سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه در گشاده رویی برای جز نزدیکانش زیاده روی کند، حکیم نیست . [امام علی علیه السلام]
3  پایگاه اطلاع رسانی مباشر  4

امت واحده - 5 (شنبه 93/2/27)

امت واحده در قرآن

    «امت واحده» در نه آیه قرآن آمده است که این آیات را مى توان به سه دسته تقسیم کرد:[1]

دسته اول: آیاتى که خطاب به پیامبران بوده و فرمان الهى را براى تشکیل امت واحد به آنان یادآور مى شود و بیان مى کند که مردم به طور فطرى و غریزى امت یگانه اى هستند و سرشت آنها اقتضا مى کند که در این جهت حرکت کنند, اما اختلافاتى که پیش مى آید آنان را به تفرقه مى کشاند. تإکید بر وحدت فطرى امت ها در این آیات به این معناست که پیامبران باید موانع این وحدت را بردارند. این دسته آیات هشدار مى دهد که تنها خدا شایسته سرورى است و باید فقط او را عبادت کرد که این خود مى تواند موضع وحدت امت نیز باشد.این آیات عبارتنداز:
« ان هذه إمتکم إمه واحده و إنا ربکم »[2] این امت شماست که امتى یگانه است و من پروردگار شما هستم, پس مرا بپرستید.« ان هذه إمتکم إمه واحده و إناربکم فاتقون »[3] و همانا این امت شماست, امتى یگانه و من پروردگار شما هستم, از من پروا کنید, فخر رازى مى گوید: مراد از وحدت امت, وحدت در دین است و مراد از دین, اصولى است که مورد قبول همه شرایع است, مثل التزام به وجود ذات خداوند و صفاتش و امثال آن; بنابراین مختلف بودن شریعت هاى پیامبران, خللى به وحدت امت وارد نمى کند, چون به هرحال پیروان همه شرایع به اصول واحدى ملتزم هستند.[4]
دسته دوم: آیاتى که هر نوع مشیت جبرآمیز خداوند براى رسیدن به امت واحد را نفى مى کند و نشان مى دهد اراده خدا بر این تعلق گرفته که انسان با انتخاب و اختیار خود به امت واحد برسد. دسته دوم چهار آیه را شامل مى شود که آیات(118 سوره هود) و (8 سوره شورا) و( 48 سوره مائده) این سه آیه, ویژه امت هاى پیشین بوده و ناظر به امت واحد بشرى است و آیه(93 سوره نحل) شامل امت اسلام و امت هاى پیشین بوده و ناظر به وحدت امت اسلام است.

دسته سوم: آیاتى که دلالت مى کند انسان ها در ابتدا امت واحدى بودند, سپس بین آنان اختلافاتى به وجود آمد و اتحادشان بر هم خورد. آیات 213 سوره بقره ، 19 سوره یونس و33 زخرف جزء این دسته می باشند.

     بر اساس این سه دسته آیات انسان ها در ابتدا امت واحد بودند, اما بعد اختلافاتى بین آنان ایجاد شد, خداوند پیامبرانى را براى رفع این اختلافات فرستاد و پس از پیامبر خاتم, ائمه(علیهم السلام) را مإمور به این امر کرد. هر چند در این خصوص تاکنون نتیجه مطلوب به دست نیامده است, لیکن امید مى رود در حکومت حضرت مهدى(ع) امت واحدى پدیدار گردد.

فلسفه امت واحده

     بى تردید از مهم ترین مسائل امروز جهان اسلام, وحدت است, که به دلایل زیر ضرورى مى نماید:

1. وحدت اسلامى فراهم کننده قدرتى حقیقى است که مى تواند تکیه گاه استوارى براى مسلمانان در رویارویى هاى فرهنگى بین تمدن ها باشد, زیرا گرچه مسلمانان از نیروى عظیم انسانى, امکانات مادى فراوان, موقعیت هاى استراتژیک, روحیه معنوى بالا, فرهنگ و دیدگاه اعتقادى و فکرى مترقى برخوردارند, اما چنانچه میان این اجزا و عناصر پراکنده اتحادى ایجاد نشود ـ همان طور که در حال حاضر چنین است ـ این مجموعه عظیم کارآیى نخواهد داشت.[5]
2. وحدت اسلامى مى تواند زمینه گسترده اى براى پژوهش و اجتهاد در منابع اسلامى فراهم آورد و بدین وسیله در رویارویى هاى فکرى, فرهنگى و حل مشکلات انسانى یارى رساند.

3. وحدت اسلامى موجب الگو شدن دیدگاه هاى اسلامى است.[6]

4. وحدت اسلامى بر توانایى و مقاومت جامعه در مواجهه با دشوارى ها و بحران ها و برخورد با دشمنان خارجى مى افزاید. قرآن کریم بر این نکته تإکید دارد که وحدت مایه استوارى و نیرومندى است و اختلاف موجب شکست و سستى است:
و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم و اصبروا ان الله مع الصابرین;[7] و اختلاف کلمه نداشته باشید که بددل خواهید شد و شإن و شوکتتان بر باد مى رود و شکیبایى کنید که خداوند با شکیبایان است.

5. وحدت اسلامى دستاورد طبیعى تکامل انسان و گویاى پیشرفت و رشد فکرى جامعه دینى است.[8]

6. وحدت عامل اساسى در پیروزى پیامبر اسلام و نیز پیروزى انقلاب اسلامى ایران بود; وحدت همیشه عامل پیروزى بوده و خواهد بود.[9]



[1]   . پیغان، نعمت­الله؛ امت واحده، از همگرایی تا واگرایی، فصلنامه­ی علوم سیاسی، سال چهارم، شماره پانزدهم، 1380

 

[2]   . انبیا ،آیه 92.

[3]   . مومنون ،آیه 52.

[4]   . طباطبایى، سیدمحمدحسین, المیزان به نقل از تفسیر کبیر فخرالدین محمد رازی، ج 12, جزء 23, ص 105.

[5]   . سیدمحمدباقر حکیم, وحدت اسلامى (از دیدگاه قرآن و سنت), ترجمه عبدالهادى فقهى زاده (تهران: تبیان, 1377) ص 31.

[6]   . همان منبع

[7]   . انفال آیه 46.

[8]   . سیدمحمدباقر حکیم, پیشین, ص 117.

[9]   . صلاح الدین حسام, ((وحدت و ضرورت آن)), وحدت مسلمین ، ص513.


¤ نویسنده: موسی مباشری


امت واحده - 6 (شنبه 93/2/27)

ویژگی های امت اسلام:

    امت به معنای گروهی اجتماعی که به هدف معین و مشخصی چون دین و عقیده یگانه ای گرد هم آمده اند، از ویژگی هایی برخوردار می باشند که بدون آن نمی توان از امت سخن گفت. به این معنا که این خصوصیات و ویژگی هاست که معنا و مفهومی درست به واژه امت می بخشد و بقایی آن را شکل می بخشد. از این رو باز خوانی مفهوم امت با توجه به آموزه های قرآنی امری است که ما را یاری می رساند تا تصویری درست از مفهوم امت و خواسته های خداوندگار از مردم در راستای ایجاد امت واحده داشته باشیم و ترسیم و تصویری واقعی و حقیقی از آن در حوزه خارج از ذهن بدان بخشیم و به عنوان امت اسلام وظایف خود را بشناسیم و به مسئولیت ها و تکالیف و بلکه حقوق خود به عنوان شهروند و یا عضوی از امت اسلام آگاهی یابیم. از این رو در ادامه ویژگی های امت اسلامی را بیان می کنیم.

1-ایمان به خدای یکتا

       ایمان به خالق هستى، در جامعه اسلامى، برابرى و برادرى ایجاد مى‏کند و تمامى امتیازات پوشالى را در هم مى‏ریزد، همه انسان‏ها را بنده یک خدا و همه را در برابر قانون یکسان مى‏داند  .با یاد خدا و حاکمیّت قانون الهى بر دلها، مصالح جامعه در اولویّت قرار مى‏گیرد. فدا کردن مصالح فردى به خاطر جامعه، زمانى مى‏تواند منطقى باشد که انسان باور کند این فدا شدن‏ها به هدر نمى‏رود و خداوند جبران مى‏کند و این باور در سایه ایمان به خدا به دست مى‏آید  . ایمان به خدا همبستگى ملّت‏ها را به دنبال دارد. بهترین وسیله همبستگى ملّت‏ها، ایمان به خداست، همان گونه که بهترین اهرم فشار بر طاغوت‏ها ایمان و توحید است  .کسى که به خدا ایمان دارد احساس عشق ودلگرمى مى‏کند. کسى که مى‏داند تمام کارهاى او زیر نظر است وهیچ عملى نابود نمى‏شود وخریدار تلاش او خداست، آن هم با قیمت بهشت و رضوان الهى، و حتّى گاهى بدون تلاش او وتنها به خاطر حسن نیّت، به او اجر و پاداش مرحمت مى‏کند؛ چنین شخصى با عشق و دلگرمى زندگى مى‏کند  .همه کارهایش را براى خدا انجام مى‏دهد و در فکر خودنمایى و ریاکارى نیست  . از حیله و حُقّه‏بازى دورى مى‏کند. زیرا کسى که خود را در محضر خدا و خدا را شاهد اعمال خود مى‏داند، نمى‏تواند اهل مکر و حیله باشد  .عزّتمند است. کسى که بندگى او را پذیرفته، در برابر هیچ قدرت و مقامى جز خدا تسلیم نمى‏شود و همه را بندگانى همچون خود مى‏داند. لذا از احدى جز خدا نمى‏ترسد. «و لا یخشون احداً الاّ اللّه»[1]   ایـمـان دینى به آن علت که بینش انسان را نسبت به جهان سامان مى دهد، آفرینش را هدفدار و هدف را خـیـر و تکامل و سعادت معرفى مى کند. از این رو، انسان را نسبت به نظام کلّى هستى و قوانین حاکم بر آن خوشبین مى سازد  .   درعوض انـکـار خـدا به معناى اعتقاد به بى شعورى جهان است . از دیدگاه کسى که به خدا معتقد نیست ، پـدیـد آورنـده جهان از شعور و آگاهى بى بهره است و بنابراین ، داراى هدف نیز نیست ؛ زیرا هـدفـمـنـدى از لوازم شـعور و آگاهى است . انسان نیز، که جزئى از جهان است ، بى هدف است و بـدین سان ، عدالت ، برابرى ، ایثار و به طور کلّى ، همه بایدها و نبایدهاى اخلاقى پوچ و بى معناست   .

