سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و از سخنان آن حضرت است ، چون کسى از او پرسید : « رفتن ما به شام به قضا و قدر خدا بود ؟ » پس از گفتار دراز ، و این گزیده آن است : ] واى بر تو شاید قضاء لازم و قدر حتم را گمان کرده‏اى ، اگر چنین باشد پاداش و کیفر باطل بود ، و نوید و تهدید عاطل . خداى سبحان بندگان خود را امر فرمود و در آنچه بدان مأمورند داراى اختیارند ، و نهى نمود تا بترسند و دست باز دارند . آنچه تکلیف کرد آسان است نه دشوار و پاداش او بر کردار اندک ، بسیار . نافرمانیش نکنند از آنکه بر او چیرند ، و فرمانش نبرند از آن رو که ناگزیرند . پیامبران را به بازیچه نفرستاد ، و کتاب را براى بندگان بیهوده نازل نفرمود و آسمان‏ها و زمین و آنچه میان این دو است به باطل خلق ننمود . « این گمان کسانى است که کافر شدند . واى بر آنان که کافر شدند از آتش . » [نهج البلاغه]
3  پایگاه اطلاع رسانی مباشر  4

آراء واندیشه های گروه طالبان

چکیده

استعمارگران برای تسلط بر منابع کشورهای اسلامی از راه های گوناگونی همچون تحریف دین، تفرقه افکنی میان مسلمانان و تشکیل فرقه های بی اساس بهره می برند. بی شک، شناخت این مذهب ها و آگاهی از روش های تبلیغی آنها، جامعه اسلامی را از فروغلتیدن در افکار انحرافی آنها باز می دارد. طالبان یکی از گروه های انحرافی است طراح اصلی این پروژه، امریکا و انگلیس بودند که با کمک های مالی فراوان عربستان و امارات و اجرای آن توسط سازمان اطلاعات ارتش پاکستان (ISI    ) و گروه های وهابی وابسته به عربستان و امارات و با هدف های گوناگونی مانند مقابله با شیعه و جلوگیری از نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه، این گروه واپس گرا و منحرف را به وجود آوردند. اندیشه سیاسی طالبان بازتاب دقیق اندیشه های سلفی گری است. ابن حنبل ، ابن تیمیه و محمد ابن عبدالوهاب از بنیانگذاران حدیث نگری و جنبش سلفیه هستند. تولید چنین اندیشه هایی برای بد جلوه دادن اسلام و شکاف میان مسلمانان از برنامه های دراز مدت دشمنان اسلام است و مرتب باید انتظار چنین رویدادهایی را کشید.باشد که مسلمانان هوشیار شوند.

مقدمه

شناخت اندیشه های سیاسی ، زمینه پیدایش آنها ، مراحل رشد و افول آنها از دیرباز مورد توجه اندیشمندان ، عالمان و متفکران حوزه های علوم سیاسی و تاریخ بوده است . تولد یک اندیشه فقط تولد یک نظریه صرف نبوده ، بلکه ظهور و رشد آن،تحولات مهمی را در تاریخ رقم زده است . ایجاد نظامهای سیاسی - فکری ، ظهور و بروز تمدنها و پیشرفت و نزول آنها  ایجاد جنگها و درگیریها در طول تاریخ و... همه و همه معلول اندیشه های پیامبران ، فیلسوفان و اندیشمندان صرف نظر از حق یا باطل بودنشان  است. بررسی پدیده  طالبان که در سالهای اخیر ظهور کرد و باعث  تضاد در میان گروههای مسلمان ، بد بین شدن جهانیان نسبت به دین اسلام ، ایجاد چندین جنگ و کشتار هزاران  انسان شد و معادلات جهانی را نیز به سهم خود بر هم زد ، از این مورد مستثنی نمی باشد. برا ی شناخت یک اندیشه نمی توان از زمینه ها و عواملی که باعث تولد آن شده اند چشم پوشی کرد. چه بسا بررسی تاریخی اندیشه ها  و چگونگی شکل گرفتن آنها بسیاری از جنبه های  پنهان آنها را آشکار می کند. به این دلیل ما در مقاله حاظر  ضمن بررسی و عوامل شکل گیری پدیده طالبان و همچنین  چگونگی رشد و استحکام آن ، به ساختار اندیشه سیاسی آن می پردازیم.

واژه های کلیدی : طالبان ، افغانستان ، حنبلیه ، ابن تیمیه ، سلفیه ، وهابیت، دیوبندی ، پشتونیزم ، اندیشه سیاسی ، امارت 

زمینه های شکل گیری و ظهور طالبان

طالبان نامی است که از شکل جمع فارسی لغت عربی (طالب) به معنی محصل علوم دینی گرفته شده است. گروه طالبان با پشتیبانی امریکا، انگلیس، عربستان، امارات متحده عربی و پاکستان متولد شد. در واقع، طراح اصلی این پروژه، امریکا و انگلیس بودند که با کمک های مالی فراوان عربستان و امارات و اجرای آن توسط سازمان اطلاعات ارتش پاکستان (ISI    ) و گروه های وهابی وابسته به عربستان و امارات (مانند سپاه صحابه[1] و جمعیت العلمای پاکستان[2]) و با هدف های گوناگونی مانند مقابله با شیعه و جلوگیری از نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه، این گروه واپس گرا و منحرف را به وجود آوردند.

این گروه در فاصله سالهای 1373-1380 ش (1994-2002م) از جنوب افغانستان ظهور نمودند. آنان گروهی با انگیزه از طلاب علوم دینی بودند که از افزایش ناامنی در سراسر افغانستان توسط دسته های مسلح به نام مجاهد پس از فرو پاشی حکومت نجیب در سال 1370 به ستوه آمده بودند. این دسته های مسلح به مدت سه سال در حالی در جاده ها به دزدی و اخاذی می پرداختندکه سران مجاهدین در پایتخت بر سر قدرت به شدت می جنگیدند. در این شرایط که اوضاع مرزی تحت نظارت سازمان اطلاعات ارتش پاکستان     (ISI)     قرار داشت، خبرگزاریها از عملیات پر سر و صدای تصرف یک شهر مرزی در جنوب قندهار و یک پایگاه مملو از اسلحه توسط گروه ناشناخته طالبان در 1373ش (12اکتبر 1994م) خبر دادند. این گروه از قبیله پشتون درانی با سابقه ی حکومت 250 ساله در افغانستان و خواستار بازگشت «ظاهر» شاه سابق بودند. رهبر آنان ملاعمر یکی از مجاهدین سابق بود و فرماندهان محلی پاکستان را در ظهورشان دخیل می دانستند. یک هفته بعد در بیستم اکتبر هیاتی از کارشناسان امور عمرانی و سفرای خارجی به سرپرستی بابر، وزیر خارجه ی وقت پاکستان، که خود یک پشتون بود در سفری به جنوب افغانستان امکان برقراری بزرگراهی از کویته به هرات را بررسی می کردند. بابر قبلا رایزنی هایی با مقامات محلی انجام داده بود. این هیات در خارج از قند هار توسط مجاهدین محلی و در اعتراض به حمایت پاکستان از گروه طالبان گروگان گرفته شد. در سال 1994 م. سی کامیون حامل مواد غذایی، پوشاک و کالاهای تجاری از پاکستان به سوی آسیای مرکزی حرکت کرد. این کاروان ناگزیر بود در مسیر خود از هرات و قندهار بگذرد. در میانه راه تمامی کامیون ها به دستور یکی از رهبران مجاهد توقیف شد.[3]به دنبال این حرکت مجاهدین، گروه اندکی از افغان ها که در مدرسه های علمیه پاکستان تحصیل می کردند، به همراه تعدادی از افسران مجرب پاکستانی، برای نجات این محموله وارد افغانستان شدند و توانستند آن را بازپس بگیرند.این گروه نام خود را طالبان نهادند و پس از تصرف محموله، رهبر توقیف کنندگان را کشتند و جسد او را از لوله تانک آویزان کردند تا درس عبرتی برای دیگران باشد.این نخستین حضور طالبان در عرصه افغانستان بود. پس از این حادثه، پاکستان کوشید این گروه را سازمان دهی کند و سلاح های مدرن در اختیار آنها بگذارد. پیکره این گروه از نسل آواره افغان تشکیل شده بود که جنگ با شوروی را درک نکرده بودند. هر چند در میان آنها افرادی دیده می شدند که در کنار دیگر مجاهدین نیز مبارزه می کردند. آنها طعم تلخ آوارگی را چشیده بودند و از طرفی جز جنگ و خون ریزی خاطره دیگری به یاد نمی آوردند و بسیاری از آنها در همین کمپ ها به دنیا آمده و در همان جا در مدرسه های وهابی ها و افراطیون به تحصیل پرداخته بودند.[4]

