانه و من پروردگار شما هستم, از من پروا کنید, فخر رازى مى گوید: مراد از وحدت امت, وحدت در دین است و مراد از دین, اصولى است که مورد قبول همه شرایع است, مثل التزام به وجود ذات خداوند و صفاتش و امثال آن; بنابراین مختلف بودن شریعت هاى پیامبران, خللى به وحدت امت وارد نمى کند, چون به هرحال پیروان همه شرایع به اصول واحدى ملتزم هستند.[4]
دسته دوم: آیاتى که هر نوع مشیت جبرآمیز خداوند براى رسیدن به امت واحد را نفى مى کند و نشان مى دهد اراده خدا بر این تعلق گرفته که انسان با انتخاب و اختیار خود به امت واحد برسد. دسته دوم چهار آیه را شامل مى شود که آیات(118 سوره هود) و (8 سوره شورا) و( 48 سوره مائده) این سه آیه, ویژه امت هاى پیشین بوده و ناظر به امت واحد بشرى است و آیه(93 سوره نحل) شامل امت اسلام و امت هاى پیشین بوده و ناظر به وحدت امت اسلام است.
دسته سوم: آیاتى که دلالت مى کند انسان ها در ابتدا امت واحدى بودند, سپس بین آنان اختلافاتى به وجود آمد و اتحادشان بر هم خورد. آیات 213 سوره بقره ، 19 سوره یونس و33 زخرف جزء این دسته می باشند.
بر اساس این سه دسته آیات انسان ها در ابتدا امت واحد بودند, اما بعد اختلافاتى بین آنان ایجاد شد, خداوند پیامبرانى را براى رفع این اختلافات فرستاد و پس از پیامبر خاتم, ائمه(علیهم السلام) را مإمور به این امر کرد. هر چند در این خصوص تاکنون نتیجه مطلوب به دست نیامده است, لیکن امید مى رود در حکومت حضرت مهدى(ع) امت واحدى پدیدار گردد.
فلسفه امت واحده
بى تردید از مهم ترین مسائل امروز جهان اسلام, وحدت است, که به دلایل زیر ضرورى مى نماید:
1. وحدت اسلامى فراهم کننده قدرتى حقیقى است که مى تواند تکیه گاه استوارى براى مسلمانان در رویارویى هاى فرهنگى بین تمدن ها باشد, زیرا گرچه مسلمانان از نیروى عظیم انسانى, امکانات مادى فراوان, موقعیت هاى استراتژیک, روحیه معنوى بالا, فرهنگ و دیدگاه اعتقادى و فکرى مترقى برخوردارند, اما چنانچه میان این اجزا و عناصر پراکنده اتحادى ایجاد نشود ـ همان طور که در حال حاضر چنین است ـ این مجموعه عظیم کارآیى نخواهد داشت.[5]
2. وحدت اسلامى مى تواند زمینه گسترده اى براى پژوهش و اجتهاد در منابع اسلامى فراهم آورد و بدین وسیله در رویارویى هاى فکرى, فرهنگى و حل مشکلات انسانى یارى رساند.
3. وحدت اسلامى موجب الگو شدن دیدگاه هاى اسلامى است.[6]
4. وحدت اسلامى بر توانایى و مقاومت جامعه در مواجهه با دشوارى ها و بحران ها و برخورد با دشمنان خارجى مى افزاید. قرآن کریم بر این نکته تإکید دارد که وحدت مایه استوارى و نیرومندى است و اختلاف موجب شکست و سستى است:
و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم و اصبروا ان الله مع الصابرین;[7] و اختلاف کلمه نداشته باشید که بددل خواهید شد و شإن و شوکتتان بر باد مى رود و شکیبایى کنید که خداوند با شکیبایان است.
5. وحدت اسلامى دستاورد طبیعى تکامل انسان و گویاى پیشرفت و رشد فکرى جامعه دینى است.[8]
6. وحدت عامل اساسى در پیروزى پیامبر اسلام و نیز پیروزى انقلاب اسلامى ایران بود; وحدت همیشه عامل پیروزى بوده و خواهد بود.[9]
[1] . پیغان، نعمتالله؛ امت واحده، از همگرایی تا واگرایی، فصلنامهی علوم سیاسی، سال چهارم، شماره پانزدهم، 1380
[2] . انبیا ،آیه 92.
[3] . مومنون ،آیه 52.
[4] . طباطبایى، سیدمحمدحسین, المیزان به نقل از تفسیر کبیر فخرالدین محمد رازی، ج 12, جزء 23, ص 105.
[5] . سیدمحمدباقر حکیم, وحدت اسلامى (از دیدگاه قرآن و سنت), ترجمه عبدالهادى فقهى زاده (تهران: تبیان, 1377) ص 31.
[6] . همان منبع
[7] . انفال آیه 46.
[8] . سیدمحمدباقر حکیم, پیشین, ص 117.
[9] . صلاح الدین حسام, ((وحدت و ضرورت آن)), وحدت مسلمین ، ص513.
¤ نویسنده: موسی مباشری
ویژگی های امت اسلام:
امت به معنای گروهی اجتماعی که به هدف معین و مشخصی چون دین و عقیده یگانه ای گرد هم آمده اند، از ویژگی هایی برخوردار می باشند که بدون آن نمی توان از امت سخن گفت. به این معنا که این خصوصیات و ویژگی هاست که معنا و مفهومی درست به واژه امت می بخشد و بقایی آن را شکل می بخشد. از این رو باز خوانی مفهوم امت با توجه به آموزه های قرآنی امری است که ما را یاری می رساند تا تصویری درست از مفهوم امت و خواسته های خداوندگار از مردم در راستای ایجاد امت واحده داشته باشیم و ترسیم و تصویری واقعی و حقیقی از آن در حوزه خارج از ذهن بدان بخشیم و به عنوان امت اسلام وظایف خود را بشناسیم و به مسئولیت ها و تکالیف و بلکه حقوق خود به عنوان شهروند و یا عضوی از امت اسلام آگاهی یابیم. از این رو در ادامه ویژگی های امت اسلامی را بیان می کنیم.
1-ایمان به خدای یکتا
ایمان به خالق هستى، در جامعه اسلامى، برابرى و برادرى ایجاد مىکند و تمامى امتیازات پوشالى را در هم مىریزد، همه انسانها را بنده یک خدا و همه را در برابر قانون یکسان مىداند .با یاد خدا و حاکمیّت قانون الهى بر دلها، مصالح جامعه در اولویّت قرار مىگیرد. فدا کردن مصالح فردى به خاطر جامعه، زمانى مىتواند منطقى باشد که انسان باور کند این فدا شدنها به هدر نمىرود و خداوند جبران مىکند و این باور در سایه ایمان به خدا به دست مىآید . ایمان به خدا همبستگى ملّتها را به دنبال دارد. بهترین وسیله همبستگى ملّتها، ایمان به خداست، همان گونه که بهترین اهرم فشار بر طاغوتها ایمان و توحید است .کسى که به خدا ایمان دارد احساس عشق ودلگرمى مىکند. کسى که مىداند تمام کارهاى او زیر نظر است وهیچ عملى نابود نمىشود وخریدار تلاش او خداست، آن هم با قیمت بهشت و رضوان الهى، و حتّى گاهى بدون تلاش او وتنها به خاطر حسن نیّت، به او اجر و پاداش مرحمت مىکند؛ چنین شخصى با عشق و دلگرمى زندگى مىکند .همه کارهایش را براى خدا انجام مىدهد و در فکر خودنمایى و ریاکارى نیست . از حیله و حُقّهبازى دورى مىکند. زیرا کسى که خود را در محضر خدا و خدا را شاهد اعمال خود مىداند، نمىتواند اهل مکر و حیله باشد .عزّتمند است. کسى که بندگى او را پذیرفته، در برابر هیچ قدرت و مقامى جز خدا تسلیم نمىشود و همه را بندگانى همچون خود مىداند. لذا از احدى جز خدا نمىترسد. «و لا یخشون احداً الاّ اللّه»[1] ایـمـان دینى به آن علت که بینش انسان را نسبت به جهان سامان مى دهد، آفرینش را هدفدار و هدف را خـیـر و تکامل و سعادت معرفى مى کند. از این رو، انسان را نسبت به نظام کلّى هستى و قوانین حاکم بر آن خوشبین مى سازد . درعوض انـکـار خـدا به معناى اعتقاد به بى شعورى جهان است . از دیدگاه کسى که به خدا معتقد نیست ، پـدیـد آورنـده جهان از شعور و آگاهى بى بهره است و بنابراین ، داراى هدف نیز نیست ؛ زیرا هـدفـمـنـدى از لوازم شـعور و آگاهى است . انسان نیز، که جزئى از جهان است ، بى هدف است و بـدین سان ، عدالت ، برابرى ، ایثار و به طور کلّى ، همه بایدها و نبایدهاى اخلاقى پوچ و بى معناست .