     اگر امت بر خلاف ایمان خود عمل کند نمی تواند مدعی آن باشد که ایمان واقعی دارد. بنابراین لازم و ضروری است که در بینش و نگرش خویش چنان باشد که هر کس به ایشان بنگرد ایمان آورد و خدا را به عنوان عاملی مهم در راستای ایجاد چنین جامعه موثر ببیند. اگر جامعه با خدا خویش رو راست باشد رفتاری را انجام نمی دهد که از آن بوی کفر و عناد بر می خیرد. بهترین شیوه دعوت دیگران به بینش و نگرشی آن است که خود به درستی به آن عمل کنیم و باورهای خویش را در همه حوزه ها نشان دهیم. [2]

2-اعتدال در امور

     اعتدال از ریشه عدل، به معنی«میانه روی»‌ که بر پرهیز از افراط و تفریط در هر کاری اطلاق می شود.امیرمؤمنان (ع)می فرماید: «عَلیکَ بِالْقَصدِ فِی الاُموُرِ فَمَنْ عَدَلَ عَنِ الْقَصدِ‌ جارَ وَ مَنْ اَخَذَ بِهِ عَدَلَ»[3] بر تو باد به میانه روی در کارها؛ هر کس از میانه روی روی گرداند، ستم می کند و هر کس به آن چنگ زند، ‌عدالت ورزد.

   منشأ همه تصمیمات آدمی، فکر و اندیشه اوست؛ اگر فکر معتدل و مستقیم باشد، رفتار فرد راه اعتدال می پوید و اگر اندیشه به بیماری عدم اعتدال گرفتار شود، اعمال انسان نیز به آفت افراط وتفریط دچار می شود. امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ نقش کلّی و حیاتی اندیشه را چنین بیان می کند: «مَنْ فَکَّرَ قَبْلَ الْعَمَلِ کَثُرَ صَوابُهُ»[4]هر کس پیش از اقدام اندیشه کند، درستی عملش افزون می گردد. رفتار عادلانه، نتیجه اندیشه معتدل است و مؤمنان با تصحیح افکار و عقاید خویش، به تعدیل کردار خود می پردازند و در هیچ کاری به افراط و تفریط نمی گرایند. رهنمود کلی قرآن مجید در این مورد چنین است: «وَ لا تُطیعُوا اَمْرَ الْمُسرِفینَ (151) اَلَّذینَ یُفْسِدونَ فِی الاَرضِ وَ لا یُصلِحوُنَ»[5] فرمان مسرفان را اجرا نکنید، همانها که در زمین فساد می کنند و اصلاح نمی کنند. امت اسلام می بایست در همه زمینه ها اصل اعتدال و میانه روی را به عنوان یک روش و اصل حاکم مورد توجه و تاکید قرار دهد و از زیاده روی و کوتاه ورزی در هر امری خودداری ورزد. اعتدال و میانه روی که در آیه 143 سوره بقره به عنوان امت وسط و میانه از آن یاد شده است ، از نظر معنایی و مفهومی گستره گسترده و وسیعی را در بر می گیرد. از این روست که شامل میانه روی در امور اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی و مانند آن می شود. برای دست یابی به معنا و مفهوم درست از اعتدال و میانه بودن امت اسلام می بایست به آیاتی مراجعه کرد که به وِیژگی ها ی مومنان توجه داده و مومنان را به عنوان گروهی دور از هر گونه افراط و تفریط و اسراف و تبذیر یاد می کند. بنابراین امت اسلام می بایست برای تحقق میانه و وسطیت کارها و اعمالی را در حوزه عمل اجتماعی انجام دهد که به دور از هر گونه اسراف و تبذیر و افراط و تفریط باشد.در حقیقت تاکید قرآن بر اعتدال به معنای اهتمام اسلام به مساله عدالت در همه حوزه های فردی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و نیز در حوزه مادی و معنوی است. اصولا اسلام جهان را بر پایه و محور عدالت می بیند و بیرون رفتن از عدالت و اعتدال را بیرون رفتن از وضع کامل و نمونه ارزیابی و تحلیل می کند. از این روست که از مردمان می خواهد تا همواره بر عدالت و اعتدال رفتار کنند و مواضع و ایستارهای فردی و اجتماعی خویش را بر این محور سامان دهند.

  3-اسوه و الگو بودن

    از میان ده‏ها الگوى نمونه و شاخص، قرآن کریم، دو تن از آنان را به گونه‏اى خاص مورد توجّه و تذکّر قرار داده است، یکى «حضرت ابراهیم»علیه السلام و دیگرى «حضرت محمّد»صلى الله علیه وآله وسلم. چه این که درباره این دو پیامبر تعبیر «اسوه» را به کارگرفته است: « قد کانت لکم اسوة حسنة فى ابراهیم و الّذین معه اذ قالوا لقومهم انا براؤا منکم و ممّا تعبدون من دون اللَّه کفرنا بکم و بدا بیننا و بینکم العداوة و البغضاء ابدا حتى تؤمنوا باللَّه وحده...»[6]براى شما سرمشق خوبى در زندگى ابراهیم و کسانى که با او بودند، وجود داشت، در آن هنگامى که به قوم مشرک خود گفتند: ما از شما و آن چه غیر از خدا مى‏پرستید بیزاریم، ما نسبت به شما کافریم، و میان ما و شما عداوت و دشمنى همیشگى آشکار شده است، تا آن زمان که به خداى یگانه ایمان بیاورید.

    و در آیه دیگر می فرماید: « لقد کان لکم فى رسول اللَّه اسوة حسنة لمن کان یرجوا اللَّه و الیوم الآخر و ذکر اللَّه کثیرا» [7]مسلماً رسول خدا براى شما سرمشق نیکویى است، براى آن‏ها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مى‏کنند.از ویژگی هایی که قرآن برای امت اسلام بر می شمارد اسوه و الگو بودن است. از این رو امت اسلام می بایست به گونه ای در جهان عمل کند که بتواند به عنوان الگو و سرمشق برای جوامع دیگر انسانی قرار گیرد. تلاش برای ایجاد جامعه ای که بنیاد آن بر امنیت نهاده شده باشد و همه بتوانند در آرامش و آسایش مادی و معنوی از همه ظرفیت ها و توانمندهای خویش برای دست یابی به کمال انسانی بهره گیرند، از جمله خواسته های هر انسان و جامعه انسانی است؛ زیرا جوامع برای دست یابی به این اهداف شکل گرفته و می گیرد و انسان برای دفع زیان ها و جلب سودها و منفعت ها به سوی اجتماع کشیده می شوند و به ایجاد و پدیداری اجتماعات دست می زنند. با این همه انسان به جهاتی در تشکیل جامعه انسانی کامل شکست خورده و جوامع ای را ایجاد می کنند که یا برخی از نیازهای ایشان را از ایجاد جامعه تحقق می بخشد و یا گاه حتی در نقش تقابلی قرار گرفته و بر خلاف اهداف ایجادی جامعه ، انسان ها را با مشکلات دو چندانی مواجه می سازد.ایجاد و تشکیل جامعه نمونه و برتر که بتواند همه و یا بیشتری از اهداف تشکیل جامعه را تحقق بخشد، امری است که مورد توجه قرآن و خداوند است. خداوند از مومنان واقعی می خواهد تا با تلاش و جان فشانی خویش جامعه ای را شکل بخشند که بتواند به عنوان نمونه و سرمشق عملی برای دیگر جوامع قرار گیرد و انسان و جوامع دیگر بتوانند با بهره گیری از روش ها و شیوه های جامعه برتر، جوامع خود را شکل داده و یا شیوه ها و روش های نادرست آن را اصلاح و بازسازی کنند.هدف از تشکیل و ایجاد چنین جامعه ای اتمام حجت و پاسخ گویی به انتقادات و اشکالاتی است که از سوی مردمان انجام می شود؛ زیرا بسیاری از مردم بر این باورند که امکان تشکیل جامعه ای کامل و نمونه که بتواند همه اهداف انسانی ایجاد جوامع را بر آورده سازد؛ ناشدنی و دور از دسترس است، هر چند که در حوزه نظر و اندیشه چنین تصویر و ترسیمی ممکن و شدنی است اما امری نوشته بر کاغذ و حکم و تصوری در ذهن است که قابلیت اجرا و تحقق در حازخ را ندارد. ایجاد جامعه کامل و برتر پاسخی قاطع به این انتقادات و اشکالات است تا افزون بر اتمام حجت بر مردمان آنان را به نمونه های عینی و الگوهای خارجی رهنمون سازد. تاکید قرآن بر گواه بودن امت اسلام نسبت به مردمان (بقره آیه 143) از آن روست تا مردمان با پیروی از این سرمشق و الگو عینی جامعه برتر بتوانند خود نیز اقدام به تشکیل و ایجاد آن کنند و مدعی عدم امکان و تحقق نشوند.