به هر حال، در دوازدهم اکتبر 1994 م. نام گروه طالبان یا «طالب ها» برای نخستین بار روی تلکس خبرگزاری های جهان نقش بست. در همین روزها (نخستین عملیات نظامی بزرگ طالبان در دوازدهم اکتبر 1994م. بود) دویست نفر از طالبان که به سه دسته تقسیم شده بودند، به منطقه مرزی واقع در مرکز سپین بولدک در منطقه چمن که فضای بازی برای توقف ماشین های باری بود، حمله کردند. جاده تحت حفاظت افراد حزب اسلامی به فرماندهی ملا اختر خان، در مدت نزدیک به دو ساعت به تصرف گروه سازمان یافته طالبان درآمد.[5] در این درگیری، یک نفر از طالبان و هفت نفر از نیروهای حزب اسلامی کشته و شمار زیادی مجروح شدند. طالبان در همین تاریخ، توانستند پایگاه نظامی «پاشا» ـ یکی از مهم ترین پایگاه های تسلیحاتی حکمتیار ـ را که در آن یک انبار بزرگ پر از راکت، موشک و مهمات توپخانه ای، تانک و اسلحه بود، به تصرف خود درآورند.طالبان در مدت دو سال توانستند به کابل دست یابند و یک سال بعد نیز توانستند شهر مزار شریف را برای مدتی اندک به کنترل درآورند، ولی قیام مردمی، طالبان را مجبور به عقب نشینی تا دروازه های کابل کرد. یک سال بعد، طالبان بر پایتخت موقت دولت ربانی مسلط شد.[6]

طالبان، پشتون و از قبیله درانی بودند که در حال حاضر بزرگ ترین قوم افغانستان هستند و در مدت تقریبا 250 سال گذشته، زمام امور سیاسی کشور را در دست داشته اند. آنان دانش آموختگان مدرسه های علمیه پاکستان بودند که وهابی های عربستان و جمعیت العلمای پاکستان و سپاه صحابه، آنها را حمایت و تغذیه می کردند. بیشتر آنها سنت گرا و برخی روشن فکر بودند، ولی حضور وهابی ها و ایادی خارجی را در کنار آنها نمی توان انکار کرد.مجله نیوز چاپ اسلام آباد در این باره می نویسد:بیشترین مدرسه هایی که طالبان در آنجا آموزش دیده اند، توسط سازمان های افراطی سنی، چون سپاه صحابه که ارتباط تنگاتنگی با گروه طالبان در افغانستان دارد، اداره می شود. مدرسه اسلامیه فیض العلوم در نزدیک حیدرآباد، مرکز جمعیت العلمای پاکستان است که به رهبری مولا فضل الرحمن به عنوان مرکز مهم طالبان در سند مشهور است. در سند نه تنها این مدرسه، بلکه تمامی مدرسه های وهابی ها، مرکز عمده طالبان است.[7]

از نظر عقیدتی، اندیشه های دینی طالبان، بر مبنای فقه حنفی بود و به دلایل سیاسی با وهابی های پاکستانی هماهنگی داشتند. در نتیجه، می توان گفت طالبان، معجونی از تفکر دیوبندی و وهابی بودند. حکومت دینی طالبان، حکومت زور و سرنیزه بود، در حالی که اسلام، دین رحمت و عطوفت است و به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دستور داده شده است که مردم را در راه پروردگار با موعظه حسنه، فرابخواند و به نیکوترین وجه با آنان بحث کند. طالبان به مشارکت مردم در اداره امور جامعه و سرنوشت خودشان اعتقادی نداشتند، بلکه باورهای خود را به زور بر مردم تحمیل می کردند. آنان با نفی برگزاری انتخابات، آرای مردم، تشکیل احزاب سیاسی و تشکل های اجتماعی، انتخابات و همه پرسی را شیوه تقلیدی و غیراسلامی می دانستند.این گروه واپس گرا، به تدوین قانون اساسی ارزشی نمی نهادند، بلکه برداشت های قشری خود را از قرآن و سنت و همچنین تأویل ها و خودرأیی ها و قیاس های خود را، به رسمیت می شناختند. نمونه های زیادی از فتوای ملا عمر، رهبر این گروه، در موارد مختلف وجود دارد که هرگز با شرع و عقل سازگاری ندارد.طالبان با مافیای قاچاق حمل و نقل مواد مخدر که بیشترشان پاکستانی بودند، همکاری می کردند. کشت و قاچاق مواد مخدر، پردرآمدترین منبع مالی طالبان بود. این گروه ده درصد قاچاق مواد مخدر را به عنوان زکات از قاچاقچیان می گرفت و به خزانه دولت خود واریز می کرد.

صرفنظر از اینکه نخستین جرقه ی شکل گیری جنبش طالبان در کجا و چگونه زده شده، فراهم بودن شرایط و زمینه های اجتماعی و سیاسی جامعه افغانستان و برخی عوامل منطقه ای و بین المللی کمک شایان توجهی به پا گرفتن این جریان نوظهور و رشد سریع آن کرد.

لذا برای سازماندهی و فهم بهتر علل رشد جنبش طالبان و موفقیت های آن در افغانستان، می توانیم متغیرهای مؤثر را در دو سطح جامعه افغان و نقش دولت های منطقه بویژه پاکستان جستجو کنیم. این عوامل، مستقل از یکدیگر عمل نکرده و برعکس گاه آثار مهمی بر هم داشته اند، به گونه ای که تأثیر برخی عوامل را هم می توان در سطح ملی و هم منطقه ای مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.

الف: عوامل داخلی ظهور و رشد طالبان:

1- بی ثباتی سیاسی و جنگ داخلی پس از خروج شوروی:

یکی از عوامل مهم داخلی که منجر به ظهور طالبان در افغانستان شد، ناتوانی رهبران گروههای جهادی افغانستان در استقرار یک دولت فراگیر و تمایل برخی از این گروهها به اعمال سلطه بیشتر بر دولت مجاهدین بود.

رقابت برای کسب قدرت منجر به وقوع منازعات مختلفی گردیده و آتش جنگ داخلی در افغانستان را شعله ور ساخت. بدین ترتیب با شروع جنگهای داخلی، نه تنها کابل میان جناحهای متخاصم تقسیم و به ویرانی کشیده شد، بلکه هر یک از جناحهای متخاصم نیز بر بخشهایی از خاک کشور سلطه داشتند و درصدد بودند به مناطق بیشتری دست پیدا کنند. این درگیری ها، بی ثباتی و ناامنی و بحران اقتصادی را بر سراسر افغانستان حاکم کرد. همین گسترش بی ثباتی و ناامنی کمک مهمی به ظهور گروه طالبان کرد تا به بهانه برقراری ثبات و امنیت از طریق از میان برداشتن جناحهای متخاصم جهادی دست به کار شود. پیروزی های اولیه ی طالبان در مناطق جنوبی در قندهار و جلال آباد ناشی از همین ضعف دولت مرکزی افغانستان و گسترش برخوردها میان دولت ومخالفان آن بود.

2- بحران اقتصادی، فقر فرهنگی و نفوذ پایدار سنت های مذهبی:

جنگ با شوروی و جنگ های داخلی مکرر بنیان های اقتصادی افغانستان را در هم ریخت و سبب فقر عمومی در کشور شد. تداوم این فقر عمومی از یک سو و نفوذ پایدار سنت های دینی از سوی دیگر از عوامل مهم ظهور طالبان به شمار می رود.

این نکته بویژه از این جهت قابل توجه است که بدانیم اکثریت نیروهای طالبان و هسته های اصلی آن را گروهی از جوانان طبقات پائین و تهیدست جامعه ی افغانستان بویژه پشتونها تشکیل می دهند که در سالهای بعد از خروج شوروی و پایان جنگ های جهادی، در مدارس دینی پاکستان مشغول تحصیل شدند، تا با اندک حمایت مالی که رهبران دینی این مدارس از آنها در دوران طلبگی می کردند خود را از فقر و تنگدستی رها سازند.

از طرفی اعضای جنبش طالبان بخاطر تعصب مذهبی بسیار که بیشتر در دوران تحصیل در آنها بوجود آمده بود، شرکت در عملیات مسلحانه برای استقرار نظام مذهبی در افغانستان را یک وظیفه ی شرعی در نظر گرفته و مقام این نوع فعالیت را تا سطح جهاد در راه خداوند بالا می بردند.

جنبه ی ضد شیعی تعالیم آنها و قلمداد کردن شیعیان به عنوان عناصر « رافضی» و خارج از دین، جنبه ی مذهبی و تعصب آنها نسبت به فعالیت نظامی در صفوف طالبان را دوچندان می کند.

ب- عوامل منطقه ای ظهور و رشد طالبان:

 1- پاکستان و جنبش طالبان:

 با خروج شوروی از افغانستان پاکستانی ها تلاش برای ایجاد یک نظم جدید را با سازماندهی طلاب افغانی در مدارس دینی کراچی، پیشاور، اسلام آباد، لاهور و سایر شهرهای پاکستان آغاز کردند. به رغم تکذیب های مقامات پاکستانی، در رابطه با سازماندهی طالبان جای شکی نیست که سازمان اطلاعات پاکستان و نیروهای ویژه ی وزارت پاکستان نقش اصلی در خلق، آموزش و تجهیز طالبان بازی کرده اند. شرکت نیروهای سپاه صحابه در عملیاتهایی از قبیل فتح کابل دلیلی بر این مدعاست. پاکستان همچنین از طریق دیپلماتیک و سیاسی نیز به تقویت طالبان کمک رسانیده است. شناسایی عجولانه ی طالبان به عنوان دولت رسمی افغانستان یک روز پس از فتح مزار شریف در 25 مه 1997 آشکارترین جلوه ی این سیاست پاکستان بود. بنظر می آید که دولت پاکستان بر اساس انگیزه های اقتصادی و سیاسی به حمایت و تقویت طالبان پرداخته است.