اگر امت بر خلاف ایمان خود عمل کند نمی تواند مدعی آن باشد که ایمان واقعی دارد. بنابراین لازم و ضروری است که در بینش و نگرش خویش چنان باشد که هر کس به ایشان بنگرد ایمان آورد و خدا را به عنوان عاملی مهم در راستای ایجاد چنین جامعه موثر ببیند. اگر جامعه با خدا خویش رو راست باشد رفتاری را انجام نمی دهد که از آن بوی کفر و عناد بر می خیرد. بهترین شیوه دعوت دیگران به بینش و نگرشی آن است که خود به درستی به آن عمل کنیم و باورهای خویش را در همه حوزه ها نشان دهیم. [2]
2-اعتدال در امور
اعتدال از ریشه عدل، به معنی«میانه روی» که بر پرهیز از افراط و تفریط در هر کاری اطلاق می شود.امیرمؤمنان (ع)می فرماید: «عَلیکَ بِالْقَصدِ فِی الاُموُرِ فَمَنْ عَدَلَ عَنِ الْقَصدِ جارَ وَ مَنْ اَخَذَ بِهِ عَدَلَ»[3] بر تو باد به میانه روی در کارها؛ هر کس از میانه روی روی گرداند، ستم می کند و هر کس به آن چنگ زند، عدالت ورزد.
منشأ همه تصمیمات آدمی، فکر و اندیشه اوست؛ اگر فکر معتدل و مستقیم باشد، رفتار فرد راه اعتدال می پوید و اگر اندیشه به بیماری عدم اعتدال گرفتار شود، اعمال انسان نیز به آفت افراط وتفریط دچار می شود. امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ نقش کلّی و حیاتی اندیشه را چنین بیان می کند: «مَنْ فَکَّرَ قَبْلَ الْعَمَلِ کَثُرَ صَوابُهُ»[4]هر کس پیش از اقدام اندیشه کند، درستی عملش افزون می گردد. رفتار عادلانه، نتیجه اندیشه معتدل است و مؤمنان با تصحیح افکار و عقاید خویش، به تعدیل کردار خود می پردازند و در هیچ کاری به افراط و تفریط نمی گرایند. رهنمود کلی قرآن مجید در این مورد چنین است: «وَ لا تُطیعُوا اَمْرَ الْمُسرِفینَ (151) اَلَّذینَ یُفْسِدونَ فِی الاَرضِ وَ لا یُصلِحوُنَ»[5] فرمان مسرفان را اجرا نکنید، همانها که در زمین فساد می کنند و اصلاح نمی کنند. امت اسلام می بایست در همه زمینه ها اصل اعتدال و میانه روی را به عنوان یک روش و اصل حاکم مورد توجه و تاکید قرار دهد و از زیاده روی و کوتاه ورزی در هر امری خودداری ورزد. اعتدال و میانه روی که در آیه 143 سوره بقره به عنوان امت وسط و میانه از آن یاد شده است ، از نظر معنایی و مفهومی گستره گسترده و وسیعی را در بر می گیرد. از این روست که شامل میانه روی در امور اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی و مانند آن می شود. برای دست یابی به معنا و مفهوم درست از اعتدال و میانه بودن امت اسلام می بایست به آیاتی مراجعه کرد که به وِیژگی ها ی مومنان توجه داده و مومنان را به عنوان گروهی دور از هر گونه افراط و تفریط و اسراف و تبذیر یاد می کند. بنابراین امت اسلام می بایست برای تحقق میانه و وسطیت کارها و اعمالی را در حوزه عمل اجتماعی انجام دهد که به دور از هر گونه اسراف و تبذیر و افراط و تفریط باشد.در حقیقت تاکید قرآن بر اعتدال به معنای اهتمام اسلام به مساله عدالت در همه حوزه های فردی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و نیز در حوزه مادی و معنوی است. اصولا اسلام جهان را بر پایه و محور عدالت می بیند و بیرون رفتن از عدالت و اعتدال را بیرون رفتن از وضع کامل و نمونه ارزیابی و تحلیل می کند. از این روست که از مردمان می خواهد تا همواره بر عدالت و اعتدال رفتار کنند و مواضع و ایستارهای فردی و اجتماعی خویش را بر این محور سامان دهند.
3-اسوه و الگو بودن
از میان دهها الگوى نمونه و شاخص، قرآن کریم، دو تن از آنان را به گونهاى خاص مورد توجّه و تذکّر قرار داده است، یکى «حضرت ابراهیم»علیه السلام و دیگرى «حضرت محمّد»صلى الله علیه وآله وسلم. چه این که درباره این دو پیامبر تعبیر «اسوه» را به کارگرفته است: « قد کانت لکم اسوة حسنة فى ابراهیم و الّذین معه اذ قالوا لقومهم انا براؤا منکم و ممّا تعبدون من دون اللَّه کفرنا بکم و بدا بیننا و بینکم العداوة و البغضاء ابدا حتى تؤمنوا باللَّه وحده...»[6]براى شما سرمشق خوبى در زندگى ابراهیم و کسانى که با او بودند، وجود داشت، در آن هنگامى که به قوم مشرک خود گفتند: ما از شما و آن چه غیر از خدا مىپرستید بیزاریم، ما نسبت به شما کافریم، و میان ما و شما عداوت و دشمنى همیشگى آشکار شده است، تا آن زمان که به خداى یگانه ایمان بیاورید.
و در آیه دیگر می فرماید: « لقد کان لکم فى رسول اللَّه اسوة حسنة لمن کان یرجوا اللَّه و الیوم الآخر و ذکر اللَّه کثیرا» [7]مسلماً رسول خدا براى شما سرمشق نیکویى است، براى آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مىکنند.از ویژگی هایی که قرآن برای امت اسلام بر می شمارد اسوه و الگو بودن است. از این رو امت اسلام می بایست به گونه ای در جهان عمل کند که بتواند به عنوان الگو و سرمشق برای جوامع دیگر انسانی قرار گیرد. تلاش برای ایجاد جامعه ای که بنیاد آن بر امنیت نهاده شده باشد و همه بتوانند در آرامش و آسایش مادی و معنوی از همه ظرفیت ها و توانمندهای خویش برای دست یابی به کمال انسانی بهره گیرند، از جمله خواسته های هر انسان و جامعه انسانی است؛ زیرا جوامع برای دست یابی به این اهداف شکل گرفته و می گیرد و انسان برای دفع زیان ها و جلب سودها و منفعت ها به سوی اجتماع کشیده می شوند و به ایجاد و پدیداری اجتماعات دست می زنند. با این همه انسان به جهاتی در تشکیل جامعه انسانی کامل شکست خورده و جوامع ای را ایجاد می کنند که یا برخی از نیازهای ایشان را از ایجاد جامعه تحقق می بخشد و یا گاه حتی در نقش تقابلی قرار گرفته و بر خلاف اهداف ایجادی جامعه ، انسان ها را با مشکلات دو چندانی مواجه می سازد.ایجاد و تشکیل جامعه نمونه و برتر که بتواند همه و یا بیشتری از اهداف تشکیل جامعه را تحقق بخشد، امری است که مورد توجه قرآن و خداوند است. خداوند از مومنان واقعی می خواهد تا با تلاش و جان فشانی خویش جامعه ای را شکل بخشند که بتواند به عنوان نمونه و سرمشق عملی برای دیگر جوامع قرار گیرد و انسان و جوامع دیگر بتوانند با بهره گیری از روش ها و شیوه های جامعه برتر، جوامع خود را شکل داده و یا شیوه ها و روش های نادرست آن را اصلاح و بازسازی کنند.هدف از تشکیل و ایجاد چنین جامعه ای اتمام حجت و پاسخ گویی به انتقادات و اشکالاتی است که از سوی مردمان انجام می شود؛ زیرا بسیاری از مردم بر این باورند که امکان تشکیل جامعه ای کامل و نمونه که بتواند همه اهداف انسانی ایجاد جوامع را بر آورده سازد؛ ناشدنی و دور از دسترس است، هر چند که در حوزه نظر و اندیشه چنین تصویر و ترسیمی ممکن و شدنی است اما امری نوشته بر کاغذ و حکم و تصوری در ذهن است که قابلیت اجرا و تحقق در حازخ را ندارد. ایجاد جامعه کامل و برتر پاسخی قاطع به این انتقادات و اشکالات است تا افزون بر اتمام حجت بر مردمان آنان را به نمونه های عینی و الگوهای خارجی رهنمون سازد. تاکید قرآن بر گواه بودن امت اسلام نسبت به مردمان (بقره آیه 143) از آن روست تا مردمان با پیروی از این سرمشق و الگو عینی جامعه برتر بتوانند خود نیز اقدام به تشکیل و ایجاد آن کنند و مدعی عدم امکان و تحقق نشوند.