    بنابراین از ویژگی های مهم و اساسی امت اسلام و جامعه برتر ایمانی، اسوه و سرمشق بودن آن برای دیگر انسان ها و جوامع است. از این رو بر امت اسلام است که به گونه ای جامعه خویش را ایجاد و مدیریت نماید که بتواند الگویی واقعی از جامعه کامل و برتر را ارایه دهد و حجت را بر مردمان تمام کرده و پاسخی قاطع به انتقادات و اشکالاتی دهد که از سوی انسان ها مطرح می شود و بر این باورند که در جهان مادی امکان تحقق جامعه کامل و برتر انسانی وجود ندارد و جامعه در هر حال به سوی فساد و تباهی و بهره کشی می رود. پاسخ به این دست از اشکالات را می بایست نه در مقام نظر و اندیشه بلکه در مقام عمل و انجام به مخالفان و طرفداران عدم امکان جامعه برتر داد.

4-حق طلبی و باطل گریزی

    حق طلبی و باطل گریزی، معیار تشخیص تقوا و تقوا ملاک برتری و فضیلت انسان هاست. ارزش و کرامت و فضیلت انسان ها در گرو میزان پای بندی شان به حق طلبی و باطل گریزی است. گفتن حق اگر چه به ضرر انسان باشد و نگفتن باطل اگر چه به سود وی باشد، نشانه تقوا و ایمان است. امام موسی بن جعفر(ع) به یکی از شیعیان فرمودند: «ای فلان! اتق ا... و قل الحق و ان کان فیه هلاکک فان فیه نجاتک. ای فلان! اتق ا... ودع الباطل و ان کان فیه نجاتک فان فیه هلاکک». [8]ای فلانی! از خدا بترس و تقوا داشته باش و حق را بگو اگر چه در آن هلاک تو باشد زیرا در حق گفتن نجات توست! ای فلانی! تقوا داشته باش و باطل را واگذار و رها کن اگر چه نجات تو در آن باشد؛ چون که هلاکت تو در آن است. امام کاظم(ع) در این حدیث، شیعیان اهل بیت(ع) را به حق گویی فرمان داده و از باطل گرایی نهی کرده اند. فرمان زیبای «قل الحق» و سفارش به «دع الباطل» در پی اتق ا...، همبستگی و عینیت تقوا با حق گویی و باطل گریزی را آشکار می کند. حق طلبی و باطل گریزی در بحران ها و مواضع وتصمیم گیری های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی از مسئولیت های شیعه بودن است.

از ویژگی های امت اسلام، حق گرایی است. امت نه تنها در حوزه اعتقادات در جست و جو حق است و می کوشد تا به حق دست یافته و بدان ایمان آورد و باورهای خویش را بر پایه آن سامان دهد، بلکه در حوزه دیگر نیز در پی حق و حقیقت است. گرایش شدید به حق و حقیقت در ایشان به قدری است که همگان به سادگی می توانند دریابند که بینش و اندیشه حق است که در زندگی ایشان تجلی کرده است و آنان مظهری از حق و حقیقت هستند. خداوند در اندیشه و بینش آنان به عنوان حق مطلق مورد توجه است و به او گرایش دارند. بر این باورند که انه الحق ، خداوند حق مطلق و کامل است و دیگران هر کس که باشد اگر بهره ای از حق و حقیقت برده از سوی او به دست آورده است.
بنابراین از ویژگی های مهم و اساسی امت اسلام را می بایست در حق طلبی و حق خواهی آنان جست. به گونه ای که فقدان آن بیانگر و نشانگر دوری از امت اسلام و اهداف ایجادی جامعه حق طلب است.[9]



[1] . احزاب،آیه 39.

[2] . آل عمران ، آیه 110.

[3] . شرح غررالحکم، ج 4، ص 291.

[4] . همان، ج 5، ص 276

[5] . شعرا ، آیات 151 ـ 152.

[6] . ممتحنه، آیه4.

[7] . احزاب ،آیه 21.

[8] . بحارالانوار، ج78، ص319 .

[9] . اعراف ، آیه 181.


¤ نویسنده: موسی مباشری


امت واحده - 7 (شنبه 93/2/27)

 5- دعوت به حق و مبارزه با فساد

      دعوت به حق و مبارزه با فساد از اصلی ترین برنامه های اسلام است و برای اجرا و تحقق این موضوع ، قرآن کریم اصل " امر به معروف و نهی از منکر " را توصیه فرموده است  .   در قرآن کریم درچندین آیه به این موضوع اشاره شده است ازجمله در بیان صفات ممتاز مؤمنان می فرماید: « وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیا بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ یُطِیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» [1]  مردان و زنان با ایمان ولی (یار و یاور) یکدیگرند، امربه معروف و نهی ازمنکر می کنند، نماز را برپا می دارند و زکات را می پردازند و خدا و رسولش را اطاعت می کنند  .   به موجب این آیه، افراد مؤمن به سرنوشت یکدیگر علاقمند بوده و به منزله یک پیکر می باشند. پیوند سرنوشت ها موجب می شود که تخلف و انحراف یک فرد، در کل جامعه تأثیر بگذارد؛ چنان که یک بیماری واگیر در صورتی که معالجه نگردد، از فرد به جامعه سرایت نموده و سلامت آن را به خطر می اندازد  .امام محمد باقر (ع) می فرماید:[2] « إنَّ الأمرَ بِالمَعروفِ والنَّهیَ عَنِ المُنکَرِ سَبیلُ الأنبیاءِ ، ومِنهاجُ الصُّلَحاءِ ، فریضَةٌ عَظیمَةٌ بِها تُقامُ الفَرائضُ ، وتَأمَنُ المَذاهِبُ ، وتَحِلُّ المَکاسِبُ ، وتُرَدُّ المَظالِمُ ، وتَعمُرُ الأرضُ ، ویُنتَصَفُ مِنَ الأعداءِ ، ویَستَقیمُ الأمرُ  .  »امـر بـه معروف و نـهى از منکر راه پـیامبران است و شیوه نیکوکاران . فریض? بزرگى است که دیگر فرایض به واسط? آن برپا مى‏شود و راه‏ها امن مى‏گردد و درآمدها حلال مى‏شود و حقوق و اموالِ به زور گرفته شده به صاحبانش بر مى‏گردد و زمین آبادان مى‏شود و از دشمنان انتقام گرفته مى‏شود و کارها سامان مى‏پذیرد!

    امت اسلام نه تنها خود اهل حق هستند و به حق ایمان داشته و بر مدار حق عمل می کنند بلکه دیگران را نیز به حق و حقیقت می خوانند. حق و حقیقت در مفهوم قرآن گستره وسیعی را در بر می گیرد و شامل مباحث عقیدتی و اجتماعی می شود. از این رو خداوند در اندیشه قرآنی حق است و ایمان به حق به معنا و مفهوم ایمان به خداست. این که همه انسان ها در زیان به سر می برند مگر کسانی که دارای چهار ویژگی ایمان به خدا و عمل نیکو و دعوت به حق و دعوت به عمل نیکو کنند(سوره عصر ) بیان گر این نکته است که حقی که مومن رستگار و رهایی یافته از زیان بدان دعوت می کنند همان ایمان به خداست. حق در مفهوم قرآنی شامل عمل صالح و امر به معروف و نهی از منکر نیز می شود. مومن کسی است که خود به حق ایمان داشته و دیگران را به حق دعوت می کند.از این رو از ویژگی های امت اسلام آن است که دیگران را به عمل صالح دعوت می کند. روشنگری در بینش قرآنی امری واجب و ضروری است . بنابراین بر مردمان است که دیگران را به حقایق آگاه کرده و از کتمان حق دوری ورزند. این روشنگری شامل حوزه های اعتقادی و حوزه های عمل اجتماعی می شود. امت اسلام می بایست مردمان را به معروف بخواند و از آنان بخواهد تا هنجاری پسندیده را در زندگی اجتماعی خویش در پیش گیرند. در جقیقت عمل صالح شامل عمل به آموزه های شرعی و عرفی است. البته به نظر می رسد که معروف در بینش قرآنی به معنا و مفهوم هنجارهای پسندیده و مفید است؛ از این رو احکام شرعی و عقلی و عقلایی را شامل می شود.امت اسلام نه تنها خود در مسیر حق و کمال است و در بینش و نگرش خویش اعتقادات حقی دارد و رفتار فردی و اجتماعی خویش را بر پایه موازین عقلی و شرعی و عقلایی سامان می دهد بلکه دیگران را نیز به این بینش و نگرش می خواند.بنابراین از مسئولیت ها و تکالیف امت اسلام آن است که در حوزه روشنگری اعتقادات کامل و حق را به دیگران بیاموزاند و آنان را به حق و حقیقت آگاه سازد و از آنان بخواهد تا در مسیر کمالی قرار گرفته و رفتار و اعمال خویش را نیز بر پایه آن سامان دهند.[3]