2-عربستان و امارات متحده عربی:

اگر پاکستان را مغز متفکر در سازماندهی و آموزش گروه طالبان بدانیم، بر پایه ی بسیاری از منابع موجود حمایت مالی از جنبش طالبان به عهده ی عربستان و در درجه بعد امارات عربی متحده بوده است. اصولا عربستان در دوران حضور شوروی نیز کمک های زیادی به گروههایی از مجاهدین افغان می کرده است. عربستان نه تنها تامین کننده اصلی نیازهای مالی مدارس دینی گوناگون در پاکستان و بویژه مدارسی نظیر جامعه العلوم الاسلامیه است، بلکه در تأسیس گروههای مسلحی همچون سپاه صحابه پاکستان و بعدها طالبان نقش مهمی ایفا کرده است. عربستان پس از شروع عملیات نظامی طالبان در فتح قندهار، جلال آباد و سایر استانها، حمایت های مالی خود را از این گروه افزایش داد.

آنتونی هیمن ضمن اشاره به تلاشهای پاکستان در سازماندهی و آموزش گروه طالبان، عربستان را «حامی بانکی تلاشهای پاکستان» خوانده است. وی درجایی دیگر پاکستان را «حامی مخفی» طالبان و عربستان را «حامی مالی» این گروه دانسته است.

عربستان در پشتیبانی از طالبان دو انگیزه اساسی داشته است. نخست آنکه عربستان خود را «ام القرای» جهان اسلام می داند و کمک به مسلمانان را نوعی وظیفه برای خود در نظر می گیرد. عربستان از این طریق به گسترش نفوذ سیاسی خود در جهان اسلام، و در میان اقلیت های مسلمان در کشورهای غیر اسلامی می پردازد. انگیزه دوم عربستان در حمایت از طالبان، رقابت با نفوذ ایران در افغانستان و بدین طریق منزوی ساختن ایران در این کشور و آسیای مرکزی بوده است.

 امارات عربی متحده نیز یکی از حامیان عمده ی مالی طالبان محسوب می شود. امارات پس از پاکستان و عربستان سومین کشوری است که طالبان را به عنوان دولت قانونی افغانستان به رسمیت شناخته و کمک های مالی هنگفتی در اختیار این گروه قرار داده است. بدون شک اختلاف امارات با ایران بر سر جزایر سه گانه ی ایرانی در خلیج فارس عامل اصلی کمک های امارات به طالبان و تلاش برای استقرار یک رژیم ضد ایرانی در افغانستان می باشد.



[1]    .این گروه در اوایل دهه 1980 توسّط یک روحانى سنّى به نام «مولانا حق نواز جهنگوى» تأسیس شد که مصادف با سال هاى اوّل انقلاب اسلامى در ایران بود و علّت پایه ریزى گروه صحابه این بود که از تأثیرگذارى انقلاب اسلامى ایران بر مردم پاکستان جلوگیرى کند  .این گروه یکى از اهداف مهمّ خود را مبارزه با عزادارى امام حسین(علیه السلام) و در واقع تخطئه قیام آن حضرت مى دانستند.

[2]   . این حزب در سال 1968 م تأسیس شد و حزبی اسلامی عامه‌پسند و نه چندان نخبه‌گرایی است که از اصول مترقیانه اسلامی پیروی می‌کند. اعضای این حزب سنی مذهب بوده و معتقد به سنت‌ها و مکتب بریلوی می‌باشند. رهبری آن را «مولانا شاه احمد نورانی» بر عهده دارد، مقر آن در شهر کراچی است و عقایدشان نیز به شیعیان نزدیک‌تر است

[3]  - سید عبدالقیوم سجادى، جامعه شناسى سیاسى افغانستان، قوم مذهب و حکومت، قم، دفتر تبلیغات

[4]   - سید مهدى علیزاده، افغانستان ریشه یابى و بازخوانى تحولات معاصر

[5]   - چنگیز پهلوان، افغانستان، عصر مجاهدین و برآمدن طالبان

[6]   - جمعى از نویسندگان، جریان پرشتاب طالبان

[7]   - همان منبع


¤ نویسنده: موسی مباشری


تشکیلات و نظام سیاسی طالبان

وقتی طالبان در سال 1373 (1994 م) حرکت خود را آغاز کردند و به پیروزی هایی دست یافتند، اغلب مردم افغانستان بر این باور بودند که طالبان به دنبال اعاده ی حیثیت گذشته شان هستند. برخی از رهبران طالبان هم در سخنرانی ها و مصاحبه های خود گفتند که: «ما برای حکومت نیامده ایم». اما طالبان، حاکمیت را حق انحصاری پشتونها دانستند و حاکمیت غیر پشتون را غصب مشروعیت تلقی کردند. اعاده حیثیت گذشته در نظر آنان، یعنی بازگشت به سلطنت آبا و اجدادی و اینکه «ما برای حکومت نیامده ایم»، یعنی قصد ما سپردن حکومت به صاحبان اصلی آن است. حکومت آبا و اجدادی طالبان، حکومتی است مبتنی بر ساختار قومی و قبیله ای،

لذا بسیاری از افغان ها تحت تأثیر این مسئله واقع می شدند که در ابتدا طالبان خواهان قدرت برای خود نبودند. در عوض طالبان اصرار می کردند که آنها در حال بازگردانیدن قانون و نظم هستند تا قدرت را به دست دولتی بسپارند که از مسلمانان واقعی تشکیل شده باشد. اما فرآیند تصمیم گیری طالبان به شدت متمرکز، پوشیده، دیکتاتور مآبانه و دسترس ناپذیر گردید.

 طالبان با توجه به تلقی سنتی که از اسلام و شریعت داشت، از یک تشکیلات منظم و سازماندهی شده ی پیشرفته محروم بود. آنان حتی فاقد آئین نامه های داخلی بودند. بنابراین تشکیلات طالبان حتی در بعد حکومتی آن، شبه تشکیلات بود که به نظر آنان چندان اهمیت نداشت. اما در عین حال، این جنبش در حد ضرورت و نیاز، به ایجاد تشکیلات سیاسی دست زده است. این بافت تشکیلاتی عمدتا از پشتونهای افغانستان تشکیل شده بود.

1- رهبری جنبش:

در رأس جنبش، ملا محمد عمر قرار داشت که با لقب امیرالمومنین شناخته می شد. در شهریور 1374 در اجتماعی با حضور حدود 1500 تن از طلاب علوم دینی، ملامحمد عمر به عنوان امیرالمومنین انتخاب شد و همگان با او بیعت کردند. از این زمان به بعد، دستورهای او امر شرعی تلقی شد و هیچ کس حق مخالفت با او را نداشت. از زمان انتخاب او به عنوان امیرالمومنین ، طالبان برای حفظ وقار و هیبت ملا عمر، او را از نظرها پنهان کرده و مانع حضور او در مجامع عمومی شدند.

 2- مجلس موقت:

بر اساس دستور ملا عمر، پس از تصرف کابل، یک مجلس شش نفره برای اداره ی کابل، در تاریخ 12/6/1375 تأسیس شد. این مجلس، به طور مستقیم، زیر نظر شخص ملا عمر فعالیت می کند.

اعضای این مجلس را چهره های نسبتا مطرح طالبان همچون، ملا محمد ربانی (رئیس مجلس) ، ملا محمد حسن (نائب رئیس)، ملا محمد غوث، ملا عبدالرزاق، ملا محمد فاضل، مولوی سید غیاث الدین تشکیل می داد.

3- مجلس شورای عالی:

     مجلس شورای عالی، بالاترین مرجع تصمیم گیری جنبش طالبان است که از همه ی اعضا و رهبران معروف این گروه تشکیل شده است. گفته می شود که این مجلس دارای اعضای معینی نبوده و اعضای آن از ده تا پنجاه نفر ذکر شده است. نکته ی شایان توجه اینکه بیشتر افراد برجسته و متصدیان امور سیاسی گروه طالبان از اهالی قندهار و اطراف آن و بیشتر از قوم پشتون بودند که همه ی مراکز مهم و پست های کلیدی در اختیار آنان بوده است.

4- مجلس وزرا:

اعضای این مجلس را هیأت وزیران تشکیل می دادند. این مجلس برای اداره امور و رسیدگی به مسائل سیاسی و کشوری، دارای جلسات هفتگی بوده که بیشتر افراد آن، فاقد تجربه، اما دارای باور و اخلاص دینی عمیق و عمل گرایی بسیار بودند.

5- دارالفتوای مرکزی:

 جنبش طالبان برای صدور فتاوای شرعی و پشتوانه ی دینی خود، مجلسی به نام دارالفتوای مرکزی، متشکل از تعدادی از علما و طلاب دینی تأسیس کرده بود. ریاست این مجلس را نور محمد ثابت به عهده داشت که از سوی ملا عمر نصب گردیده بود. مقر دارالفتوای شهر قندهار بود.

6- مجالس شورا در ولایات:

 ملا عمر به والیان و حاکمان ولایات، اختیاراتی داده بود که بر اساس آن می توانستند به تشکیل شورای ولایت اقدام کنند. این شورا درباره ی مسائل اداری و حکومتی تصمیم گیری می کرد.

7- شورای نظامی :

 شورای نظامی جنبش طالبان از مهم ترین فرماندهان نظامی و جنگجویان معروف آن تشکیل می گردید.