بنابراین از ویژگی های مهم و اساسی امت اسلام و جامعه برتر ایمانی، اسوه و سرمشق بودن آن برای دیگر انسان ها و جوامع است. از این رو بر امت اسلام است که به گونه ای جامعه خویش را ایجاد و مدیریت نماید که بتواند الگویی واقعی از جامعه کامل و برتر را ارایه دهد و حجت را بر مردمان تمام کرده و پاسخی قاطع به انتقادات و اشکالاتی دهد که از سوی انسان ها مطرح می شود و بر این باورند که در جهان مادی امکان تحقق جامعه کامل و برتر انسانی وجود ندارد و جامعه در هر حال به سوی فساد و تباهی و بهره کشی می رود. پاسخ به این دست از اشکالات را می بایست نه در مقام نظر و اندیشه بلکه در مقام عمل و انجام به مخالفان و طرفداران عدم امکان جامعه برتر داد.
4-حق طلبی و باطل گریزی
حق طلبی و باطل گریزی، معیار تشخیص تقوا و تقوا ملاک برتری و فضیلت انسان هاست. ارزش و کرامت و فضیلت انسان ها در گرو میزان پای بندی شان به حق طلبی و باطل گریزی است. گفتن حق اگر چه به ضرر انسان باشد و نگفتن باطل اگر چه به سود وی باشد، نشانه تقوا و ایمان است. امام موسی بن جعفر(ع) به یکی از شیعیان فرمودند: «ای فلان! اتق ا... و قل الحق و ان کان فیه هلاکک فان فیه نجاتک. ای فلان! اتق ا... ودع الباطل و ان کان فیه نجاتک فان فیه هلاکک». [8]ای فلانی! از خدا بترس و تقوا داشته باش و حق را بگو اگر چه در آن هلاک تو باشد زیرا در حق گفتن نجات توست! ای فلانی! تقوا داشته باش و باطل را واگذار و رها کن اگر چه نجات تو در آن باشد؛ چون که هلاکت تو در آن است. امام کاظم(ع) در این حدیث، شیعیان اهل بیت(ع) را به حق گویی فرمان داده و از باطل گرایی نهی کرده اند. فرمان زیبای «قل الحق» و سفارش به «دع الباطل» در پی اتق ا...، همبستگی و عینیت تقوا با حق گویی و باطل گریزی را آشکار می کند. حق طلبی و باطل گریزی در بحران ها و مواضع وتصمیم گیری های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی از مسئولیت های شیعه بودن است.
از ویژگی های امت اسلام، حق گرایی است. امت نه تنها در حوزه اعتقادات در جست و جو حق است و می کوشد تا به حق دست یافته و بدان ایمان آورد و باورهای خویش را بر پایه آن سامان دهد، بلکه در حوزه دیگر نیز در پی حق و حقیقت است. گرایش شدید به حق و حقیقت در ایشان به قدری است که همگان به سادگی می توانند دریابند که بینش و اندیشه حق است که در زندگی ایشان تجلی کرده است و آنان مظهری از حق و حقیقت هستند. خداوند در اندیشه و بینش آنان به عنوان حق مطلق مورد توجه است و به او گرایش دارند. بر این باورند که انه الحق ، خداوند حق مطلق و کامل است و دیگران هر کس که باشد اگر بهره ای از حق و حقیقت برده از سوی او به دست آورده است.
بنابراین از ویژگی های مهم و اساسی امت اسلام را می بایست در حق طلبی و حق خواهی آنان جست. به گونه ای که فقدان آن بیانگر و نشانگر دوری از امت اسلام و اهداف ایجادی جامعه حق طلب است.[9]
[1] . احزاب،آیه 39.
[2] . آل عمران ، آیه 110.
[3] . شرح غررالحکم، ج 4، ص 291.
[4] . همان، ج 5، ص 276
[5] . شعرا ، آیات 151 ـ 152.
[6] . ممتحنه، آیه4.
[7] . احزاب ،آیه 21.
[8] . بحارالانوار، ج78، ص319 .
[9] . اعراف ، آیه 181.
¤ نویسنده: موسی مباشری
5- دعوت به حق و مبارزه با فساد
دعوت به حق و مبارزه با فساد از اصلی ترین برنامه های اسلام است و برای اجرا و تحقق این موضوع ، قرآن کریم اصل " امر به معروف و نهی از منکر " را توصیه فرموده است . در قرآن کریم درچندین آیه به این موضوع اشاره شده است ازجمله در بیان صفات ممتاز مؤمنان می فرماید: « وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیا بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ یُطِیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» [1] مردان و زنان با ایمان ولی (یار و یاور) یکدیگرند، امربه معروف و نهی ازمنکر می کنند، نماز را برپا می دارند و زکات را می پردازند و خدا و رسولش را اطاعت می کنند . به موجب این آیه، افراد مؤمن به سرنوشت یکدیگر علاقمند بوده و به منزله یک پیکر می باشند. پیوند سرنوشت ها موجب می شود که تخلف و انحراف یک فرد، در کل جامعه تأثیر بگذارد؛ چنان که یک بیماری واگیر در صورتی که معالجه نگردد، از فرد به جامعه سرایت نموده و سلامت آن را به خطر می اندازد .امام محمد باقر (ع) می فرماید:[2] « إنَّ الأمرَ بِالمَعروفِ والنَّهیَ عَنِ المُنکَرِ سَبیلُ الأنبیاءِ ، ومِنهاجُ الصُّلَحاءِ ، فریضَةٌ عَظیمَةٌ بِها تُقامُ الفَرائضُ ، وتَأمَنُ المَذاهِبُ ، وتَحِلُّ المَکاسِبُ ، وتُرَدُّ المَظالِمُ ، وتَعمُرُ الأرضُ ، ویُنتَصَفُ مِنَ الأعداءِ ، ویَستَقیمُ الأمرُ . »امـر بـه معروف و نـهى از منکر راه پـیامبران است و شیوه نیکوکاران . فریض? بزرگى است که دیگر فرایض به واسط? آن برپا مىشود و راهها امن مىگردد و درآمدها حلال مىشود و حقوق و اموالِ به زور گرفته شده به صاحبانش بر مىگردد و زمین آبادان مىشود و از دشمنان انتقام گرفته مىشود و کارها سامان مىپذیرد!