6- راهنمایی و هدایت انسان ها

    به طور کلّی، ‌هدایت کردن مردم و شناساندن حقایق هستی به آنان اعم از خودشناسی، آگاهی یافتن از آسمان و زمین در ابعاد گسترده، دانستن شیوه های ادارة زندگی و حوادث آن از رسالت های مهم رهبران الهی است. چنان که امام علی ـ علیه السّلام ـ در این باره می فرماید: خداوند، فرستادگانش را بین مردم برانگیخت... تا از آنان بخواهند به میثاق فطری ای که با پروردگارشان بسته اند برگردند و نعمت های فراموش شدة او را یاد آورند... و نیروهای پنهان خود آدمی را آشکار کنند و آیات آفرینش را به مردم بنمایانند یعنی سقف افراشتة آسمان و مهد گستردة زمین و نعمت ها و وسایل زندگی که نیاز مردم را برآورده می کند به آنان نشان دهند.[4]

    از ویژگی های امت اسلام ، هدایت دیگران به حق و حقیقت است. چنان که امت اسلام خود بر حق است و به حق و حقیقت ایمان داشته و در جست و جوی آن می باشد و می کوشد تا در زندگی فردی و اجتماعی خویش حق را ظهور و بروز دهد و چنان که می کوشد تا دیگران را به حق و حقیقت دعوت کند، هم چنین تلاش می کند دستگیر ایشان باشد و به دیگران کمک کند تا راه حق را یافته و در مسیر تکاملی آن حرکت کنند. بنابراین هم خود حق خواه هستند و هم دیگران را بدان می خوانند و هم شرایطی را فراهم می آورند تا دیگران بتوانند در مسیر حق قرار گرفته و حرکت کنند. به سخن دیگر، امت اسلام افزون بر مسئولیت روشنگری و بیدارگری موظف است تا شرایط و بستری را فراهم آورد تا دیگران بتوانند در مسیر حق قرار گیرند و از فواید و منافع آن بهره مند گردند. امت اسلام نمی تواند به این بسنده کند که حق را به دیگری یاد آور شده است و او را از حق و باطل آگاه ساخته است و وظیفه روشنفکری را که روشنگری است به سرانجام رسانده است و دیگر وظیفه و مسئولیتی ندارد، بلکه بر اوست تا فضا و بستری را فراهم آورد تا دیگران حق را درک و لمس کرده و ارتباط تنگاتنگی با حق پیدا کنند تا بتوانند در مسیر آن قرار گیرند. این همان چیزی است که قرآن از آن به هدایت دیگران به سوی حق یاد کرده است.[5]

7- کامل وبرتر

    امت اسلام امتی برتر در جوامع اسلامی است. هر کسی به این جامعه می نگرد همه خصوصیات یکی جامعه نمونه و کامل و برتر را در آن می یابد. هیچ نقصی نیست که موجب شود تا جامعه از حالت برتری خویش بیرون رود. همه چیز در حوزه های فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در سر جای خویش قرار گرفته است.از این رو هر کس بدان می نگرد به سوی آن کشیده و جذب و جلب می شود. [6]بر مسلمانان است که برای دست یابی به چنین جامعه ای برتر و کامل تلاش کنند . در حقیقت ایجاد امت چنین کامل و برتر از سوی مسلمانان مسئولیت و وظیفه ای است که از سوی خداوند بر دوش مسلمانان نهاده شده است و بر همگان است که برای ایجاد و تشکیل آن تلاش کنند.[7]

امت اسلام با رفتار و کردار و عقاید مناسب و درست خویش به گونه ای می باشد که حجت بر دیگران تمام می شود. مخالفان و معترضان دلیلی برای مخالفت نخواهند یافت و خداوند بدین وسیله حجت خویش را بر دیگران تمام می کند. در آیات قرآنی به این نکته توجه داده شده است که خداوند تا زمانی که حجت خویش را بر دیگران به پایان نرسانده و اتمام حجت نکرده باشد، از مردمان گناهکار و بزهکار انتقام نمی گیرد . امت اسلام این امکان را به خدا می دهد تا حجت خویش را ضد مخالفان و دشمنان خدا و پیامبر به پایان برد و هیچ توجیه و عذری برای آنان باقی نماند. از این رو امت اسلام می بایست به گونه ای رفتار نماید که بتواند حجت خدا بر دیگران باشد و عذری و بهانه ای برای مخالفان و دشمنان باقی نماند. از ویژگی ها امت اسلام آن است که گواه اعمال دیگران است. چنان که گفته شد مردمانی هستند که بر این باورند که نمی توان به جامعه کامل و نمونه دست یافت که همه اهداف ایجادی تشکیل جامعه را فراهم آورد از این رو امت اسلام با تشکیل چنین جامعه ای می کوشد تا امکان و وقوع چنین جامعه ای را در زمین به دیگران نشان دهد. ایجاد برتر این امکان را می بخشد تا منتقدان دست از انتقاد بشویند و دشمنان و مخالفان دلیلی برای مخالفت نیابند.جامعه اسلامی و امت اسلام این امکان را می دهد تا به عنوان ترازو مورد توجه قرار گیرد و اعمال و رفتار جوامع دیگر بدان سنجیده و ارزیابی شود و کارنامه اعمال جوامع و امت های دیگر بر پایه اصول و معیارهای عینی جامعه اسلام سنجیده و داوری شود. از این رو امت اسلام می بایست به گونه باشد و عمل کند که بتواند معیاری برای داوری و ارزیابی قرار گیرد.[8]



[1] . توبه,آیه 71.

[2] . الکافی : ج5 ،ص 56.

[3] . آل عمران، آیه 110.

[4] . نهج البلاغه ،33.

[5] . اعراف ،آیه 181.

[6] . آل عمران ،آیه 110.

[7] . آل عمران ،آیه 104.

[8] . بقره ، آیه 143.


¤ نویسنده: موسی مباشری


امت واحده - 8 (شنبه 93/2/27)

ارکان امت اسلامی

    با توجه به آیات قرآن کریم و فرمایشات معصومین (علیهم السلام) ارکان ومبانی اندیشه امت اسلامی عبارتند از: دین ، عقلانیت، علم واخلاق که در پرتو وحدت باعث قوام وقدرت جامعه اسلامی و تشکیل امت واحده می شود در زیر به تشریح این ارکان می پردازیم:

1- دین 

       یکی از ارکان ومبا نی اند یشه امت اسلامی دین است  دین اسلام، دین جامعی است که برای تمام عرصه های زند گی بشریت بر نامه زندگی ودستور العمل دارد همان گونه که مردم را به امر آخرت تشویق وترغیب می کند نسبت به زندگی د نیا وتنظیم روابط اجتماعی  سیاسی  وحقوقی و بر قراری عدل و قسط نیز دستوری دارد«وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِّکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ»و [یاد کن‏] روزى را که در هر امتى گواهى از خودشان بر آنها برانگیزیم و تو را هم بر این امت گواه آوریم، و این کتاب را که بیانگر همه چیز و براى مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتى است بر تو نازل کردیم .[1]

 قرآن کریم که عا لیترین منبع دین شناختی است واراده تشریعی خداوند درآن تجلی یافته است وقتی صحبت از رسالت انبیاء عموما ورسالت پیامبر اسلام به طور خاص می  نماید گستره رسالت انبیاء را پهنه گیتی می دانند وتمام زیست گاه زمین در قلمرو بعثت انبیاء قرار دارد « تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیرًا» بزرگ است و بزرگوار آن کس که این فرقان ، را بر بنده خود نازل کرد ، تاجهانیان را بیم دهنده ای باشد[2]ودر جای دیگر می فرماید : «قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمیعاً   «بگو: اى مردم! من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم.[3] این آیا ت به خوبی برقلمرو گسترده وجهان شمول رسالت پیامبر گرامی اسلام دلالت دارد ود ین اسلام برای تمام انسان های روی زمین است در بعد زمانی ومکا نی  محدودیت ندارد فرا، زمانی وفرا، مکانی است.
       امام خمینی(ره) تفرقه را در تمامی سطوح آن، از مهم‌ترین مشکلات جهان اسلام می‌دانند. ایشان، تفرقه میان دولت‌های اسلامی را عاملی مهم در نابسامانی جهان اسلام ذکر می‌کنند. مشکل بعدی که امام خمینی(ره) بر آن انگشت می‌گذارند، تفرقه میان دولت‌ها با ملت‌هاست. ایشان متذکر می‌شوند که دولت‌ها با ملت‌ها به‌گونه‌ای رفتار کرده‌اند که ملت‌ها پشتیبان آنها نیستند و اگر ملت‌ها به مشکلات دولت‌ها دامن نزنند، حداقل به برطرف کردن آنها بى‌اعتنا هستند. حال آنکه مشکلاتى که براى دولت‌ها پیدا مى‌شود، باید به دست ملت‌ها حل شود؛ اما چون تفاهمى بین آنها نیست، این اتفاق رخ نمی‌دهد. [4]