آراء و اندیشه های طالبان:

 جنبش طالبان، از مایه های فکری و نظری قوی، در زمینه ی اندیشه سیاسی اسلام، حکومت دینی و دیگر مسائل مربوط به حکومت دینی بی بهره اند، اما در عین حال، شعار تطبیق احکام دینی، در راس شعارها و افکار سیاسی آنان قرار دارد. رادیو کابل، به «رادیو شریعت» تغییر نام می یابد و تنها ارگان نشریاتی این جنبش، به نام «شریعت» منتشر می گردد. «حرب المومن» عنوان یکی دیگر از نشریات این گروه است که در پاکستان منتشر می شود. این هماهنگی بیانگر ایده ی اسلام خواهی و شعار تطبیق شریعت آنان محسوب می گردد.

بنظر می رسد چیزی به نام ایدئولوژی وجود ندارد. آن چه وجود دارد، عقیده متعصبانه ای است که ظاهرا میان مردم نفوذ بسیاری پیدا کرده است. بنابراین، آنچه به عنوان افکار و اندیشه های دینی سیاسی جنبش طالبان مطرح می گردد، فاقد مبانی نظری و نظام مند است. از این رو می توان گفت که مقصود از این اندیشه ها، مجموعه ای از باورها و معتقدات صوری و غیر مدونی است که از رهگذر برداشت صوری و سطحی انگارانه ی طالبان و نیز سنن و آداب قبیله ای جامعه ی افغانستان شکل گرفته است.

با توجه به آن چه گذشت، نمی توان یک توصیف منسجم و سامان یافته از اندیشه ی دینی طالبان ارائه داد، اما در مجموع می توان مهم ترین محورهای مرتبط با باورها و اندیشه های دینی آنان را بیان کرد. درباره ی اندیشه ی دینی طالبان، آن چه بیش از هر امر دیگر، به وضوح قابل مشاهده و ردیابی است، سختگیری مذهبی و تفسیر سطحی و صوری از شریعت اسلام است. تعصب و خشونت در راه اجرای شریعت بیانگر ایده ی نخست و حساسیت در مورد ظواهر افراد، از قبیل «ریش گذاشتن» ، بارزترین جنبه ی نظریه دوم محسوب می گردد. تحجر و قشری گری گروه طالبان، که عمدتا بازتاب تلقی سطحی و صوری آنان از شریعت است، دست کم از سه منبع مهم سرچشمه می گیرد:

الف - سنت ها و باورهای جامعه ی قبیله ای پشتون

ب - تعالیم و باورهای دینی مکتب دیوبندی هند [1]

     ج - تعالیم و باورهای دینی وهابیت

اقداماتی از قبیل منع اشتغال و تحصیل برای زنان، منع سینما، تلویزیون، ویدئو، موسیقی، تابلوهای نقاشی و... وجوب داشتن ریش بلند برای مردان و داشتن برقع برای حجاب کامل زنان و تخریب آثار باستانی نمونه هایی از قوانین و دستورات طالبان است که مصداقی از افکار و اندیشه های این جنبش به شمار می رود.

عقایده ویژه طالبان

اسلام طالبان، معجونی از سنت ها و هنجارهای قبیله ای است که به طور کامل با اسلام ناب ناسازگار است. در واقع، اندیشه دینی طالبان، برگرفته از اندیشه وهابیت است که در دهه 1370 با پشتیبانی استکبار جهانی و قدرت های منطقه ای هم سو با غرب وارد عرصه سیاسی افغانستان شد. طالبان با بربریت، سطحی نگری، قشری گری، سخت گیری و خشونت علیه فرقه های مذهبی و قومیت های مختلف به ویژه شیعیان، بر بخش زیادی از کشور افغانستان مسلط شدند و اندیشه های واپس گرایانه و منحرفانه خود را به نام اسلام بر مردم افغانستان تحمیل کردند.در اینجا به نمونه هایی از عقاید ویژه آنها اشاره می کنیم:

1.       طالبان، شیعیان را کافر و کشتن آنها را جایز اعلام کردند؛

2.        آنان، خود را پیرو فقه ابوحنیفه می دانستند، ولی در عمل، پیرو فقه سنت گرای ابن حنبل و ابن تیمیه اند؛

3.       استفاده از کت و شلوار را جایز نمی دانستند؛

4.       تراشیدن صورت را بدعت در دین می خواندند؛

 5.            نه تنها کسانی را که ریش خود را می تراشیدند یا کوتاه نگه می داشتند، مجازات می کردند، بلکه کسانی را نیز که از دنیا رفته بودند، حد می زدند! گزارش شده که طالبان، تابوت مرد مسلمانی را که شماری از مردم تشییع می کردند، بازرسی و اعلام کردند چون متوفا ریش ندارد، محکوم به پنج ضربه شلاق است و حکم را در مورد مرده جاری کردند.

6.       عکس برداری و تصویر گرفتن ممنوع بود؛

 7.            هنگام نماز، مردم را با شلاق به سمت صف های نماز هدایت می کردند، ولی اینکه آیا نمازگزاران وضو دارند یا نه، برای آنها فرقی نمی کرد. به اعتقاد آنان، مهم این بود که صف های نماز تشکیل شود، چه با وضو و چه بی وضو.

8.       یکی از اقدام های اداره امر به معروف و نهی از منکر طالبان، تراشیدن سر مردان به ویژه جوانان بود. آنها به همان اندازه که ریش بلند را دوست می داشتند، موی سر بلند را از مظاهر فساد و بی بند و باری می دانستند و به شدت با آن برخورد می کردند؛

9.       بستن مدرسه های دخترانه و تأکید بر اینکه زنان حق تحصیلات عالی را ندارند؛

10. از نظر طالبان، زنان حق حضور در عرصه های اجتماعی را نداشتند؛

 11.      بیش از حد و فراتر از حد شرعی در مورد حجاب زنان سخت گیری می کردند؛ در مواردی، برخی از زنان را که در واقع باحجاب بودند (حجاب شرعی داشتند)، ولی از نظر طالبان بی حجاب به شمار می آمدند؛ یعنی صورتشان را به حد کافی نمی پوشاندند، در ملأ عام شلاق می زدند.

12. تخریب و تحریم وسایلی مانند: تلویزیون، ضبط صوت، نوار، مجله، آلات بازی و... ؛[2]

13. به کنیزی گرفتن مادران و دختران و به غلامی گرفتن مردان.[3]

اگر کسی کمترین اطلاعاتی از مبانی اسلامی داشته باشد، به آسانی متوجه سطحی نگری و ناسازگاری اندیشه های طالبان با مبانی مترقی اسلام می شود.



[1]   .مکتب دیوبند، نام خود را از روستای کوچکی به همین نام(دیوبند، Deoband  ) در شمال غربی شهر دهلی گرفته که در سال 1867م/1246خ مدرسه ی دینی کوچک «دارالعلوم» در آن تاسیس شد. مکتب دیوبند، یادآور ستیزه جویی ضدغربی و خشونت فرقه ای است مکتب «دیوبند» امروزه یکی از مهمترین جریان های دینی در جهان اسلام است که نفوذ و گسترش قابل توجهی در میان مسلمانان جنوب آسیا پیدا کرده و حتی دارای اهمیت سیاسیِ بین المللی می باشد.

[2]   . چنگیز پهلوان، افغانستان عصر مجاهدین و برآمدن طالبان

[3]    .احمد شاه فرزان و توریالى غیاثى، مردى استوار و امیدوار به افق هاى دور


¤ نویسنده: موسی مباشری


ظهور مجدد طالبان

     طالبان پس از سقوط دولت آن در پی حمله آمریکا و انگلیس به افغانستان در سال 2001 میلادی، مجددا اعلام موجودیت نموده و اکنون در حال احیای مجدد است. تا قبل از سال 2006 دامنه نفوذ و مبارزات طالبان در افغانستان به منطقه تحت کنترل پشتونها در جنوب کوههای هندوکش محدود شد. و در ظهور دوباره خود بیشتر در مناطق جنوبی افغانستان، با نیروهای بین المللی و افغان درگیر بودند اما اخیرا نئوطالبان توانسته خطوط ارتباطی و تدارکاتی برای نیروهای خود در غرب، شمال و شمال شرق دست و پا کند. و از این طریق توانسته جبهه های جدیدی علیه نیروهای بین المللی مستقر در افغانستان باز کند. آنها از سال 2005 به بعد به عملیات انتحاری نیز متوسل شده اند. همچنین این گروه بیش از گذشته از تکنولوژی و تبلیغات رسانه ای، که زمانی از آنها بیزا بود، در جنگ خود علیه نیروهای بین الملل استفاده می کند.

طالبان در سرباز گیری و جلب حمایت مردمی به شبکه ای از روحانیون محافظه کار با نفوذ متکی هستند. نئوطالبان در بسیاری از مناطق توانسته افراد و گروههای خشن، محروم شده از حقوق اجتماعی و به حاشیه رانده شده ای را جذب خود کند که از سیستم ناکارآمد دولت کابل برای نظارت بر ایالت های مرزی بیزار هستند. معمولا اولین کسانی که به نئوطالبان (به جزء روحانیون افغانی) می پیوندند گروهها وافراد به حاشیه رانده شده ای مثل جنایتکاران خرده پا، راهزنان و جوانان بیکار هستند.