امت اسلام نه تنها خود اهل حق هستند و به حق ایمان داشته و بر مدار حق عمل می کنند بلکه دیگران را نیز به حق و حقیقت می خوانند. حق و حقیقت در مفهوم قرآن گستره وسیعی را در بر می گیرد و شامل مباحث عقیدتی و اجتماعی می شود. از این رو خداوند در اندیشه قرآنی حق است و ایمان به حق به معنا و مفهوم ایمان به خداست. این که همه انسان ها در زیان به سر می برند مگر کسانی که دارای چهار ویژگی ایمان به خدا و عمل نیکو و دعوت به حق و دعوت به عمل نیکو کنند(سوره عصر ) بیان گر این نکته است که حقی که مومن رستگار و رهایی یافته از زیان بدان دعوت می کنند همان ایمان به خداست. حق در مفهوم قرآنی شامل عمل صالح و امر به معروف و نهی از منکر نیز می شود. مومن کسی است که خود به حق ایمان داشته و دیگران را به حق دعوت می کند.از این رو از ویژگی های امت اسلام آن است که دیگران را به عمل صالح دعوت می کند. روشنگری در بینش قرآنی امری واجب و ضروری است . بنابراین بر مردمان است که دیگران را به حقایق آگاه کرده و از کتمان حق دوری ورزند. این روشنگری شامل حوزه های اعتقادی و حوزه های عمل اجتماعی می شود. امت اسلام می بایست مردمان را به معروف بخواند و از آنان بخواهد تا هنجاری پسندیده را در زندگی اجتماعی خویش در پیش گیرند. در جقیقت عمل صالح شامل عمل به آموزه های شرعی و عرفی است. البته به نظر می رسد که معروف در بینش قرآنی به معنا و مفهوم هنجارهای پسندیده و مفید است؛ از این رو احکام شرعی و عقلی و عقلایی را شامل می شود.امت اسلام نه تنها خود در مسیر حق و کمال است و در بینش و نگرش خویش اعتقادات حقی دارد و رفتار فردی و اجتماعی خویش را بر پایه موازین عقلی و شرعی و عقلایی سامان می دهد بلکه دیگران را نیز به این بینش و نگرش می خواند.بنابراین از مسئولیت ها و تکالیف امت اسلام آن است که در حوزه روشنگری اعتقادات کامل و حق را به دیگران بیاموزاند و آنان را به حق و حقیقت آگاه سازد و از آنان بخواهد تا در مسیر کمالی قرار گرفته و رفتار و اعمال خویش را نیز بر پایه آن سامان دهند.[3]
6- راهنمایی و هدایت انسان ها
به طور کلّی، هدایت کردن مردم و شناساندن حقایق هستی به آنان اعم از خودشناسی، آگاهی یافتن از آسمان و زمین در ابعاد گسترده، دانستن شیوه های ادارة زندگی و حوادث آن از رسالت های مهم رهبران الهی است. چنان که امام علی ـ علیه السّلام ـ در این باره می فرماید: خداوند، فرستادگانش را بین مردم برانگیخت... تا از آنان بخواهند به میثاق فطری ای که با پروردگارشان بسته اند برگردند و نعمت های فراموش شدة او را یاد آورند... و نیروهای پنهان خود آدمی را آشکار کنند و آیات آفرینش را به مردم بنمایانند یعنی سقف افراشتة آسمان و مهد گستردة زمین و نعمت ها و وسایل زندگی که نیاز مردم را برآورده می کند به آنان نشان دهند.[4]
از ویژگی های امت اسلام ، هدایت دیگران به حق و حقیقت است. چنان که امت اسلام خود بر حق است و به حق و حقیقت ایمان داشته و در جست و جوی آن می باشد و می کوشد تا در زندگی فردی و اجتماعی خویش حق را ظهور و بروز دهد و چنان که می کوشد تا دیگران را به حق و حقیقت دعوت کند، هم چنین تلاش می کند دستگیر ایشان باشد و به دیگران کمک کند تا راه حق را یافته و در مسیر تکاملی آن حرکت کنند. بنابراین هم خود حق خواه هستند و هم دیگران را بدان می خوانند و هم شرایطی را فراهم می آورند تا دیگران بتوانند در مسیر حق قرار گرفته و حرکت کنند. به سخن دیگر، امت اسلام افزون بر مسئولیت روشنگری و بیدارگری موظف است تا شرایط و بستری را فراهم آورد تا دیگران بتوانند در مسیر حق قرار گیرند و از فواید و منافع آن بهره مند گردند. امت اسلام نمی تواند به این بسنده کند که حق را به دیگری یاد آور شده است و او را از حق و باطل آگاه ساخته است و وظیفه روشنفکری را که روشنگری است به سرانجام رسانده است و دیگر وظیفه و مسئولیتی ندارد، بلکه بر اوست تا فضا و بستری را فراهم آورد تا دیگران حق را درک و لمس کرده و ارتباط تنگاتنگی با حق پیدا کنند تا بتوانند در مسیر آن قرار گیرند. این همان چیزی است که قرآن از آن به هدایت دیگران به سوی حق یاد کرده است.[5]
7- کامل وبرتر
امت اسلام امتی برتر در جوامع اسلامی است. هر کسی به این جامعه می نگرد همه خصوصیات یکی جامعه نمونه و کامل و برتر را در آن می یابد. هیچ نقصی نیست که موجب شود تا جامعه از حالت برتری خویش بیرون رود. همه چیز در حوزه های فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در سر جای خویش قرار گرفته است.از این رو هر کس بدان می نگرد به سوی آن کشیده و جذب و جلب می شود. [6]بر مسلمانان است که برای دست یابی به چنین جامعه ای برتر و کامل تلاش کنند . در حقیقت ایجاد امت چنین کامل و برتر از سوی مسلمانان مسئولیت و وظیفه ای است که از سوی خداوند بر دوش مسلمانان نهاده شده است و بر همگان است که برای ایجاد و تشکیل آن تلاش کنند.[7]
امت اسلام با رفتار و کردار و عقاید مناسب و درست خویش به گونه ای می باشد که حجت بر دیگران تمام می شود. مخالفان و معترضان دلیلی برای مخالفت نخواهند یافت و خداوند بدین وسیله حجت خویش را بر دیگران تمام می کند. در آیات قرآنی به این نکته توجه داده شده است که خداوند تا زمانی که حجت خویش را بر دیگران به پایان نرسانده و اتمام حجت نکرده باشد، از مردمان گناهکار و بزهکار انتقام نمی گیرد . امت اسلام این امکان را به خدا می دهد تا حجت خویش را ضد مخالفان و دشمنان خدا و پیامبر به پایان برد و هیچ توجیه و عذری برای آنان باقی نماند. از این رو امت اسلام می بایست به گونه ای رفتار نماید که بتواند حجت خدا بر دیگران باشد و عذری و بهانه ای برای مخالفان و دشمنان باقی نماند. از ویژگی ها امت اسلام آن است که گواه اعمال دیگران است. چنان که گفته شد مردمانی هستند که بر این باورند که نمی توان به جامعه کامل و نمونه دست یافت که همه اهداف ایجادی تشکیل جامعه را فراهم آورد از این رو امت اسلام با تشکیل چنین جامعه ای می کوشد تا امکان و وقوع چنین جامعه ای را در زمین به دیگران نشان دهد. ایجاد برتر این امکان را می بخشد تا منتقدان دست از انتقاد بشویند و دشمنان و مخالفان دلیلی برای مخالفت نیابند.جامعه اسلامی و امت اسلام این امکان را می دهد تا به عنوان ترازو مورد توجه قرار گیرد و اعمال و رفتار جوامع دیگر بدان سنجیده و ارزیابی شود و کارنامه اعمال جوامع و امت های دیگر بر پایه اصول و معیارهای عینی جامعه اسلام سنجیده و داوری شود. از این رو امت اسلام می بایست به گونه باشد و عمل کند که بتواند معیاری برای داوری و ارزیابی قرار گیرد.[8]
[1] . توبه,آیه 71.
[2] . الکافی : ج5 ،ص 56.
[3] . آل عمران، آیه 110.
[4] . نهج البلاغه ،33.
[5] . اعراف ،آیه 181.
[6] . آل عمران ،آیه 110.
[7] . آل عمران ،آیه 104.
[8] . بقره ، آیه 143.
¤ نویسنده: موسی مباشری
ارکان امت اسلامی
با توجه به آیات قرآن کریم و فرمایشات معصومین (علیهم السلام) ارکان ومبانی اندیشه امت اسلامی عبارتند از: دین ، عقلانیت، علم واخلاق که در پرتو وحدت باعث قوام وقدرت جامعه اسلامی و تشکیل امت واحده می شود در زیر به تشریح این ارکان می پردازیم:
یکی از ارکان ومبا نی اند یشه امت اسلامی دین است دین اسلام، دین جامعی است که برای تمام عرصه های زند گی بشریت بر نامه زندگی ودستور العمل دارد همان گونه که مردم را به امر آخرت تشویق وترغیب می کند نسبت به زندگی د نیا وتنظیم روابط اجتماعی سیاسی وحقوقی و بر قراری عدل و قسط نیز دستوری دارد«وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِّکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ»و [یاد کن] روزى را که در هر امتى گواهى از خودشان بر آنها برانگیزیم و تو را هم بر این امت گواه آوریم، و این کتاب را که بیانگر همه چیز و براى مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتى است بر تو نازل کردیم .[1]
قرآن کریم که عا لیترین منبع دین شناختی است واراده تشریعی خداوند درآن تجلی یافته است وقتی صحبت از رسالت انبیاء عموما ورسالت پیامبر اسلام به طور خاص می نماید گستره رسالت انبیاء را پهنه گیتی می دانند وتمام زیست گاه زمین در قلمرو بعثت انبیاء قرار دارد « تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیرًا» بزرگ است و بزرگوار آن کس که این فرقان ، را بر بنده خود نازل کرد ، تاجهانیان را بیم دهنده ای باشد[2]ودر جای دیگر می فرماید : «قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمیعاً «بگو: اى مردم! من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم.[3] این آیا ت به خوبی برقلمرو گسترده وجهان شمول رسالت پیامبر گرامی اسلام دلالت دارد ود ین اسلام برای تمام انسان های روی زمین است در بعد زمانی ومکا نی محدودیت ندارد فرا، زمانی وفرا، مکانی است.