2- عقلانیت

    اما از منظر اسلام عقلانیت ناظر به قوه عاقله درون انسان است که پس از به کارگیری آن یعنی تعقل، انسان را به سوی خدا سوق می دهد و بندگی او را به ارمغان می آورد  . احمدبن ادریس نقل می کند که از امام صادق(ع) پرسیدم: عقل چیست؟ فرمود  : چیزی که خدا به وسیله آن پرستش گردد و بهشت فراهم آید.[5] بنابراین عقلانیت اسلامی بدین معنی است که انسان با بهره مندی از قوه عاقله در جهت گرایش های عالی انسانی و الهی تعقل می کند و حیات فردی و اجتماعی خود را به سوی خدا و بندگی او سوق می دهد. اگر کارکرد قوه عاقله غیر از این باشد آن دیگر عقلانیت اسلامی نیست و انسان با چنین کارکردی روز به روز به سمت گرایش های پست و حیوانی و قهقرا هدایت خواهد شد. علی(ع) در توصیفی زیبا عاقل را چنین تعریف می فرمایند: «العاقل من رفض الباطل» عاقل و خردمند کسی است که باطل را ترک گوید. [6]

    فلسفه سیاسی اسلام که بر پایه شناخت واقع بینانه از جهان وبر محور آرما نهای توحیدی اسلام مبتنی است حکم می کند که تمام مسلمانان در تمام کشورهای اسلامی به عنوان  جزی از پیکره واحد امت اسلامی با بهره گیری از عقل وتدبیر عمل کنند و در یک تلاش جهانی  درراه تحکیم وحدت اسلامی واعتلا اسلام در برابر کفر جهانی بکوشند.

3- علم

    اهمیت و عظمت مقام علم؛ در حدی است که خداوند در قرآن به پیامبرش دستور می دهد:« قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون» [ای پیامبر!] بگو: آیا کسی که عالم است با کسی که نمی داند برابر است.[7]  پیامبر اسلام در مقام ارزش گذاری به علم می فرماید«طلب علم فریضه علی کل مسلم الا ان الله یحب بغاه علم» دانش آموختن بر هر مسلمانی واجب است همانا خدا، طلب کنندگان دانش را دوست دارد.[8]  گرایش به یادگیری علوم به انگیزه های مختلف صورت می گیرد و به طور معمول نیازهای اولیه حیاتی و طبیعی و محسوس جاذبه های بیشتری برای انسان ها دارد  . لذا برای فراهم سازی بیشتر آسایش و تسلط بیشتر بر طبیعت، گرایش های مختلف علمی و تخصص های فراوان به وجود آمده است. اما تنها وارستگان و ژرف اندیشان هستند که فراتر از نیازهای اولیه طبیعی و محسوسات به ارتباط نهانی دانش ها و ارتباط جهان هستی با آفریننده آن فکر می کنند و از هدفمندی این همه جنب و جوش ها سخن به میان می آورند  .مهمترین رسالت دین ایجاد انگیزه فراطبیعی در میان انسان ها و جهت دهی صحیح به تلاش های روزانه است به طوری که علاوه بر تأمین نیازهای روزمره زندگی، به هدفمندی و تلاش برای دستیابی به مقصود هستی اقدام کند. از این رو در فرهنگ اسلامی تمام دانش های مورد نیاز برای زندگی بشری دارای اهمیت است و توصیه شده به مقدار لازم و نیاز جامعه، مردم برای فراگیری آن اقدام کنند و از آن به «واجب کفایی» تعبیر شده است  .

4- اخلاق

مهمترین هدف رسالت پیامبران، به ویژه پیامبر گرامی اسلام(ص) تعلیم و تربیت انسانها بوده است. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «همانا که خدا بر مؤمنان منت نهاد که رسولی از خودشان را فرستاد تا آیات خدا را بر ایشان بخواند و نفوس آنان را از آلودگی‌ها، پاک سازد و به آنان کتاب و حکمت بیاموزد». (آل‌عمران آیه 164)

یکی از مهمترین ویژگی‌های انسان، تربیت‌پذیری است که از آغاز پیدایش شروع شده و در طول تاریخ ادامه داشته و خواهد داشت. تعلیم و تربیت یک نشو و نمای مداوم انسانی است که نسل بزرگتر حاصل آموخته‌ها و تجربه‌های خود و گذشتگان را به نسل کوچکتر منتقل می‌سازد. ترقی و تکامل و تمدن انسانها در ابعاد مختلف، معلول همین تعلیم و تربیت عمومی است.

پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمد (ص)بعنوان یک الگوی کامل معرفی شده است ایشان بنا به آیه «وَ إنَّکَ لَعَلی خُلُقِ عَظیم» [9] از خلق عظیم و بزرگ برخوردار هستند و از این حیث سرآمد همه انبیاء الهی هستند. خود ایشان نیز فلسفه بعثت خود را اکمال و اتمام مکارم اخلاق معرّفی نموده، فرمودند: «بُعِثتُ لأُتمِّم َ مَکارِمُ الأخلاق» .[10] پر واضح است آگاهی از ابعاد وسیع برکات وجودی ایشان و نیز سجایای اخلاقی ایشان و عمل به آن  انسان و جامعه انسانی را به سوی کمالات اخلاقی و کرامت انسانی سوق می دهد. از مهمترین ویژگی های الگوی آن حضرت برای امت اسلامی می توان به : خیرخواهی برای همه حتی نسبت به مخالفین ،ترجیح مصالح کلی بر مصالح جزئی ،تکریم بزرگان قوم و شخصیت بخشیدن به یاران ،روحیه بردباری وگذشت ،ملجاء بودن برای ضعفاء و فقراء ودهها صفت دیگر را اشاره کرد.



[1]   . نحل، آیه89.

[2]  . فرقان، آیه1.

[3] . اعراف،آیه158 /

[4] . صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چ چهارم،1385.

[5] . الکافی، ج 1، ص 11.

[6] . بحارالانوار، ج 1، ص 159

[7] . زمر، آیه 9.

[8] . اصول کافی، ج1، ص 35

[9] . قلم، آیه 4.

[10] . البدایه، ج 6، ص 35.


¤ نویسنده: موسی مباشری


امت واحده - 9 (شنبه 93/2/27)

 رابطه امت و ملت  دراسلام

     یکی از تفاوتهای اساسی نظام سیاسی اسلام با مکاتب سیاسی و حقوقی معاصر در مرزبندی موجود میان "ملت" و "امت  " است. اسلام از آن جهت که دینی جاودانی و جهان شمول است و جامعه بشری را مخاطب خویش میداند، بدون توجه به مرزهای سرزمینی و تفاوتهای نژادی، زبانی، ملی و فرهنگی از میان همه انسانها سربازگیری می کند و نام "امت واحده"[1]  را بر پیروان خویش می نهد  . این مفهوم به کلی با مفهوم شهروندی که افراد را به دولت حاکم در یک سرزمین معین مرتبط می سازد متفاوت است. هر کس کمترین اطلاعی از مفاد آیات قرآنی داشته باشد
تردیدی در جهان شمولی اسلام پیدا نخواهد کرد.[2]

رابطه امت و امام

       این دو واژه در نظام اسلامی جنبه ماوراء ملی دارند و با توجه به مبانی اعتقادی خاص خود باید ملاحظه گردند  .  "امام" در لغت به معنی پیشوا و رهبر است و در اصطلاح رهبر عموم مسلمانان در کارهای دینی و دنیوی آنها است.امامت در اسلام به جایگاهی اطلاق می گردد که هم مرجعیت دینی و هم مرجعیت اجتماعی و سیاسی را شامل میگردد. امامت و ولایت در این معنا، مفهومی برابر و یکسان دارند. و امت گروهی هستند که این مرجعیت و پیشوایی را پذیرفته و قبول نموده اند.[3]  

    برخلاف واژه "ملت" که با عنصر سرزمین و قلمرو جغرافیایی خاصی همراه بوده و معنا و مفهوم پیدا می کند و اینک در عرف حقوق داخلی و خارجی به رسمیت شناخته می شود، "امت" با عنصر عقیده و آرمان پیوند خورده است. اسلام برای مرزبندیهای موجود اصالت قایل نیست زیرا پیام آور حقیقتی است که می خواهد همگان از این حقیقت بهره مند گردد. خورشید فروزان اسلام آمده است تا گرمابخش جان و روان همه انسانها در هر گوشه ای از عالم باشد. تشبیه گویا و زیبای استاد شهید مرتضی مطهری در این زمینه قابل توجه است:  "حقایق علمی به همه جهانیان تعلق دارد، جدول فیثاغورس و نسبیت انیشتین به قوم معینی تعلق ندارد و با هیچ ملیتی منافات ندارد برای آنکه این حقایق بی رنگ است و رنگ و بوی قوم و ملت مخصوصی را ندارد.به این دلیل دانشمندان و فیلسوفان و پیامبران به همه جهانیان تعلق دارند.خورشید از ملت خاصی نیست و هیچ ملتی نسبت به آن احساس بیگانگی نمی کند زیرا خورشید به همهعالم یک نسبت دارد.اگر بعضی ازسرزمینها کمتر از نور خورشید استفاده کنند مربوط به وضع خودشان است نه خورشید. [4]