با توجه به خروج اغلب نیروهای خارجی از افغانستان و کاهش مشارکت شان در این کشور بنظر می رسد طالبان در پی آن است تا هدف اصلی اش را که تبدیل افغانستان به یک کشور اسلامی با معیارهای طالبانی است، پیگیری کند. نئوطالبان دو درخواست غیرقابل مذاکره دارد؛ عقب نشینی تمام سربازاران خارجی از افغانستان و داشتن نقش مذهبی گسترده تر برای شکل دهی ساختارهای قانونی و اجتماعی افغانستان.

گروههای وابسته به القاعده نیز همچنان خیمه طالبان را محل مناسبی برای نشو ونما و باز تولید خود می دانند و این پیوند هیچ گاه سست نشده است. با توجه به اهمیت گروه القاعده و ارتباط آن با جنبش طالبان در ادامه به این سازمان پرداخته می شود .

اندیشه های ضدشیعی طالبان

         دیدگاه طالبان و دشمنی آنان با شیعیان به همان میزان دشمنی وهابیت با مذهب شیعه است. در واقع، طالبان نیز همان مسلک وهابی ها را دارند. ازاین رو، شیعیان را کافر و کشتن آنان را جایز می دانستند. ملا عمر فتوا داده بود که کشتن شیعیان گناه نیست؛ زیرا آنها کافرند. وقتی شهر مزار شریف (یکی از شهرهای مهم و شیعه نشین افغانستان) به تصرف طالبان درآمد، مردم این شهر را به خاک و خون کشیدند. زنان، کودکان، پیرمردان و جوانان را از دم تیغ گذراندند و حتی کسانی را که به شیعیان پناه می دادند، با شکنجه به قتل رساندند. طالبان، شیعیان را برای ادای فریضه واجب می کشتند. به گونه ای که وقتی می فهمیدند کسی شیعه است، برای کشتن او تردیدی به خود راه نمی دادند.آنان هفتاد نفر از اهالی قزل آباد را که همگی شیعه بودند، سر بریدند. نزدیک به دو هزار نفر از مردم شیعه هزاره را در روز هشتم آگوست 1998م. دستگیر کردند و پس از شکنجه های زیاد، اموال و دارایی شان را در مزار شریف به تاراج بردند. برابر یک گزارش، طالبان در ظرف شش روز در مزار شریف، پنج تا هشت هزار نفر را کشتند.یکی از شاهدان عینی (غیر هزاره) که برای پیدا کردن پسرش به دشت لیلی رفته بود، به مخبر کمیسیون حقوق بشر گفت: در دشت لیلی، هزاران جسد به همراه جسد پسرش را دیده است که گلوهایشان بریده شده بود. بنابر گزارشی دیگر، طالبان پس از تصرف شهر مزار شریف به شیعیان اعلام کردند اگر می خواهید زنده بمانید، باید مانند سنی ها نماز بخوانید و به مذهب حنفی روی آورید و در مسجد، پنج نوبت نماز بخوانید.ملا عبدالمنان نیازی، استاندار منصوب طالبان در شهر مزار شریف، اعلام کرده بود هزاره ها (شیعیان) سه راه در پیش دارند: یا مذهب سنی را بپذیرند یا به ایران بروند یا کشته شوند. به گفته احمد رشید، خبرنگار و محقق پاکستانی، طالبان 400 زن هزاره را به کنیزی گرفتند و با خود به قندهار بردند.فاجعه دیگری که در شهر مزار شریف به دست طالبان شکل گرفت و بازتاب های منفی بسیار در سطح بین المللی ایجاد کرد، ورود یک گروه کوچک از طالبان و شماری از هواداران گروه ضدشیعی «سپاه صحابه» پاکستان به فرماندهی ملا دوست محمد به کنسولگری ایران در این شهر و قتل عام یازده دیپلمات ایرانی بود.[1]

 

آراء واندیشه های طالبان نسبت زنان

در افغانستان دو طرز تفکر درباره زنان وجود دارد؛ یکی اندیشه و طرز فکر طالبانی که در حق زنان تفریط کرده و آنها را از تمام مزایای زندگی اجتماعی و سیاسی محروم می سازد که بدون شک این طرز فکر نسبت به زنان در حقیقت زنده کردن اندیشه های ماقبل تاریخ اسلام و پیروی از افکار عرب جاهلی است. طرز تفکر دیگری که برگرفته از اندیشه روشنفکران غربی و یا غرب زده هاست این است که حقوق زن را از دیدگاه سکولاریستی و لادینی مطرح می کنند و عزت زن را در بی عفتی و زیر پا کردن کرامت انسانی آنان می دانند؛ اما اسلام برخلاف همه این دیدگاه ها از روزنه دیگری به زنان می نگرد.

محمد شریف پاکدین؛ ازعلمای کشور با بیان این مطلب به خبر گزاری صدای افغان(آوا) گفت:"هرگاه رسول گرامی اسلام(ص) عزم سفر می کرد بین زنان خود قرعه می انداخت؛ تا همراه خود ببرد. این روایت اشاره به این دارد که در قدم اول، پیامبر(ص) بین زنان خود فرقی نمی گذاشت و ثانیاً آنان را با حفظ حدود اسلامی در امور سیاسی و اجتماعی شریک می دانست". وی در توضیح این مطلب گفت که در زمان پیامبر(ص)، دختر سعد در مسجد، خیمه ای برپا کرده بود، بیماران را درمان می کرد و زخم ها را پانسمان می نمود؛ یعنی زنان پا به پای مردان تلاش می کردند.
به گفته پاکدین، ربیع دختر مسعود گفته است که ما همراه رسول خدا(ص) در غزوه ها شرکت می کردیم و آب به سربازان اسلام می رساندیم و مصدومین و مقتولین را به مدینه می رساندیم. به باور وی، در اغلب زمینه ها اسلام بین مرد و زن تساوی قایل بوده است. این تساوی در مورد قانون شریعت، قضاوت، جهاد و تلاش برای کسب و کار، حقوق، تعلیم و تربیه، مالکیت و دیگر حقوق مدنی، محسوس است. وی تصریح کرد که در اسلام، حقوق زن کاملاً تضمین شده است. این امر از توجیه کردن واجبات برای مرد و زن به طور مساویانه به خوبی پیداست. در زمان رسول اکرم(ص) زنان در صحنه های جنگ و دفاع برای حفظ و پاسداری و فراهم کردن توشه، ایجاد رابطه با پشت جبهه های جنگ، مداوای مجروحین و در صورت نیاز در جنگ شرکت می کردند. به گفته این عالم دینی، حضرت پیامبر(ص) تاکید بر این داشت که وظیفه زنان را باید به عهده خود شان واگذار کرد. از دیدگاه پیامبر(ص) از جمله وظایف شرعی و انسانی زنان شرکت کردن در انتخابات، آزادی در کسب و کار، بهره گیری از نشاط زندگی اجتماعی، انجام خدمات اجتماعی و حق انتخاب آزاد برای شوهرداری می باشد. این عالم دینی در پایان گفت که امروز به بهانه اعاده حقوق زنان و حمایت از شخصیت آنان، در واقع هویت انسانی آنان را هدف قرار داده و با تبلیغات خطرناک دفاع از موجودیت زنان، شیرازه بسیاری از خانواده ها را سست کرده و باعث جدایی زنان از شوهران شان و فرار دختران از منزل می گردند
.

دیدگاه بین المللی طالبان

 طالبان تنها قانون اساسی را قرآن می دانست همچنین اهمیتی به ساختار نظام جدید بین الملل نمی داد. آزادی ، حقوق بشر ، مشارکت سیاسی ، انتخابات ، احزاب ، حمایت از حقوق زنان ، برابری شهروندان و... برای طالبان ناشناخته بود.به طوری که کشورهای جهان اعلام کردند اگر حداقل موارد را رعایت نکنید شما را به رسمیت نمی شناسیم طالبان در جواب گفتند اجرای احکام اسلامی برای ما مهم است خواه کشورها ما را به رسمیت بشناسند یا نشناسند.

بر اساس بدعت بودن مسائل جدید طالبان کنوانسیونهای بین المللی را به رسمیت نشناختند و به آن عمل نکردند. حمله به سفارت جمهوری اسلامی ایران و کشتار کارکنان آن ، پناه دادن به بن لادن با این عنوان که او یک مسلمان است و به امارت اسلامی پناهنده شده و ما یک مسلمان را به کافران تحویل نمی دهیم ، بر همین اساس صورت پذیرفت.

  طالبان جنگ با مسلمانان غیر سلفی را مجاز و با شیعیان را واجب می دانستند.( این اندیشه کل مذاهب سلفی است) قتل این گروهها از نظر طالبان مباح و اموال آنها باید غارت شود. گروههای سلفی به خصوص القاعده امریکا را دشمن درجه یک خود می دانند. امریکا به دلیل مرکزیت در ایجاد مصنوعات و ابزارهای جدید و غیر مسلمان بودنش بزرگترین دشمن مذاهب سلفیه محسوب می شود. نکته قابل تأمل اینکه گروههای سلفی برای اینکه از امریکا بر علیه شیعه استفاده کنند ظاهراً وظیفه دشمنی سرسخت با امریکا را بر عهده القاعده گذاشته اند. امریکا نیز با هدف ایجاد شکاف در جهان اسلام به خصوص خصومتش با جمهوری اسلامی ایران به مبارزه سرسخت بر علیه مذاهب سلفیه (به جز القاعده) نپرداخته و در برخی شرایط کمکهای شایانی نیزبه آنها کرده است.