امام خمینی(ره) تفرقه را در تمامی سطوح آن، از مهمترین مشکلات جهان اسلام میدانند. ایشان، تفرقه میان دولتهای اسلامی را عاملی مهم در نابسامانی جهان اسلام ذکر میکنند. مشکل بعدی که امام خمینی(ره) بر آن انگشت میگذارند، تفرقه میان دولتها با ملتهاست. ایشان متذکر میشوند که دولتها با ملتها بهگونهای رفتار کردهاند که ملتها پشتیبان آنها نیستند و اگر ملتها به مشکلات دولتها دامن نزنند، حداقل به برطرف کردن آنها بىاعتنا هستند. حال آنکه مشکلاتى که براى دولتها پیدا مىشود، باید به دست ملتها حل شود؛ اما چون تفاهمى بین آنها نیست، این اتفاق رخ نمیدهد. [4]
2- عقلانیت
اما از منظر اسلام عقلانیت ناظر به قوه عاقله درون انسان است که پس از به کارگیری آن یعنی تعقل، انسان را به سوی خدا سوق می دهد و بندگی او را به ارمغان می آورد . احمدبن ادریس نقل می کند که از امام صادق(ع) پرسیدم: عقل چیست؟ فرمود : چیزی که خدا به وسیله آن پرستش گردد و بهشت فراهم آید.[5] بنابراین عقلانیت اسلامی بدین معنی است که انسان با بهره مندی از قوه عاقله در جهت گرایش های عالی انسانی و الهی تعقل می کند و حیات فردی و اجتماعی خود را به سوی خدا و بندگی او سوق می دهد. اگر کارکرد قوه عاقله غیر از این باشد آن دیگر عقلانیت اسلامی نیست و انسان با چنین کارکردی روز به روز به سمت گرایش های پست و حیوانی و قهقرا هدایت خواهد شد. علی(ع) در توصیفی زیبا عاقل را چنین تعریف می فرمایند: «العاقل من رفض الباطل» عاقل و خردمند کسی است که باطل را ترک گوید. [6]
فلسفه سیاسی اسلام که بر پایه شناخت واقع بینانه از جهان وبر محور آرما نهای توحیدی اسلام مبتنی است حکم می کند که تمام مسلمانان در تمام کشورهای اسلامی به عنوان جزی از پیکره واحد امت اسلامی با بهره گیری از عقل وتدبیر عمل کنند و در یک تلاش جهانی درراه تحکیم وحدت اسلامی واعتلا اسلام در برابر کفر جهانی بکوشند.
3- علم
اهمیت و عظمت مقام علم؛ در حدی است که خداوند در قرآن به پیامبرش دستور می دهد:« قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون» [ای پیامبر!] بگو: آیا کسی که عالم است با کسی که نمی داند برابر است.[7] پیامبر اسلام در مقام ارزش گذاری به علم می فرماید«طلب علم فریضه علی کل مسلم الا ان الله یحب بغاه علم» دانش آموختن بر هر مسلمانی واجب است همانا خدا، طلب کنندگان دانش را دوست دارد.[8] گرایش به یادگیری علوم به انگیزه های مختلف صورت می گیرد و به طور معمول نیازهای اولیه حیاتی و طبیعی و محسوس جاذبه های بیشتری برای انسان ها دارد . لذا برای فراهم سازی بیشتر آسایش و تسلط بیشتر بر طبیعت، گرایش های مختلف علمی و تخصص های فراوان به وجود آمده است. اما تنها وارستگان و ژرف اندیشان هستند که فراتر از نیازهای اولیه طبیعی و محسوسات به ارتباط نهانی دانش ها و ارتباط جهان هستی با آفریننده آن فکر می کنند و از هدفمندی این همه جنب و جوش ها سخن به میان می آورند .مهمترین رسالت دین ایجاد انگیزه فراطبیعی در میان انسان ها و جهت دهی صحیح به تلاش های روزانه است به طوری که علاوه بر تأمین نیازهای روزمره زندگی، به هدفمندی و تلاش برای دستیابی به مقصود هستی اقدام کند. از این رو در فرهنگ اسلامی تمام دانش های مورد نیاز برای زندگی بشری دارای اهمیت است و توصیه شده به مقدار لازم و نیاز جامعه، مردم برای فراگیری آن اقدام کنند و از آن به «واجب کفایی» تعبیر شده است .
4- اخلاق
مهمترین هدف رسالت پیامبران، به ویژه پیامبر گرامی اسلام(ص) تعلیم و تربیت انسانها بوده است. خداوند در قرآن کریم میفرماید: «همانا که خدا بر مؤمنان منت نهاد که رسولی از خودشان را فرستاد تا آیات خدا را بر ایشان بخواند و نفوس آنان را از آلودگیها، پاک سازد و به آنان کتاب و حکمت بیاموزد». (آلعمران آیه 164)
یکی از مهمترین ویژگیهای انسان، تربیتپذیری است که از آغاز پیدایش شروع شده و در طول تاریخ ادامه داشته و خواهد داشت. تعلیم و تربیت یک نشو و نمای مداوم انسانی است که نسل بزرگتر حاصل آموختهها و تجربههای خود و گذشتگان را به نسل کوچکتر منتقل میسازد. ترقی و تکامل و تمدن انسانها در ابعاد مختلف، معلول همین تعلیم و تربیت عمومی است.
پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمد (ص)بعنوان یک الگوی کامل معرفی شده است ایشان بنا به آیه «وَ إنَّکَ لَعَلی خُلُقِ عَظیم» [9] از خلق عظیم و بزرگ برخوردار هستند و از این حیث سرآمد همه انبیاء الهی هستند. خود ایشان نیز فلسفه بعثت خود را اکمال و اتمام مکارم اخلاق معرّفی نموده، فرمودند: «بُعِثتُ لأُتمِّم َ مَکارِمُ الأخلاق» .[10] پر واضح است آگاهی از ابعاد وسیع برکات وجودی ایشان و نیز سجایای اخلاقی ایشان و عمل به آن انسان و جامعه انسانی را به سوی کمالات اخلاقی و کرامت انسانی سوق می دهد. از مهمترین ویژگی های الگوی آن حضرت برای امت اسلامی می توان به : خیرخواهی برای همه حتی نسبت به مخالفین ،ترجیح مصالح کلی بر مصالح جزئی ،تکریم بزرگان قوم و شخصیت بخشیدن به یاران ،روحیه بردباری وگذشت ،ملجاء بودن برای ضعفاء و فقراء ودهها صفت دیگر را اشاره کرد.
[1] . نحل، آیه89.
[2] . فرقان، آیه1.
[3] . اعراف،آیه158 /
[4] . صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چ چهارم،1385.
[5] . الکافی، ج 1، ص 11.
[6] . بحارالانوار، ج 1، ص 159
[7] . زمر، آیه 9.
[8] . اصول کافی، ج1، ص 35
[9] . قلم، آیه 4.
[10] . البدایه، ج 6، ص 35.