   علامه طباطبایی در این موردمی گوید:"اسلام اصل انشعابات قومی و ملی را بدین صورت که مؤثر در تکون و پیدایش اجتماع باشد ملغی ساخته است ... انشعابات و ملیتهایی که بر اساس "وطن" تشکیل می گردند امت و مجموعه خود را به سوی وحدت و یگانگی حرکت می دهند و در نتیجه این ملت از ملتهای دیگر که در وطنهای دیگر قرار دارند روحاً و جسماً جدا می گردد و با این ترتیب، انسانیت از وحدت و تجمع دوری گزیده و مبتلا به تفرق و تشتّتی که فطرت انسانیش از آن فرار می نموده می گردد. در این صورت برخورد یک جامعه جدید با دیگر جوامع به گونه ای نظیر برخورد انسان با سایر اشیاء و موجودات طبیعت است که آنان را به استخدام می گیرد، استثمار میکند و... . تجربه قرنهای طولانی از آغاز خلقت، تا کنون به این حقیقت گواهی میدهد. به همین دلیل است که "اسلام" این قبیل انشعابات و تمیّزات را ملغی ساخته و اجتماع انسانی را بر اساس عقیده و نه نژاد و وطن و نظایر آن پایه ریزی نموده است. حتی ملاک در بهره برداریهای جنسی (ازدواج) و ارث، اشتراک در عقیده و توحید است نه در منزل و وطن".[5]

منافع ملی و روابط بین الملل

    در حقوق بین الملل، روابط بین دولتها بر پایه احترام متقابل، عدم مداخله در امور داخلی
یکدیگر و حفظ منافع ملی استوار است. دولت اسلامی نسبت به اصول یاد شده پای بند است. اما پذیرش این اصول هرگز نمی تواند رافع مسؤولیت این دولت در قبال وضعیت مسلمانان در کشورهای دیگر باشد، تکالیف و
وظایف نظام اسلامی محدود به امور شهروندان خود نمی گردد و مطابق فرمایش رسول خدا که
"
مَنْ اَصْبَحَ و لم یَهْتَمَّ باُمُور ِالمسلمین ِفَلَیس بمُسْلمٍ"دفاع از حقوق همه مسلمانان در هر نقطه از
جهان وظیفه آن می باشد. این از امتیازات و افتخارات یک قانون اساسی است که مقرر می دارد:  "سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس  دفاع از حقوق همه مسلمانان استوار است.[6]  و "در عین خودداری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر، از مبارزه حق طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت می کند. [7]چنین حمایتهایی هرچند از سوی برخی دولتها به عنوان دخالت در امور داخلی آنان قلمداد گردد، سلب
مسؤولیت از دولت اسلامی نخواهد نمود و سیاست تشنج زدایی در روابط خارجی تنها و تنها با همین ملاحظات، مبنای کار قرار خواهد گرفت. جای بسی تأسف است که در حالی که کشورهای اسلامی در دفاع از مسلمانان نقاط مختلف جهان غالباً در موضعی انفعالی قرار گرفته اند. ما امروز مواجه با واکنش شدید اسرائیل و قدرتهای زیر نفوذ صهیونیسم در دفاع از جاسوسان یهودی با تابعیت ایرانی می باشیم. [8]



[1] . مؤمنون، آیه 52

[2] . جوان آراسته، حسین، امت و ملت، نگاهی دوباره.

[3] . مطهری، مرتضی، ولاء ها و ولایتها .

[4] . خدمات متقابل اسلام و ایران، جلد اول، ص61

[5] . المیزان فی تفسیر القرآن، جلد 4، ص126 -125

[6] . قانون اساسی، اصل یکصد و پنجاه و دو.

[7] . قانون اساسی، اصل یکصد و پنجاه و چهار.

[8] . جوان آراسته، حسین، امت و ملت، نگاهی دوباره


¤ نویسنده: موسی مباشری


امت واحده - 10 (شنبه 93/2/27)

وحدت رمز موفقیت امت

    «وحدت» امت اسلامی به معنای تحقق وحدت اسلامی در مجموعه امت اسلام و سراسر جهان اسلام است، به گونه‏ای که در نهایت، نویدبخش تشکیل امت واحد اسلامی باشد: خداوند در قرآن کریم می فرماید: «وَ إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ»؛ و همانا این امت شماست، امتی یگانه، و من پروردگار شما هستم. از من پروا کنید.[1]

در تفکر دینی، هرگز مراد از وحدت کنار نهادن سایر مذاهب نیست. وحدت اسلامی به کارگیری ابزار تحقق امت واحد، به عنوان یک آرمان نهایی، در سطح جوامع و جهان اسلامی خواهد بود:«وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاکُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَی وَنِعْمَ النَّصِیرُ.»[2] بنابراین، از نظر مفهومی وحدت اسلامی، از جهت روش و ابزارمندی آن شامل تمامی تصمیم‏سازی‏ها، سیاست‏گذاری‏ها، اتخاذ روش‏های واحد، بهره‏گیری از امکانات مشترک، و تدابیری می‏شود که نتیجه و پیامد آن، تحقق وحدت امت اسلامی است. از این‏رو، خداوند می‏فرماید:«وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ»[3]

از منظر آیات قرآن کریم، وحدت امت اسلام، وحدت دینی و اسلامی است و به عنوان شیوه و ابزار تحقق اهداف و مقاصد دینی و الهی تلقّی می‏شود. از این‏رو، چنگ و اعتصام به حبل محکم الهی را، زمینه و مقدمه نجات جامعه از هلاکت و نیز سعادت و هدایت جامعه اسلامی برمی‏شمارد: «وَ اعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعا وَ لاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانا وَ کُنتُمْ عَلَی شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنقَذَکُم مِنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ.»[4]همچنین تفرقه و اختلاف در دین و از بین رفتن وحدت امت اسلام را با اقامه دین حق و آیین توحیدی منافی دانسته، می‏فرماید:«... أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ... .» [5]

     از سوی دیگر، به شدت کسانی را که در پی اختلاف‏افکنی هستند و یا در پی ایجاد وحدت بین امت اسلامی نیستند، سرزنش و مذمت می‏کند و آن را مانند ملل پیشین قلمداد نموده که پس از هدایت الهی، باز به سمت اختلاف تمایل یافتند و سزاوار عذاب عظیم شدند:«وَ لاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَأُوْلَـئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ»[6]

    بنابراین، وحدت از منظر دینی امری مطلوب، و بدان بسیار سفارش و تأکید شده است به گونه‏ای که اقامه دین در پرتو وحدت امت اسلام است. این وحدت، در قلمرو حکومت‏ها و جوامع اسلامی و در میان ملل مسلمان، «وحدت سیاسی» نام دارد. وحدت امت اسلامی تنها از طریق اجتماع به زیر پرچم توحید اسلامی وتأسی به قرآن و عترت امکان پذیر است واین وجهی از وجوه تفکر اسلامی است؛ که نه به دلیل فشارهای محیطی همچون اجبارحکام، منافع سرزمینی واقتصادی وغیره، بلکه به دلیل زیر بنای ایدئولوژیکی آن تحقق پذیر است  .امام خمینی (ره) که یکی از متفکران برجسته معاصر است به تشکیل امت واحده وتحقق عینی وحدت امت اسلام می اندیشید و در حوزه عمل واند یشه در جهت تحقق این آرمان تلاش های زیادی ورزیده و راه تحقق امت واحده اسلامی را تمسک به قرآن وعترت می داند ومی گوید: اسلام آمده است تا تمام ملل د نیا را عرب را وعجم را ترک را و فارس را همه را با هم متحد کند ویک امت بزرگ بنام امت اسلامی در دنیا برقرار کند... نقشه های قدرت های بزرگ و وابستگان آنها درکشور های اسلامی این است که قشرهای مُسلمان را که خداوند تبارک وتعالی بین آنها اُخوّت ایجاد کرده است ومومنان را به اُخوّت یاد فرموده است ازهم جدا کنند وبه ملت ترک وبه ملت کرد، ملت عرب وملت فارس از هم جدا کنند بلکه باهم دشمنی کنند واین درست بر خلاف مسیر اسلام، ومسیر قرآن است. تمام مسلمین با هم برادر وبرابرند وهچیک از آنها از یکدیگر جدا نیستند وهمه آنها زیر پرچم توحید باید باشند  .[7]

     مقام معظم رهبری: « علاج اصلی، داروی اصلی برای امروزِ دنیای اسلام، داروی «اتحاد» است؛ باید با هم متحد بشوند. علما و روشنفکران اسلام بنشینند و منشور وحدت اسلامی را تنظیم کنند؛ منشوری تهیه کنند تا فلان آدم کج‏فهمِ متعصبِ وابسته‏ی به این، یا فلان، یا آن فرقه‏ی اسلامی، نتواند آزادانه جماعت کثیری از مسلمانان را متهم به خروج از اسلام کند؛ تکفیر کند. تهیه‏ی منشور جزو کارهایی است که تاریخ، امروز از روشنفکران اسلامی و علمای اسلامی مطالبه می‏کند. اگر شما این کار را نکنید، نسلهای بعد از شما مؤاخذه خواهند کرد. می‏بینید دشمنی دشمنان را ! می‏بینید تلاش آنها را برای نابود کردن هویت اسلامی و ایجاد اختلاف بین امت اسلامی! بنشینید علاج کنید؛ اصول را بر فروع ترجیح بدهید. در فروع ممکن است افراد یک مذهب هم با همدیگر اتحاد نظر نداشته باشند؛ مانعی ندارد. مشترکات بزرگی وجود دارد؛ گرد این محور - محور مشترکات - همه مجتمع شوند. مواظب توطئه‏ی دشمن باشند؛ مواظب بازی دشمن باشند. خواص، بین خودشان بحثهای مذهبی را بکنند، اما به مردم نکشانند؛ دلها را نسبت به یکدیگر چرکین نکنند؛ دشمنی‏ها را زیاد نکنند؛ چه بین فرقه‏های اسلامی، چه بین ملتهای اسلامی، چه بین گروههای اسلامی در یک ملت.» (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در دیدار کارگزاران نظام ، 17/1/1386)[8]



[1]   . مؤمنون، آیه 52.