[1]   . افغانستان، ریشه یابى و بازخوانى تحولات معاصر، جریان پرشتاب طالبان


¤ نویسنده: موسی مباشری


نقش امریکا در پیدایش و رشد طالبان

نقش امریکا در تشکیل و گسترش حرکت طالبان بر کسی پوشیده نیست. سازمان سیا (CIA    ) با تبانی سازمان اطلاعات ارتش پاکستان، بانی پیدایش و رشد طالبان بوده است.[1] از نگاه امریکا، طالبان ویژگی هایی داشت که منافع امریکا را تأمین می کرد. در دوران جنگ سرد، مهم ترین هدف امریکا، از میان بردن حریف قَدَر خود، اتحاد جماهیر شوروی از میدان بود و در این باره نیز از هیچ حربه ای فروگذار نمی کرد. یکی از مهم ترین این راه ها نیز پشتیبانی مالی و نظامی از مجاهدانی بود که با شوروی می جنگیدند.پس از فروپاشی بلوک شرق، امریکا نه تنها نسبت به افغانستان بی تفاوت نشد، بلکه گرایش بیشتری نسبت به حضور در مسائل این منطقه نشان داد. امریکا برای تثبیت موقعیت خود در افغانستان از گروه های مجاهد پشتیبانی می کرد، در سال 1986م. (1365 خورشیدی)، طرح پاکستان را برای جذب بسیاری از اسلام گرایان افراطی از سراسر دنیا برای مشارکت در افغانستان پذیرفت. در راستای این طرح، نزدیک به 35000 نفر از خاورمیانه، آسیای مرکزی، آفریقا و فلسطین، آموزش دیده و مسلح شدند و در جبهه های افغانستان شرکت کردند. سرآمد این افراد، اسامه بن لادن بود که فعالیت های عمرانی نیز در افغانستان انجام می داد. چنین روندی سبب شد که گروهی از عرب ها به دلیل حضور پی گیر در جبهه های جنگ با شوروی به عرب ـ افغان مشهور شوند.اسامه در سایه حمایت های سیا، تونل بزرگی به منظور ترابری تجهیزات نظامی در (خوست) ساخت و سپس کمپ های آموزش بسیاری در افغانستان به پا کرد و آن گاه شبکه القاعده را بنا نهاد. چنان که می بینیم امریکا از یک سو، خود را مخالف گروه های به اصطلاح تروریستی معرفی می کند و از سوی دیگر با توجه به منافعش که در گرو رشد طالبان است، به پشتیبانی همه جانبه از آنها می پردازد. در جلسه ای که سازمان ملل متحد پشت درهای بسته در نوامبر 1996م. (1375 خورشیدی) برگزار کرد، رابین رافل، معاون وزیر امور خارجه امریکا در منطقه جنوب آسیا گفت:طالبان دو سوم افغانستان را تحت کنترل دارند. آنها افغانی و بومی هستند. علت اصلی پیروزی آنها طرفداری ملت افغان به ویژه پشتون ها از آنهاست که در سایه قدرت آنها جنگ پایان ناپذیر، پایان یابد و صلح و امنیت استقرار یابد؛ هر چند سخت گیری های اجتماعی را نیز به همراه داشته باشد. بنابراین، به صلاح خود کشور افغانستان و صلاح ما نیست که طالبان را منزوی کنیم.[2]

محمد بن عبدالعتیبی، سفیر وقت عربستان در مصاحبه ای با روزنامه الحیاة درباره نقش امریکا در پیدایش طالبان می گوید:امریکا به منظور یافتن دستاویزی برای ورود به افغانستان و ماندن دراز مدت در این کشور، اعمال سلطه بر کابل و غارت منابع آن، تحدید برنامه های هسته ای ایران و پاکستان و غارت ثروت جمهوری های آسیای میانه، تسلط بر منابع دریای خزر، جلوگیری از بیداری اسلامی در آسیای مرکزی و جلوگیری از نفوذ ایران در آن منطقه، درصدد برآمد تا طالبان را به وجود آورد.[3]

انگلستان و طالبان

انگلستان در نیم قرن اخیر، همیشه در راستای سیاست های کلان و دراز مدت امریکا عمل کرده است. بر اساس اظهارنظر دو شخصیت پاکستانی که هر دو آنها نقش مهمی در به وجود آمدن طالبان داشتند، انگلستان نقش جدی در ایجاد طالبان داشت.بی نظیر بوتو، نخست وزیر وقت پاکستان که جنبش طالبان در زمان حکومت وی شکل گرفت، در 14 اکتبر 1996 م. در گفت وگو با رادیو بی. بی. سی اعلام کرد:پاکستان، تنها حامی طالبان نیست، بلکه مجری سیاست های امریکا و انگستان است. انگلستان، طراح اصلی جنبش طالبان است و پاکستان با تسلیحات و دلارهای امریکا و عربستان سعودی، آنان را سازمان دهی و بسیج کرده است.[4]

همچنین قاضی حسین احمد، رهبر جماعت اسلامی پاکستان می گوید: «حرکت طالبان یک نقطه عطف بین المللی بود و حامیان گروه طالبان، امریکا و انگلستان هستند.»[5] از سخنان بی نظیر بوتو و رهبر جماعت اسلامی پاکستان می توان به عنوان معتبرترین مدرک بر حمایت انگلستان از طالبان و نقش محوری این کشور در تولد این گروه نام برد.

عربستان سعودی و طالبان

با لشکرکشی ارتش سرخ شوروی سابق به افغانستان، امریکا می کوشید جبهه متحدی از کشورهای اسلامی را در مقابل شوروی سازمان دهی کند. در همین راستا، همکاری میان کشورهای اسلامی منطقه را پیشنهاد داد که این همکاری ها بیشتر به همکاری سه جانبه بین امریکا، پاکستان و عربستان سعودی مربوط می شد. این سه کشور توافق کردند امریکا، امنیت داخلی و خارجی پاکستان و عربستان را تضمین کند و در مقابل، این دو کشور در راستای متوقف ساختن پیشروی های شوروی، همکاری همه جانبه ای را به نمایش بگذارند.[6]

انور الحق احدی، استاد علوم سیاسی دانشکده پرووایدنس و کارشناس مسائل سیاسی خاورمیانه در مقاله ای می نویسد: «عربستان سعودی در سال های 1980 ـ 1988 م، نقشی اساسی در قضیه افغانستان داشته است». [7]پس از خروج شوروی سابق از افغانستان و فروپاشی حکومت نجیب الله، عربستان، فعالیت بسیاری را برای رواج تفکر وهابی گری در افغانستان آغاز کرد. عربستان سعودی یکی از مهم ترین حامیان مالی طالبان شمرده می شد و در میان گروه های موجود در افغانستان، طالبان برای عربستان بهترین گزینه بود؛ زیرا:

عقاید و عملکرد طالبان به وهابیان عربستان بسیار نزدیک بود. افراطی گری ها و تبیین قوانین خشک و خشن، به مذاق وهابی های عربستان بسیار شیرین می آمد. رهبران طالبان نیز خود از دست پرورده های وهابی و افراد مورد اطمینان عربستان بودند.

     عربستان سعودی به عنوان مرکز جهان اسلام و داعیه دار خلافت اسلامی، همواره کوشیده است از نقش جمهوری اسلامی ایران به عنوان محور تجمع امت اسلامی جلوگیری کند. در این راستا، نخستین راهکار سعودی ها، تبلیغ و ترویج آیین وهابیت در سرزمین های اسلامی و به ویژه کشورهای تازه استقلال یافته آسیای میانه است.راهبرد ایدئولوژیک سعودی ها در ترویج وهابیت، آنان را قادر می سازد افزون بر اینکه عربستان را مرکز پشتیبانی جهان اسلام در سطح بین المللی معرفی کنند، با تضعیف زمینه های شکل گیری جبهه مقاومت دینی در برابر دنیای استکبار، از نفوذ سیاسی و دینی ایران، به عنوان پرچمدار نهضت جهانی اسلام بکاهند.

بر این اساس، تشکیل یک دولت اسلام گرای سنتی و طرفدار سعودی در افغانستان، هدف اصلی عربستان بود تا در کنار ایجاد زمینه های نفوذ و گسترش تفکر وهابیت در افغانستان و آسیای میانه، از نفوذ ایران در این مناطق جلوگیری کند.