¤ نویسنده: موسی مباشری
رابطه امت و ملت دراسلام
یکی از تفاوتهای اساسی نظام سیاسی اسلام با مکاتب سیاسی و حقوقی معاصر در مرزبندی موجود میان "ملت" و "امت " است. اسلام از آن جهت که دینی جاودانی و جهان شمول است و جامعه بشری را مخاطب خویش میداند، بدون توجه به مرزهای سرزمینی و تفاوتهای نژادی، زبانی، ملی و فرهنگی از میان همه انسانها سربازگیری می کند و نام "امت واحده"[1] را بر پیروان خویش می نهد . این مفهوم به کلی با مفهوم شهروندی که افراد را به دولت حاکم در یک سرزمین معین مرتبط می سازد متفاوت است. هر کس کمترین اطلاعی از مفاد آیات قرآنی داشته باشد
تردیدی در جهان شمولی اسلام پیدا نخواهد کرد.[2]
رابطه امت و امام
این دو واژه در نظام اسلامی جنبه ماوراء ملی دارند و با توجه به مبانی اعتقادی خاص خود باید ملاحظه گردند . "امام" در لغت به معنی پیشوا و رهبر است و در اصطلاح رهبر عموم مسلمانان در کارهای دینی و دنیوی آنها است.امامت در اسلام به جایگاهی اطلاق می گردد که هم مرجعیت دینی و هم مرجعیت اجتماعی و سیاسی را شامل میگردد. امامت و ولایت در این معنا، مفهومی برابر و یکسان دارند. و امت گروهی هستند که این مرجعیت و پیشوایی را پذیرفته و قبول نموده اند.[3]
برخلاف واژه "ملت" که با عنصر سرزمین و قلمرو جغرافیایی خاصی همراه بوده و معنا و مفهوم پیدا می کند و اینک در عرف حقوق داخلی و خارجی به رسمیت شناخته می شود، "امت" با عنصر عقیده و آرمان پیوند خورده است. اسلام برای مرزبندیهای موجود اصالت قایل نیست زیرا پیام آور حقیقتی است که می خواهد همگان از این حقیقت بهره مند گردد. خورشید فروزان اسلام آمده است تا گرمابخش جان و روان همه انسانها در هر گوشه ای از عالم باشد. تشبیه گویا و زیبای استاد شهید مرتضی مطهری در این زمینه قابل توجه است: "حقایق علمی به همه جهانیان تعلق دارد، جدول فیثاغورس و نسبیت انیشتین به قوم معینی تعلق ندارد و با هیچ ملیتی منافات ندارد برای آنکه این حقایق بی رنگ است و رنگ و بوی قوم و ملت مخصوصی را ندارد.به این دلیل دانشمندان و فیلسوفان و پیامبران به همه جهانیان تعلق دارند.خورشید از ملت خاصی نیست و هیچ ملتی نسبت به آن احساس بیگانگی نمی کند زیرا خورشید به همهعالم یک نسبت دارد.اگر بعضی ازسرزمینها کمتر از نور خورشید استفاده کنند مربوط به وضع خودشان است نه خورشید. [4]
علامه طباطبایی در این موردمی گوید:"اسلام اصل انشعابات قومی و ملی را بدین صورت که مؤثر در تکون و پیدایش اجتماع باشد ملغی ساخته است ... انشعابات و ملیتهایی که بر اساس "وطن" تشکیل می گردند امت و مجموعه خود را به سوی وحدت و یگانگی حرکت می دهند و در نتیجه این ملت از ملتهای دیگر که در وطنهای دیگر قرار دارند روحاً و جسماً جدا می گردد و با این ترتیب، انسانیت از وحدت و تجمع دوری گزیده و مبتلا به تفرق و تشتّتی که فطرت انسانیش از آن فرار می نموده می گردد. در این صورت برخورد یک جامعه جدید با دیگر جوامع به گونه ای نظیر برخورد انسان با سایر اشیاء و موجودات طبیعت است که آنان را به استخدام می گیرد، استثمار میکند و... . تجربه قرنهای طولانی از آغاز خلقت، تا کنون به این حقیقت گواهی میدهد. به همین دلیل است که "اسلام" این قبیل انشعابات و تمیّزات را ملغی ساخته و اجتماع انسانی را بر اساس عقیده و نه نژاد و وطن و نظایر آن پایه ریزی نموده است. حتی ملاک در بهره برداریهای جنسی (ازدواج) و ارث، اشتراک در عقیده و توحید است نه در منزل و وطن".[5]
منافع ملی و روابط بین الملل
در حقوق بین الملل، روابط بین دولتها بر پایه احترام متقابل، عدم مداخله در امور داخلی
یکدیگر و حفظ منافع ملی استوار است. دولت اسلامی نسبت به اصول یاد شده پای بند است. اما پذیرش این اصول هرگز نمی تواند رافع مسؤولیت این دولت در قبال وضعیت مسلمانان در کشورهای دیگر باشد، تکالیف و
وظایف نظام اسلامی محدود به امور شهروندان خود نمی گردد و مطابق فرمایش رسول خدا که
"مَنْ اَصْبَحَ و لم یَهْتَمَّ باُمُور ِالمسلمین ِفَلَیس بمُسْلمٍ"دفاع از حقوق همه مسلمانان در هر نقطه از
جهان وظیفه آن می باشد. این از امتیازات و افتخارات یک قانون اساسی است که مقرر می دارد: "سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس دفاع از حقوق همه مسلمانان استوار است.[6] و "در عین خودداری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر، از مبارزه حق طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت می کند. [7]چنین حمایتهایی هرچند از سوی برخی دولتها به عنوان دخالت در امور داخلی آنان قلمداد گردد، سلب
مسؤولیت از دولت اسلامی نخواهد نمود و سیاست تشنج زدایی در روابط خارجی تنها و تنها با همین ملاحظات، مبنای کار قرار خواهد گرفت. جای بسی تأسف است که در حالی که کشورهای اسلامی در دفاع از مسلمانان نقاط مختلف جهان غالباً در موضعی انفعالی قرار گرفته اند. ما امروز مواجه با واکنش شدید اسرائیل و قدرتهای زیر نفوذ صهیونیسم در دفاع از جاسوسان یهودی با تابعیت ایرانی می باشیم. [8]
[1] . مؤمنون، آیه 52
[2] . جوان آراسته، حسین، امت و ملت، نگاهی دوباره.
[3] . مطهری، مرتضی، ولاء ها و ولایتها .
[4] . خدمات متقابل اسلام و ایران، جلد اول، ص61
[5] . المیزان فی تفسیر القرآن، جلد 4، ص126 -125
[6] . قانون اساسی، اصل یکصد و پنجاه و دو.
[7] . قانون اساسی، اصل یکصد و پنجاه و چهار.
[8] . جوان آراسته، حسین، امت و ملت، نگاهی دوباره
¤ نویسنده: موسی مباشری
وحدت رمز موفقیت امت
«وحدت» امت اسلامی به معنای تحقق وحدت اسلامی در مجموعه امت اسلام و سراسر جهان اسلام است، به گونهای که در نهایت، نویدبخش تشکیل امت واحد اسلامی باشد: خداوند در قرآن کریم می فرماید: «وَ إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ»؛ و همانا این امت شماست، امتی یگانه، و من پروردگار شما هستم. از من پروا کنید.[1]
در تفکر دینی، هرگز مراد از وحدت کنار نهادن سایر مذاهب نیست. وحدت اسلامی به کارگیری ابزار تحقق امت واحد، به عنوان یک آرمان نهایی، در سطح جوامع و جهان اسلامی خواهد بود:«وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاکُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَی وَنِعْمَ النَّصِیرُ.»[2] بنابراین، از نظر مفهومی وحدت اسلامی، از جهت روش و ابزارمندی آن شامل تمامی تصمیمسازیها، سیاستگذاریها، اتخاذ روشهای واحد، بهرهگیری از امکانات مشترک، و تدابیری میشود که نتیجه و پیامد آن، تحقق وحدت امت اسلامی است. از اینرو، خداوند میفرماید:«وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ»[3]
از منظر آیات قرآن کریم، وحدت امت اسلام، وحدت دینی و اسلامی است و به عنوان شیوه و ابزار تحقق اهداف و مقاصد دینی و الهی تلقّی میشود. از اینرو، چنگ و اعتصام به حبل محکم الهی را، زمینه و مقدمه نجات جامعه از هلاکت و نیز سعادت و هدایت جامعه اسلامی برمیشمارد: «وَ اعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعا وَ لاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانا وَ کُنتُمْ عَلَی شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنقَذَکُم مِنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ.»[4]همچنین تفرقه و اختلاف در دین و از بین رفتن وحدت امت اسلام را با اقامه دین حق و آیین توحیدی منافی دانسته، میفرماید:«... أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ... .» [5]