[2]   . حج، آیه 78.

[3]   . آل‏عمران، آیه 103

[4]   . آل‏عمران، آیه 103

[5]   . شوری ، آیه 13

[6]  . آل‏عمران ، آیه105

[7] . مرکز اسناد انقلاب اسلامی

[8] . رسالت 1/07/86


¤ نویسنده: موسی مباشری


امت واحده - 11 (شنبه 93/2/27)

آسیب های امت واحده

       برخى از آسیب ها و عواملى که موجب فروپاشى امت واحده (وحتى وحدت) مى شود از این قرار است:

1- ظلم وستم برای دنیا طلبی:

    عده اى براى کسب مادیات, از روى علم و آگاهى در کتاب خداوند اختلاف ایجاد کرده و موجب تفرقه و فروپاشى امت واحد شدند: «کان الناس امه واحده فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و إنزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه و ما اختلف فیه الا الذین اوتوه من بعد ما جإ تهم البینات بغیا بینهم»[1] . مردم امت یگانه اى بودند و آن گاه خداوند پیامبران مژده آور و هشدار دهنده برانگیخت و برآنان به حق کتاب هاى آسمانى نازل کرد تا در هر آنچه اختلاف مى ورزند در میان مردم داورى کند و در آن اختلاف نکردند مگر کسانى که به آنان دین و کتاب داده شده بود که پس از آن که روشنگرى ها نصیبشان شد از رشک و رقابتى که با هم داشتند [به اختلاف دامن زدند].

2- بی توجهی به آزمایش الهى:

     خداوند به رغم این که مى توانست مردم را قهرا به اتحادى که مطلوب اوست وادارد, لکن به آنان اختیار داد که خود این راه را برگزینند تا بیازماید که چه کسانى نعمت هاى خدا را در راهى که مطلوب خداست در راستاى ایجاد وحدت به کار مى برند و چه کسانى تخلف کرده و به اختلاف و تفرقه چنگ مى زنند:«و لوشإ الله لجعلکم إمه واحده ولکن لیبلوکم فیما آتاکم» [2]و اگر خداوند مى خواست شما را امت یگانه اى قرار مى داد, ولى[ چنین نکرد] تا شما را در آنچه به شما بخشیده است بیازماید.

3- ایجاد اختلاف و فرقه گرایی:

    قرآن کریم می فرماید: «و لاتکونوا من المشرکین من الذین فرقوا دینهم و کانوا شیعا»[3] و از مشرکان مباشید, از همان کسانى که دینشان را پاره و پراکنده کردند و فرقه فرقه شدند.

4- تفرقه افکنى توسط دشمنان:

     دشمنان اسلام از آغاز ظهور اسلام تاکنون همواره براى تفرقه اندازى و فروپاشى وحدت اسلامى تلاش کرده و مى کنند: «یا إیها الذین آمنوا لا تتخذوا بطانه من دونکم لا یإلونکم خبالا ودوا ما عنتم قد بدت البغضإ من إفواههم و ما تخفى صدورهم إکبر»[4] اى مومنان, از غیر خودتان کسانى را به همدلى نگیرید که از هیچ نابکارى در حق شما فروگذار نکنند و به رنج و محنت افتادن شما را خوش دارند و دشمنى از لحن و سخنشان آشکار شده است و آنچه دل هایشان پنهان مى دارد بدتر است.

5- دشمنی شیطان:

    همانا شیاطین انسان ها را وسوسه می کنند و مرتب با القائات خود سعی در انحراف افراد از صراط مستقیم دارند خداوند در قرآن کریم می فرماید: «ان الشیطان ینزغ بینهم ان الشیطان کان للانسان عدوا مبینا»[5]همانا شیطان میان آنها را به هم مى زند, بى گمان شیطان دشمن آشکار انسان است.

6- استهزا کردن:

     قرآن کریم به شدت از مسخره کردن گروهى توسط گروه دیگر را نهی کرده ومی فرماید: « یا إیها الذین آمنوا لایسخر قوم من قوم» [6]اى مومنان, نباید که قومى قوم دیگر را به ریشخند بگیرند.

7- بد گمانى به یکدیگر:

   بدگمانی به یگدیگر از آفات جامعه وباعث تفرقه وجدایی است خداوند می فرماید: «یا إیها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم» [7]اى مومنان, از بسیارى از گمان ها بپرهیزید, چرا که بعضى از گمان ها گناه است.
8- توهین کردن به یکدیگر:

       توهین کردن و اتصاف یکدیگر به لقب هاى زشت از کار های بسیار زشت و مزموم بوده و در دین مبین اسلام برای مرتکبین آن وعده عقاب داده شده است خداوند می فرماید:« ولاتنابزوا بالإلقاب»[8]و یکدیگر را به لقب هاى بد مخوانید.
9- غیبت کردن:

    خداوند در قرآن کریم می فرماید:« و لا یغتب بعضکم بعضا إیحب إحدکم إن یاکل لحم إخیه میتا فکرهتموه»[9] و بعضى از شما از بعضى دیگر غیبت نکند; آیا هیچ کدام از شما خوش دارد که گوشت برادر مرده اش را بخورد, که از آن تنفر دارید.



[1]   . بقره ، آیه 213.

[2]   . مائده ، آیه 48.

[3]   . روم، آیه 32.

[4]   . آل عمران ، آیه 118.

[5]  . اسرإ ، آیه 53.

[6]   . حجرات ، آیه 11.

[7]   . همان, آیه 12.

[8]   . همان, آیه 11

[9]   . همان, آیه 12.


¤ نویسنده: موسی مباشری


امت واحده - 12 (شنبه 93/2/27)

تحقق امت واحده در قرآن

    قرآن کریم براى تحقق امت واحد عوامل زیر را ذکر کرده است:

1-اخوت
     از دیدگاه قرآن کریم, همه مومنان با هم برادرند, بنابراین باید با هم متحد باشند و اگر در موردى بین دو مومن اختلاف یا نزاعى پیش آمد سایر مومنان باید بین آن دو صلح و دوستى برقرار کنند:« انما المومنون اخوه فإصلحوا بین إخویکم»[1] همانا مومنان[ مسلمانان] برادرند, پس بین برادرانتان آشتى برقرار سازید. « و اذکروا نعمت الله علیکم اذ کنتم اعدإ فإلف بین قلوبکم فإصبحتم بنعمته اخوانا»[2]و نعمت خداوند را بر خود یاد کنید که دشمنان همدیگر بودید و او میان دل هاى شما الفت داد و به نعمت او با هم دوست شدید. از دیدگاه علامه طباطبایى, اخوت میان مومنان, اخوت تشریعى است و حقوقى را در بر دارد.[3]

2- مودت

    مودت یعنى دوست داشتن چیزى و نیز به معناى آرزو کردن وجود وحصول آنچه محبوب است به کار مى رود.
از دیدگاه قرآن کریم مومنان باید با یکدیگر مودت و محبت داشته باشند که این خود, وحدت و همدلى را به دنبال دارد: «و جعل بینکم موده و رحمه ان فى ذلک لآیات لقوم یتفکرون» [4]و در میان شما دوستى و مهربانى افکند و در این امر براى اندیشه وران مایه هاى عبرت است. « ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا» [5]کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده اند, زودا که خداوند رحمان در حق آنان مهربانى کند.

3- الفت

    الفت یعنى ضمیمه کردن چیزى به چیز دیگر یا ضمیمه کردن چند چیز با هم.. قرآن کریم مومنان را به الفت با یکدیگر ترغیب کرده و مى فرماید:

« واذکروا نعمت الله علیکم اذ کنتم إعدإ فإلف بین قلوبکم» [6]و نعمت خداوند را برخود یاد کنید که دشمنان همدیگر بودید و او میان دل هاى شما الفت داد.

4. رحمت

    رحمت به معناى رقت, عطوفت و رإفت است. علامه طباطبایى مى گوید:رحمت اثرى نفسانى است که با مشاهده محرومیت و حاجت شخص محروم, در قلب انسان ایجاد مى شود و مشاهده کننده را به کمک به محروم فرا مى خواند. قرآن در این باره مى فرماید: «وجعل بینکم موده و رحمه» [7]و در میان شما دوستى و مهربانى افکند. در جاى دیگر مى فرماید:«محمدرسول الله و الذین معه إشدإ على الکفار رحمإ بینهم» [8]محمد پیامبر الهى است و کسانى که با او هستند بر کافران سختگیر و با خودشان مهربان هستند.