پاکستان و طالبان

نقش پاکستان در شکل گیری حرکت طالبان بسیار پررنگ بود. در واقع، طرح های امریکا و انگلیس و عربستان از سوی پاکستان در مورد طالبان اجرا می شد. تمام کمک های مالی و تسلیحاتی این کشورها برای سازماندهی و تجهیز طالبان نیز بر عهده سازمان اطلاعات پاکستان (ISI    ) و احزاب ضدشیعی این کشور، مانند: جمعیت علما، سپاه صحابه، لشکر طیبه و حرکت الانصار بود. سازمان اطلاعات پاکستان (ISI    ) در طول جنگ و با دلارها و تسلیحات امریکا، از مجاهدین در برابر توسعه طلبی اتحاد جماهیر شوروی حمایت می کرد.پس از فروپاشی شوروی و تشکیل کشورهای مستقل به ویژه در آسیای مرکزی، دولت پاکستان مهم ترین هدف اقتصادی خود را در بعد تجارت خارجی، ارتباط با بازارهای کشورهای آسیای مرکزی قرار داد. به ویژه آنکه برخی از این کشورها، مانند ترکمنستان دارای ذخایر عظیم نفت و گاز بودند و احداث خط لوله که از افغانستان می گذشت و به پاکستان وارد می شد، برای این کشور اهمیت بسیاری داشت. بر این اساس، حکومت پاکستان که در تمامی درگیری های میان نژادها، همواره از پشتون ها که قدرتمندترین گروه بود، دفاع می کرد، درصدد بود حکومتی از پشتون ها، قدرت را در کابل در دست گیرد. ازاین رو، به تجهیز و سازمان دهی طالبان پرداختند.کارشناسان بر این عقیده اند که ماشین جنگی طالبان، بدون کمک های پاکستان، هرگز نمی توانست به حیات خود ادامه دهد. این کمک ها آنچنان گسترده بود که موجب اعتراض شورای عمومی سازمان ملل شد و پاکستان مورد بازخواست قرار گرفت.[8]

امارات متحده عربی و طالبان

کشور امارات متحده عربی در دوران اشغال نظامی افغانستان از سوی ارتش سرخ شوروی، نقش مهمی در مسائل سیاسی و نظامی افغانستان نداشت، ولی پس از ظهور طالبان، از حامیان سیاسی، نظامی و اقتصادی گروه طالبان شد. به محض ورود طالبان به مزار شریف، در ماه می 1997 م. این کشور پس از پاکستان و عربستان سعودی، سومین کشوری بود که طالبان را به عنوان دولت مشروع و قانونی افغانستان به رسمیت شناخت. پول رایج و اسکناس های مخصوص طالبان به میزان فراوان در امارات متحده عربی چاپ می شد. پیش از تصرف مزار شریف و تحرکات طالبان در شمال افغانستان که به فتح بامیان انجامید، امارات متحده عربی مبالغ هنگفتی در اختیار طالبان قرار داد و نفربرهای ویژه حمل و نقل نیرو و سلاح برای آنها خرید.[9]



[1]   . سازمان اطلاعاتى ارتش پاکستان با سازمان سیا ارتباط بسیار نزدیکى دارد. به طورى که برابر خبرهاى رسیده تمامى سیاست هاى «ISI  » هماهنگ با سیاست هاى امریکا در منطقه است. حتى در دوران جنگ مجاهدین با شوروى سابق نیز بسیارى از این سیاست هاى پاکستان در مورد مجاهدین افغانى الهام گرفته از تدبیرهاى امریکا بود.

[2]   . افغانستان، ریشه یابى و بازخوانى تحولات معاصر

[3]   . کیهان، یکشنبه 30 دى1380

[4]  . جریان پرشتاب طالبان

[5] . ویلیام میلى، افغانستان، طالبان و سیاست هاى جهانى، برگردان: غفار محقق

[6] . جریان پرشتاب طالبان

[7] . افغانستان، طالبان و سیاست هاى خارجى

[8] . افغانستان، ریشه یابى و بازخوانى تحولات معاصر

[9] . جریان پرشتاب طالبان


¤ نویسنده: موسی مباشری


سازمان القاعده و گروه طالبان

نام سازمان القاعد ه از اسم عربی قاعده مشتق می شود که به معنی، بنیان و اساس می باشد و می تواند به پایگاه نظامی نیز اشاره داشته باشد. القاعده یک سازمان چند ملیتی با اعضایی از کشورهای مختلف است. اعضای آن در چند وجه با هم مشترکند. همگی از اهل سنت و بسیار متعصب هستند.

مشی مبارزه ی مسلحانه را برای رسیدن به اهداف خود برگزیده اند. آمریکا و اسرائیل را دشمن مشترک خود می دانند و خواهان خروج آمریکا از کشورهای اسلامی و نابودی اسرائیل هستند.

در رأس هرم القاعده اسامه بن لادن قرار دارد، او در حدود سال 1957 به عنوان هفدهمین فرزند از 57 فرزند به دنیا آمد، از پدر یمنی و مادری سعودی که یکی از زنان متعدد محمد بن لادن بود. بن لادن برای اخذ فوق لیسانس در مدیریت تجاری در دانشگاه شاه عبدالعزیز در جده تحصیل کرد و به زودی به رشته های مطالعات اسلامی روی آورد. اینکه گفته می شود او در کشور آمریکا یا انگلیس تحصیل کرده روایتی بی اساس است. پدر بن لادن صاحب مهم ترین و عمده ترین شرکت ساختمانی عربستان سعودی است. خانواده ی بن لادن همواره به اینکه بازسازی مقدس ترین بناهای جهان اسلام، مسجد الاقصی، مسجد الحرام و مسجد النبی را انجام داده است به خود می بالند. اسامه بن لادن، رابطه ی دیرینه ای با افغانستان دارد. او در سال 1980 م، عربستان سعودی را ترک نمود و به منظور مبارزه با شوروی سابق به کمک احزاب جهادی افغانستان شتافت. او در زمان جهاد افغانستان در بسیج و سازماندهی داوطلبان مسلمان کشورهای مصر، سودان، الجزایر، مراکش، تونس، فلسطین، عربستان صعودی و امارات متحده ی عربی که بعدها به «افغان های عرب» معروف گردیدند، نقش فعالی داشت. در حقیقت، وی عامل کلیدی عربستان و امریکا در افغانستان به شمار می رفت و آمریکایی ها از او به عنوان «قهرمان» یاد می کردند.

علاوه بر امر سازماندهی افغانهای عرب، فعالیتهای بن لادن در میان احزاب جهادی افغانستان را می توان در سه بعد خلاصه کرد:

الف- هدایت مجاهدین عرب تبار به سوی احزاب متمایل به وهابیت ، مثل اتحاد اسلامی به رهبری عبدالرسول سیاف؛

ب- کمک مالی گسترده به احزاب وهابی؛

ج- نفوذ سیاسی و تشکیلاتی و ایجاد جنبش سلفیه وهابی در افغانستان و پاکستان.

بن لادن با پایان جنگ افغانستان با شوروی به عربستان بازگشت، اما با توجه به اختلافاتی که بین او و شاهزاده های صعودی پیش آمد، تابعیت وی در سال 1994 سلب گردیده و وی از عربستان اخراج شد. پس از آن بن لادن به مدت دو سال در سودان اقامت گزید اما به دلیل فشارهای دولتهای آمریکا و عربستان ، سودان را ترک کرده و به افغانستان بازگشت. در آنجا او تحت حفاظت شورای جلال آباد بود. تا اینکه کابل و جلال آباد را طالبان تسخیر کردند.

 در اوت 1996، او اولین بیانیه ی جهاد را بر علیه آمریکایی ها که به گفته ی وی عربستان صعودی را اشغال کرده بودند، صادر نمود. این بیانیه اظهار می داشت: « دیوارهای ظلم و خواری منهدم نمی شود مگر در باران گلوله ها». با آغاز دوستی وی با ملا عمر، رهبر طالبان، در 1997 او به قندهار نقل مکان کرد و تحت حمایت طالبان قرار گرفت. برخی عملیاتهای تروریستی متعددی که به القاعده منسوب است، عبارتند از: بمب گذاری در ساختمان تجارت جهانی در سال 1993- به قتل رساندن 19 سرباز آمریکایی در عربستان سعودی در سال 1996 ،بمب گذاری در سفارتخانه های آمریکا در کنیا و تانزانیا در سال 1998 حمله به ناو جنگی یو اس. اس. کول در سال 2000 حملات انفجاری و مرگبار یازدهم سپتامبر 2001 در نیویورک و واشنگتن حمله به توریستهای اسرائیلی در مومباسا در سال 2002 چهار انفجار در ریاض در سال 2003.

در پی عملیاتها و تهدیدهای مکرر القاعده بر ضد منافع آمریکا، این کشور موضع شدیدی علیه بن لادن و تشکیلاتش گرفته و از طالبان خواستند که اسامه بن لادن را تحویل دهد. اما طالبان به دلایل زیر از تحویل بن لادن به آمریکایی ها خودداری نمودند:

در تمام افغانستان، بویژه در میان قبایل مختلف پشتون، مرسوم است که تحویل پناهنده به دشمنش، تحت هر شرایطی ننگ تلقی می شود. چون سربازان طالبان همگی از قوم پشتون بودند، در صورت تحویل بن لادن به آمریکا به وسیله رهبران طالبان، وفاداری این سربازان نسبت به سران طالبان کاهش می یافت.

 اسامه بن لادن سرمایه هنگفتی در اختیار دارد که برخی رسانه های گروهی و منابع خبری، میزان سرمایه ی او را بالای یک میلیارد دلار برآورد نموده اند. بعضی منابع آگاه افغانی، معتقدند که کمکهای مالی بن لادن به طالبان، یکی از منابع عمده ی درآمد آنها را تشکیل می دهد و طالبان دلیل سرمایه ی هنگفت او از تحویل بن لادن به آمریکا خودداری می نمود.