از سوی دیگر، به شدت کسانی را که در پی اختلافافکنی هستند و یا در پی ایجاد وحدت بین امت اسلامی نیستند، سرزنش و مذمت میکند و آن را مانند ملل پیشین قلمداد نموده که پس از هدایت الهی، باز به سمت اختلاف تمایل یافتند و سزاوار عذاب عظیم شدند:«وَ لاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَأُوْلَـئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ»[6]
بنابراین، وحدت از منظر دینی امری مطلوب، و بدان بسیار سفارش و تأکید شده است به گونهای که اقامه دین در پرتو وحدت امت اسلام است. این وحدت، در قلمرو حکومتها و جوامع اسلامی و در میان ملل مسلمان، «وحدت سیاسی» نام دارد. وحدت امت اسلامی تنها از طریق اجتماع به زیر پرچم توحید اسلامی وتأسی به قرآن و عترت امکان پذیر است واین وجهی از وجوه تفکر اسلامی است؛ که نه به دلیل فشارهای محیطی همچون اجبارحکام، منافع سرزمینی واقتصادی وغیره، بلکه به دلیل زیر بنای ایدئولوژیکی آن تحقق پذیر است .امام خمینی (ره) که یکی از متفکران برجسته معاصر است به تشکیل امت واحده وتحقق عینی وحدت امت اسلام می اندیشید و در حوزه عمل واند یشه در جهت تحقق این آرمان تلاش های زیادی ورزیده و راه تحقق امت واحده اسلامی را تمسک به قرآن وعترت می داند ومی گوید: اسلام آمده است تا تمام ملل د نیا را عرب را وعجم را ترک را و فارس را همه را با هم متحد کند ویک امت بزرگ بنام امت اسلامی در دنیا برقرار کند... نقشه های قدرت های بزرگ و وابستگان آنها درکشور های اسلامی این است که قشرهای مُسلمان را که خداوند تبارک وتعالی بین آنها اُخوّت ایجاد کرده است ومومنان را به اُخوّت یاد فرموده است ازهم جدا کنند وبه ملت ترک وبه ملت کرد، ملت عرب وملت فارس از هم جدا کنند بلکه باهم دشمنی کنند واین درست بر خلاف مسیر اسلام، ومسیر قرآن است. تمام مسلمین با هم برادر وبرابرند وهچیک از آنها از یکدیگر جدا نیستند وهمه آنها زیر پرچم توحید باید باشند .[7]
مقام معظم رهبری: « علاج اصلی، داروی اصلی برای امروزِ دنیای اسلام، داروی «اتحاد» است؛ باید با هم متحد بشوند. علما و روشنفکران اسلام بنشینند و منشور وحدت اسلامی را تنظیم کنند؛ منشوری تهیه کنند تا فلان آدم کجفهمِ متعصبِ وابستهی به این، یا فلان، یا آن فرقهی اسلامی، نتواند آزادانه جماعت کثیری از مسلمانان را متهم به خروج از اسلام کند؛ تکفیر کند. تهیهی منشور جزو کارهایی است که تاریخ، امروز از روشنفکران اسلامی و علمای اسلامی مطالبه میکند. اگر شما این کار را نکنید، نسلهای بعد از شما مؤاخذه خواهند کرد. میبینید دشمنی دشمنان را ! میبینید تلاش آنها را برای نابود کردن هویت اسلامی و ایجاد اختلاف بین امت اسلامی! بنشینید علاج کنید؛ اصول را بر فروع ترجیح بدهید. در فروع ممکن است افراد یک مذهب هم با همدیگر اتحاد نظر نداشته باشند؛ مانعی ندارد. مشترکات بزرگی وجود دارد؛ گرد این محور - محور مشترکات - همه مجتمع شوند. مواظب توطئهی دشمن باشند؛ مواظب بازی دشمن باشند. خواص، بین خودشان بحثهای مذهبی را بکنند، اما به مردم نکشانند؛ دلها را نسبت به یکدیگر چرکین نکنند؛ دشمنیها را زیاد نکنند؛ چه بین فرقههای اسلامی، چه بین ملتهای اسلامی، چه بین گروههای اسلامی در یک ملت.» (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار کارگزاران نظام ، 17/1/1386)[8]
[1] . مؤمنون، آیه 52.
[2] . حج، آیه 78.
[3] . آلعمران، آیه 103
[4] . آلعمران، آیه 103
[5] . شوری ، آیه 13
[6] . آلعمران ، آیه105
[7] . مرکز اسناد انقلاب اسلامی
[8] . رسالت 1/07/86
¤ نویسنده: موسی مباشری
آسیب های امت واحده
برخى از آسیب ها و عواملى که موجب فروپاشى امت واحده (وحتى وحدت) مى شود از این قرار است:
1- ظلم وستم برای دنیا طلبی:
عده اى براى کسب مادیات, از روى علم و آگاهى در کتاب خداوند اختلاف ایجاد کرده و موجب تفرقه و فروپاشى امت واحد شدند: «کان الناس امه واحده فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و إنزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه و ما اختلف فیه الا الذین اوتوه من بعد ما جإ تهم البینات بغیا بینهم»[1] . مردم امت یگانه اى بودند و آن گاه خداوند پیامبران مژده آور و هشدار دهنده برانگیخت و برآنان به حق کتاب هاى آسمانى نازل کرد تا در هر آنچه اختلاف مى ورزند در میان مردم داورى کند و در آن اختلاف نکردند مگر کسانى که به آنان دین و کتاب داده شده بود که پس از آن که روشنگرى ها نصیبشان شد از رشک و رقابتى که با هم داشتند [به اختلاف دامن زدند].
2- بی توجهی به آزمایش الهى:
خداوند به رغم این که مى توانست مردم را قهرا به اتحادى که مطلوب اوست وادارد, لکن به آنان اختیار داد که خود این راه را برگزینند تا بیازماید که چه کسانى نعمت هاى خدا را در راهى که مطلوب خداست در راستاى ایجاد وحدت به کار مى برند و چه کسانى تخلف کرده و به اختلاف و تفرقه چنگ مى زنند:«و لوشإ الله لجعلکم إمه واحده ولکن لیبلوکم فیما آتاکم» [2]و اگر خداوند مى خواست شما را امت یگانه اى قرار مى داد, ولى[ چنین نکرد] تا شما را در آنچه به شما بخشیده است بیازماید.
3- ایجاد اختلاف و فرقه گرایی:
قرآن کریم می فرماید: «و لاتکونوا من المشرکین من الذین فرقوا دینهم و کانوا شیعا»[3] و از مشرکان مباشید, از همان کسانى که دینشان را پاره و پراکنده کردند و فرقه فرقه شدند.
4- تفرقه افکنى توسط دشمنان:
دشمنان اسلام از آغاز ظهور اسلام تاکنون همواره براى تفرقه اندازى و فروپاشى وحدت اسلامى تلاش کرده و مى کنند: «یا إیها الذین آمنوا لا تتخذوا بطانه من دونکم لا یإلونکم خبالا ودوا ما عنتم قد بدت البغضإ من إفواههم و ما تخفى صدورهم إکبر»[4] اى مومنان, از غیر خودتان کسانى را به همدلى نگیرید که از هیچ نابکارى در حق شما فروگذار نکنند و به رنج و محنت افتادن شما را خوش دارند و دشمنى از لحن و سخنشان آشکار شده است و آنچه دل هایشان پنهان مى دارد بدتر است.
5- دشمنی شیطان:
همانا شیاطین انسان ها را وسوسه می کنند و مرتب با القائات خود سعی در انحراف افراد از صراط مستقیم دارند خداوند در قرآن کریم می فرماید: «ان الشیطان ینزغ بینهم ان الشیطان کان للانسان عدوا مبینا»[5]همانا شیطان میان آنها را به هم مى زند, بى گمان شیطان دشمن آشکار انسان است.
6- استهزا کردن:
قرآن کریم به شدت از مسخره کردن گروهى توسط گروه دیگر را نهی کرده ومی فرماید: « یا إیها الذین آمنوا لایسخر قوم من قوم» [6]اى مومنان, نباید که قومى قوم دیگر را به ریشخند بگیرند.
7- بد گمانى به یکدیگر:
بدگمانی به یگدیگر از آفات جامعه وباعث تفرقه وجدایی است خداوند می فرماید: «یا إیها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم» [7]اى مومنان, از بسیارى از گمان ها بپرهیزید, چرا که بعضى از گمان ها گناه است.
8- توهین کردن به یکدیگر:
توهین کردن و اتصاف یکدیگر به لقب هاى زشت از کار های بسیار زشت و مزموم بوده و در دین مبین اسلام برای مرتکبین آن وعده عقاب داده شده است خداوند می فرماید:« ولاتنابزوا بالإلقاب»[8]و یکدیگر را به لقب هاى بد مخوانید.
9- غیبت کردن:
خداوند در قرآن کریم می فرماید:« و لا یغتب بعضکم بعضا إیحب إحدکم إن یاکل لحم إخیه میتا فکرهتموه»[9] و بعضى از شما از بعضى دیگر غیبت نکند; آیا هیچ کدام از شما خوش دارد که گوشت برادر مرده اش را بخورد, که از آن تنفر دارید.
[1] . بقره ، آیه 213.
[2] . مائده ، آیه 48.
[3] . روم، آیه 32.
[4] . آل عمران ، آیه 118.
[5] . اسرإ ، آیه 53.
[6] . حجرات ، آیه 11.
[7] . همان, آیه 12.
[8] . همان, آیه 11
[9] . همان, آیه 12.
¤ نویسنده: موسی مباشری
تحقق امت واحده در قرآن
قرآن کریم براى تحقق امت واحد عوامل زیر را ذکر کرده است:
1-اخوت
از دیدگاه قرآن کریم, همه مومنان با هم برادرند, بنابراین باید با هم متحد باشند و اگر در موردى بین دو مومن اختلاف یا نزاعى پیش آمد سایر مومنان باید بین آن دو صلح و دوستى برقرار کنند:« انما المومنون اخوه فإصلحوا بین إخویکم»[1] همانا مومنان[ مسلمانان] برادرند, پس بین برادرانتان آشتى برقرار سازید. « و اذکروا نعمت الله علیکم اذ کنتم اعدإ فإلف بین قلوبکم فإصبحتم بنعمته اخوانا»[2]و نعمت خداوند را بر خود یاد کنید که دشمنان همدیگر بودید و او میان دل هاى شما الفت داد و به نعمت او با هم دوست شدید. از دیدگاه علامه طباطبایى, اخوت میان مومنان, اخوت تشریعى است و حقوقى را در بر دارد.[3]
2- مودت
مودت یعنى دوست داشتن چیزى و نیز به معناى آرزو کردن وجود وحصول آنچه محبوب است به کار مى رود.
از دیدگاه قرآن کریم مومنان باید با یکدیگر مودت و محبت داشته باشند که این خود, وحدت و همدلى را به دنبال دارد: «و جعل بینکم موده و رحمه ان فى ذلک لآیات لقوم یتفکرون» [4]و در میان شما دوستى و مهربانى افکند و در این امر براى اندیشه وران مایه هاى عبرت است. « ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا» [5]کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده اند, زودا که خداوند رحمان در حق آنان مهربانى کند.
3- الفت
الفت یعنى ضمیمه کردن چیزى به چیز دیگر یا ضمیمه کردن چند چیز با هم.. قرآن کریم مومنان را به الفت با یکدیگر ترغیب کرده و مى فرماید:
« واذکروا نعمت الله علیکم اذ کنتم إعدإ فإلف بین قلوبکم» [6]و نعمت خداوند را برخود یاد کنید که دشمنان همدیگر بودید و او میان دل هاى شما الفت داد.
4. رحمت
رحمت به معناى رقت, عطوفت و رإفت است. علامه طباطبایى مى گوید:رحمت اثرى نفسانى است که با مشاهده محرومیت و حاجت شخص محروم, در قلب انسان ایجاد مى شود و مشاهده کننده را به کمک به محروم فرا مى خواند. قرآن در این باره مى فرماید: «وجعل بینکم موده و رحمه» [7]و در میان شما دوستى و مهربانى افکند. در جاى دیگر مى فرماید:«محمدرسول الله و الذین معه إشدإ على الکفار رحمإ بینهم» [8]محمد پیامبر الهى است و کسانى که با او هستند بر کافران سختگیر و با خودشان مهربان هستند.
5. رإفت
رإفت به معناى رحمت و برتر و شدیدتر از رحمت است, چرا که رحمت ممکن است از روى کراهت باشد, ولى رإفت چنین نیست, بلکه با رضایت قلبى است. بدون شک رإفت مسلمانان به یکدیگر در اتحاد و همدلى آنان نقش به سزایى دارد. قرآن کریم درباره اصحاب حضرت عیسى مى فرماید: «وجعلنا فى قلوب الذین اتبعوه رإفه و رحمه» و در دل کسانى که از او پیروى کردند رإفت و رحمت قرار دادیم. علامه طباطبایى در این باره مى نویسد: در مورد اصحاب پیامبر نیز قضیه چنین است, چون خداوند درباره شان مى فرماید: «رحمإ بینه».
6. عفو
عفو به معناى «ترک چیزى» یا «صرف نظر کردن از چیزى که اقتضاى نظر و توجه دارد»آمده است. قرآن کریم مسلمانان را به عفو فرا خوانده, مى فرماید: «فمن عفا و اصلح فإجره على الله» [9]پس هر که عفو و نیکوکارى پیشه کند پاداش او بر خداوند است.
7. فضل
فضل در لغت به معناى زیاده و نیز به معناى خیر مى آید و افضال یعنى احسان و نیکى کردن. قرآن کریم در تشویق مسلمانان به فضل و نیکى کردن به یکدیگر مى فرماید: «و لا تنسو الفضل بینکم»[10]و بزرگوارى را در بین خودتان فراموش نکنید».
8. صفح
صفح به معناى «کنار و جانب چیزى» یا «عدول از چیزى به طرف یا جانب دیگرى» و «گذشت کردن و عفو»آمده است. قرآن کریم مسلمانان را به صفح, گذشت و عفو یکدیگر ترغیب کرده است:« و لیعفوا و لیصفحوا إلا تحبون إن یغفر الله لکم»[11] و باید عفو کنند و درگذرند آیا دوست ندارید که خداوند از شما درگذرد.
9. صلح
صلح به معناى مصالحه کردن, صلح کردن, اصلاح کردن و آشتى دادن آمده است. قرآن از مسلمانان مى خواهد که در صورت نزاع بین عده اى از مسلمانان, میان آنان صلح و آشتى برقرار کنند:« و ان طائفتان من المومنین اقتتلوا فإصلحوا بینهما»[12] و اگر دو طایفه از مومنان با هم درافتند میان آنان را سازش دهید.در آیه دیگر آمده است: «فاتقوا الله و إصلحوا ذات بینکم»[13] پس از خداوند پروا کنید و بین خودتان آشتى کنید.
10. تعارف
عرف در لغت به معناى «اطلاع بر چیزى» و نیز «شناختن یکدیگر» است.قرآن کریم ضمن توجه دادن مومنان به این که همه از مرد و زنى زاده شده اند و مثل هم هستند, به آنان هشدار مى دهد که اگر قبیله قبیله اند به این علت است که همدیگر را بشناسند و الا این امر مایه برترى گروهى بر گروه دیگر نیست:« یا إیها الناس انا خلقناکم من ذکر و إنثى و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان إکرمکم عندالله إتقکم» [14]هان اى مردم, همانا ما شما را از یک مرد و یک زن آفریده ایم و شما را به هیإت اقوام و قبایل در آورده ایم تا با یکدیگر انس و آشنایى یابید, بى گمان گرامى ترین شما در نزد خداوند پرهیزگارترین شماست.
11. احترام به دیگران
قرآن مى فرماید:« قالوا آمنا بالله و ما إنزل الینا و ما إنزل الى ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و الاسباط و ما اوتى موسى و عیسى و ما اوتى النبیون من ربهم»[15] بگو به خداوند و به آنچه بر ما و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل شده و آنچه به موسى و عیسى و آنچه به پیامبران از سوى پروردگارشان داده شده ایمان آورده ایم.
منابع:
1- قرآن
2- نهج البلاغه
3- پیغان، نعمتالله؛ امت واحده، از همگرایی تا واگرایی، فصلنامهی علوم سیاسی، سال چهارم، شماره پانزدهم، 1380
4- حکیم، سیدمحمدباقر, وحدت اسلامى (از دیدگاه قرآن و سنت), ترجمه عبدالهادى فقهى زاده ، 1377.
5- صلاح الدین حسام, ((وحدت و ضرورت آن)), وحدت مسلمین ، 1379.
6- طباطبایی، محمدحسین ،خلاصه تعالیم اسلام،1362.
7- طباطبایی، محمدحسین؛ تفسیرالمیزان، ترجمهی محمدجواد کرمانی و محمدعلی گرامی قمی، 1376،
8- علم الهدی، سیداحمد؛ ساختار امت، 1387.
9- عمیدزنجانی، عباسعلی؛ بنیادهای ملیت در جامعهی ایدهآل انسانی، تهران، بعثت،1361.
10- مجتهد شبستری، محمد؛ جامعهی انسانی سالم، تهران، کانون نشر و پژوهشهای اسلامی،1385.
11- مطهری، مرتضی، ولاء ها و ولایتها،1361 .
[1] . همان, آیه 10.
[2] . آل عمران ، آیه 103.
[3] . سیدمحمدحسین طباطبایى, پیشین, ج 3, ص 371.
[4] . روم، آیه 21.
[5] . مریم ، آیه 96.
[6] . آل عمران ، آیه 103.
[7] . روم، آیه 21.
[8] . فتح ، آیه 29.
[9] . شورى ، آیه 40.
[10] . بقره، آیه 237.
[11] . نور ، آیه 22.
[12] . حجرات ، آیه 9.
[13] . انفال ،آیه 1.
[14] . حجرات ، آیه 13.
[15] . بقره ، آیه 136.
¤ نویسنده: موسی مباشری