بن لادن با آنکه به یکی از خانواده های ثروتمند عربستان تعلق دارد، به عقیده گروه طالبان، ناز و نعمت را ترک کرده و چندین سال در کنار افغانها علیه شوروی جنگیده است. این موضوع، باعث محبوبیت او نزد گروههای اهل سنت افغانستان، بویژه گروه طالبان شده است.

بن لادن در دوران جهاد افغانستان، پیوند محکمی با گروه جماعت العلما در پاکستان به رهبری مولوی فضل الرحمان که گروه طالبان از میان مدارس این حزب برخاسته اند و از آنها حرف شنوی نیز دارند برقرار نموده بود. علاوه بر این ، بن لادن در میان ژنرالهای ارتش پاکستان نیز دوستان فراوانی دارد.

مجموعه ی عوامل فوق باعث حمایتهای طالبان از بن لادن و عدم تحویل وی به آمریکا و عربستان سعودی گردید.

تشکیلات و ساختار القاعده

سازمان القاعده شبکه فراملیتی است و از انواع و اقسام ملیت ها در آن به چشم می خورند. گرچه ساختار سازمانی القاعده ناشناخته است، ولی اطلاعاتی که از بعضی از اعضای دستگیر شده آن بدست آمده، مواردی در مورد تشکیلات این گروه را روشن ساخته است.

اسامه بن لادن، در صدر گروه و رهبر القاعده است و به نام امیر شناخته می شود. وی رهبری عملیاتهای سازمان را برعهده دارد. شورایی بنام شورای مشورتی، به وی مشاوره می دهد که از اعضای ارشد القاعده تشکیل شده است، که تعداد اعضای این شورا بین 30-20 نفر تخمین زده می شود. ساختار القاعده را می توان به صورت زیر بر شمرد:

کمیته نظامی که مسئولیت آموزش، تأمین سلاح و برنامه ریزی حملات را بر عهده دارد.

کیمته مالی تجاری که فعالیتهای تجاری را مدیریت کرده، بلیطهای هواپیما و پاسپورتهای جعلی را فراهم نموده، به اعضای القاعده پول پرداخت می کند. طبق تخمین گزارش کمیسیون یازده سپتامبر ایالات متحده القاعده سالیانه 30 میلیون دلار برای اجرای عملیاتهایش ، نیازمند است.

کمیته مقررات که قوانین سازمان را وضع می کند.

کمیته فتوی، که فتاوای مذهبی صادر می کند، به مانند فتوای سال 1998 که از مسلمانان خواست، آمریکائیان را بکشند.

کمیته رسانه که از اواخر دهه 1990 بوجود آمد که در آن زمان روزنامه نشره الاخبار را منتشر کرد.

شمار دقیق اعضای القاعده نامشخص است. منبع تغذیه مالی سازمان القاعده منحصر به ثروت اسامه بن لادن نیست، بسیاری از سرمایه داران مسلمان از کشورهای مختلف جهان مبالغ هنگفتی به طرق مختلف به این شبکه تزریق می کنند.

با وقوع حوادث 11 سپتامبر انتساب این حملات به القاعده، آمریکا و متحدانش به قصد مبارزه با تروریسم به افغانستان حمله بردند. با این حال موفق به یافتن بن لادن و نابودی القاعده نشدند. با وجود اقدامات گسترده برای از بین بردن القاعده این سازمان پس از استقرار دولت حامد کرزای نیز به فعالیت خود ، هر چند در سطحی ضعیف و محدود، در افغانستان و سایر نقاط جهان ادامه می دهد

منابع:

1-                 قرآن کریم.

2-                 نهج البلاغة.

3-                 آتشی، نصرت الله، ساختار حکومت عربستان، تهران، انتشارات وزارت امور خارجه، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، چاپ دوم، 1371.

4-                 آقایی، سید داود، سیاست و حکومت در عربستان سعودی، تهران، نشر کتاب سیاست، چاپ اول، 1368.

5-                 احمد رشید، «طالبان، زنان، تجارت مافیا و پروژه عظیم نفت»، ترجمة نجله فندق، نشر بقعه، تهران، 1382، ص 73.

 6-                      اصفهانی، میرزا طالب، مسیر طالبی، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چاپ دوم، 1363.

 7-                      امین، سید محسن، تاریخچه نقد و بررسی وهابی ها، برگردان: سید ابراهیم سید علوی، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1367 ه . ق.

 8-                      امینی، عبدالحسین، الغدیر، قم، دارالکتب الاسلامیه، الطبعة الثانیة، 1366.

9-                 امینی، محمد هادی، تاریخ مکه، برگردان: محمد آخوندی، ایران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، بی تا.

10-             تاریخ قرن بیستم، تهران، مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران، چاپ دوم، 1379.

11-             جمعی از نویسندگان، جریان پرشتاب طالبان، تهران، انتشارات بین المللی المهدی، چاپ اول، 1378.

12-             جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة، تحقیق: احمد بن عبدالغفور عطار، بیروت، دار العلم للملایین، الطبعة الرابعة، 1407 ه . ق.

13-            حاکم حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل لقواعد التفصیل فی آیات المنازلة فی اهل البیت، تحقیق: محمد باقر محمودی، طهران، مجمع أحیاء الثقافة الاسلامیة، الطبعة الاولی، 1411 ه . ق.

14-            خسروی، احمد علی، بررسی وهابیت و ریشه های تاریخی وهابیگری، قم، انتشارات تحسین، چاپ اول، 1380.

15-            رشید احمد ، طالبان اسلام نفت و بازی جدید ، مترجمان اسدالله شفایی و صادق باقری ، انتشارات دانش هستی ، تهران 1379 ، صص99-114

16-            رفیعی، عبدا... ، «افغانستان سقوط طالبان، نگاه به آینده» سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران، 1381، ص 125.

17-            رضوانی، علی اصغر، شیعه شناسی و پاسخ به شبهات، تهران، نشر مشعر، چاپ اول، 1382.

18-            سجادی ،سیدعبدالقیوم ، جامعه‌شناسی سیاسی افغانستان، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه.،1380،صص220-224.

19-            علیزاده، سید مهدی، افغانستان ریشه یابی و بازخوانی تحولات معاصر، قم، انتشارات کیش مهر، چاپ اول، 1381.

20-            فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، قم، انتشارات توحید، چاپ اول، 1373.

21-            فقیهی، علی اصغر، وهابیان، تهران، کتابفروشی صبا، چاپ اول، 1352.

22-            میلی، ویلیام، افغانستان، طالبان و سیاست های جهانی، برگردان: غفار محقق، مشهد، انتشارات مهشید، 1377.

23-            نعمتی، یعقوب ، ترور و تروریسم در اندیشه امام خمینی، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، پژوهشکده امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی، 1386، ص 69.

24-             احمدی، حمید، مجموعه مقالات جهان سوم، تهران، سفیر، 1369.

25-            احمدی، حمید ، طالبان: ریشه‌ها، علل ظهور و عوامل رشد؛ مجله اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره 132 131، صص 24 37.

26-            عصمت‌اللهی، محمدهاشم و دیگران، جریان پرشتاب طالبان، انتشارات الهدی، تهران 1378، ص 23.

 


¤ نویسنده: موسی مباشری



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

»» منوها
[ RSS ]
[خانه]
[درباره من]
[ارتباط با من]
[پارسی بلاگ]
بازدید امروز: 3
بازدید دیروز: 4
مجموع بازدیدها: 361340
 

»» درباره خودم
 

»» پیوندهای روزانه
 

»»فهرست موضوعی یادداشت ها
 

»» آرشیو نوشته های قبلی
جهان تشنه معنویت
پیشنهاداتی جهت برگزاری مطلوب جلسات
وظایف مدیر آموزشی
موضوعات نهج البلاغه
دنیا از دیدگاه حضرت علی (ع) در نهج البلاغه
سیره پیامبر اعظم (ص) از دیدگاه دانشمندان جهان
تاثیرات فرهنگی اجتماعی مدارس قدیمی
افسردگی وراههای درمان آن
چگونگی بیعت حضرت علی (ع) با خلفا
ویژگی های مدیران وکارگزاران درقرآن کریم- 1
ویژگی های مدیران وکارگزاران درقرآن کریم- 2
پنجاه سئوال وجواب از قرآن
مقالات علمی دیگران
بررسی اهمیت وضرورت مشاوره وراهنمایی
نکات مهم در هنگام مطالعه
ناتوی فرهنگی و ضرورت توجه به آن
مهندسی فرهنگ
موفقیت وعوامل مؤثر آن
شبیخون فرهنگی
روابط عمومی موفق
بزرگترین مشکلات جهان اسلام از دیدگاه رسول اکرم در خطبه غدیر
پنجاه سئوال وجواب از قرآن
معیارهای گزینش مدیران
راهکارهای عملی برای کسترش حجاب وعفاف
هفته دفاع مقدس
موفقیت وعوامل مؤثر آن
آراء واندیشه های گروه طالبان
دست نوشته ها
امت واحده
ارتباطات ورسانه ها در جهان سوم
توسعه سیاسی در قانون اساسی جمهوری اسلامی
نقش نخبگان سیاسی در ایجاد سنت های سالم سیاسی
نظریه های امپریالیسم
بررسی اصول ومبانی لیبرالیسم
 

»» لوگوی خودم

 

»» اشتراک در وبلاک
 
 

»» لوگوی دوستان من
 



-------------------------------------------

سفارش تبلیغ
صبا ویژن