5. رإفت

    رإفت به معناى رحمت و برتر و شدیدتر از رحمت است, چرا که رحمت ممکن است از روى کراهت باشد, ولى رإفت چنین نیست, بلکه با رضایت قلبى است. بدون شک رإفت مسلمانان به یکدیگر در اتحاد و همدلى آنان نقش به سزایى دارد. قرآن کریم درباره اصحاب حضرت عیسى مى فرماید: «وجعلنا فى قلوب الذین اتبعوه رإفه و رحمه» و در دل کسانى که از او پیروى کردند رإفت و رحمت قرار دادیم. علامه طباطبایى در این باره مى نویسد: در مورد اصحاب پیامبر نیز قضیه چنین است, چون خداوند درباره شان مى فرماید: «رحمإ بینه».

6. عفو

    عفو به معناى «ترک چیزى»  یا «صرف نظر کردن از چیزى که اقتضاى نظر و توجه دارد»آمده است. قرآن کریم مسلمانان را به عفو فرا خوانده, مى فرماید: «فمن عفا و اصلح فإجره على الله» [9]پس هر که عفو و نیکوکارى پیشه کند پاداش او بر خداوند است.

7. فضل

    فضل در لغت به معناى زیاده و نیز به معناى خیر مى آید و افضال یعنى احسان و نیکى کردن. قرآن کریم در تشویق مسلمانان به فضل و نیکى کردن به یکدیگر مى فرماید: «و لا تنسو الفضل بینکم»[10]و بزرگوارى را در بین خودتان فراموش نکنید».

8. صفح

    صفح به معناى «کنار و جانب چیزى» یا «عدول از چیزى به طرف یا جانب دیگرى» و «گذشت کردن و عفو»آمده است. قرآن کریم مسلمانان را به صفح, گذشت و عفو یکدیگر ترغیب کرده است:« و لیعفوا و لیصفحوا إلا تحبون إن یغفر الله لکم»[11] و باید عفو کنند و درگذرند آیا دوست ندارید که خداوند از شما درگذرد.

9. صلح

    صلح به معناى مصالحه کردن, صلح کردن, اصلاح کردن و آشتى دادن آمده است. قرآن از مسلمانان مى خواهد که در صورت نزاع بین عده اى از مسلمانان, میان آنان صلح و آشتى برقرار کنند:« و ان طائفتان من المومنین اقتتلوا فإصلحوا بینهما»[12] و اگر دو طایفه از مومنان با هم درافتند میان آنان را سازش دهید.در آیه دیگر آمده است: «فاتقوا الله و إصلحوا ذات بینکم»[13] پس از خداوند پروا کنید و بین خودتان آشتى کنید.

10. تعارف

    عرف در لغت به معناى «اطلاع بر چیزى» و نیز «شناختن یکدیگر» است.قرآن کریم ضمن توجه دادن مومنان به این که همه از مرد و زنى زاده شده اند و مثل هم هستند, به آنان هشدار مى دهد که اگر قبیله قبیله اند به این علت است که همدیگر را بشناسند و الا این امر مایه برترى گروهى بر گروه دیگر نیست:« یا إیها الناس انا خلقناکم من ذکر و إنثى و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان إکرمکم عندالله إتقکم» [14]هان اى مردم, همانا ما شما را از یک مرد و یک زن آفریده ایم و شما را به هیإت اقوام و قبایل در آورده ایم تا با یکدیگر انس و آشنایى یابید, بى گمان گرامى ترین شما در نزد خداوند پرهیزگارترین شماست.

11. احترام به دیگران

    قرآن مى فرماید:« قالوا آمنا بالله و ما إنزل الینا و ما إنزل الى ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و الاسباط و ما اوتى موسى و عیسى و ما اوتى النبیون من ربهم»[15] بگو به خداوند و به آنچه بر ما و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل شده و آنچه به موسى و عیسى و آنچه به پیامبران از سوى پروردگارشان داده شده ایمان آورده ایم.
منابع:

1-        قرآن

2-        نهج البلاغه

3-        پیغان، نعمت­الله؛ امت واحده، از همگرایی تا واگرایی، فصلنامه­ی علوم سیاسی، سال چهارم، شماره پانزدهم، 1380

4-        حکیم، سیدمحمدباقر, وحدت اسلامى (از دیدگاه قرآن و سنت), ترجمه عبدالهادى فقهى زاده ، 1377.

5-        صلاح الدین حسام, ((وحدت و ضرورت آن)), وحدت مسلمین ، 1379.

6-        طباطبایی، محمدحسین ،خلاصه تعالیم اسلام،1362.

7-        طباطبایی، محمدحسین؛ تفسیرالمیزان، ترجمه­ی محمدجواد کرمانی و محمدعلی گرامی قمی، 1376،

8-        علم الهدی، سیداحمد؛ ساختار امت، 1387.

9-        عمیدزنجانی، عباس­علی؛ بنیادهای ملیت در جامعه­ی ایده­آل انسانی، تهران، بعثت،1361.

10-     مجتهد شبستری، محمد؛ جامعه­ی انسانی سالم، تهران، کانون نشر و پژوهش­های اسلامی،1385.

11-     مطهری، مرتضی، ولاء ها و ولایتها،1361 .



[1]   . همان, آیه 10.

[2]   . آل عمران ، آیه 103.

[3]   . سیدمحمدحسین طباطبایى, پیشین, ج 3, ص 371.

[4]   . روم، آیه 21.

[5]   . مریم ، آیه 96.

[6]   . آل عمران ، آیه 103.

[7]   . روم، آیه 21.

[8]   . فتح ، آیه 29.

[9]   . شورى ، آیه 40.

[10]   . بقره، آیه 237.

[11]   . نور ، آیه 22.

[12]   . حجرات ، آیه 9.

[13]   . انفال ،آیه 1.

[14]   . حجرات ، آیه 13.

[15]   . بقره ، آیه 136.


¤ نویسنده: موسی مباشری


مقدّمه :این مقاله بر آن است تا تابه این سئوال پاسخ دهد که اولا" توسعه سیاسی چیست ؟ وثانیا در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مفهوم توسعه سیاسی چگونه مطرح شده است؟ برای رسیدن به پاسخ سئوالات فوق ابتدا به تعریف توسعه سیاسی می پردازیم آنگاه به بررسی زمینه‏های فرهنگی توسعه و پیشرفت از دیدگاه اسلام پرداخته ودر پایان چگونگی توسعه سیاسی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی قرار می گیرد.

تعریف توسعه: «توسع? سیاسی» واژه‌ای جامعه شناختی است به معنای بهبود و گسترش هم? شرایط و جنبه‌های مادی و معنوی زندگی اجتماعی و یا فرایند بهبود بخشیدن به کیفیت زندگی افراد جامعه می‌باشد. و در اصطلاح به معنای افزایش ظرفیت و کارایی یک نظام سیاسی در حل و فصل تضادهای منافع فردی و جمعی، ترکیب مردمی بودن، آزادی و تغییرات اساسی در یک جامعه است. توسع? سیاسی یکی از شاخه‌های توسعه است با هدف رسیدن به پیشرفت، صنعتی شدن، رفع فقر، رفع وابستگی، ایجاد تحولات ساختاری و اصطلاحات در تمام بخش‌های جامعه و گذار از حالت نامطلوب زندگی گذشته به شرایط بهتر.

  ارکان مهم توسعه سیاسی:اساسی‏ترین ارکان توسعه سیاسی و پایه‏های فکری نظام جمهوری اسلامی ایران عبارتند از دموکراسی و آزادی  

الف. دموکراسی :دموکراسی از ارکان مهم به حقیقت پیوستن توسعه سیاسی است و مفهوم روشن آن تکیه حکومت‏برخواست و تایید شمار بیش‏تر (اکثریت) مردم می‏باشد. از نظر حضرت امام خمینی (ره) دموکراسی اسلامی یک رکن دیگر هم دارد و آن این که مخالف شریعت و احکام اسلامی نباشد. به دیگر سخن، دموکراسی اسلامی دو رکن دارد: 1 -براساس قانون وآئین اسلام باشد 2- براساس رأی عموم مردم باشد. ب. آزادی: مقوله آزادی از مباحث مهم در پیوند با مقوله‏های دموکراسی و توسعه سیاسی است که به گونه‏های مختلفی درحوزه فرهنگ، سیاست، اقتصاد، بیان و افکار و اندیشه مطرح است

شایسته‌سالاری درحکومت: شایستگی‌ در لغت‌ به‌ معنای‌ داشتن‌ توانایی‌، اختیار، مهارت‌، دانش‌، لیاقت‌ و صلاحیت‌ است. شایستگی‌ها مجموعه‌ای از دانش، مهارت‌ها، ویژگی‌های شخصیتی، علایق، تجارب و توانمندی‌ها در یک شغل یا نقش خاص است که موجب می‌شود فرد در سطحی بالاتر از حد متوسط در انجام وظیفه و ایفای مسئولیت خویش به موفقیت دست یابد.حضرت‌ علی‌(ع) در فرمان‌ معروف‌ خود به‌ مالک‌ اشتر ، معیارهایی‌ برای‌ انتخاب‌ و انتصاب‌ مدیران‌ و کارگزاران‌ نظام‌ برمی‌شمارداز آن جمله می توان به تقوا‌ ،حسن‌ سابقه ،دانایی‌ و توانایی‌،صلاحیت‌ اخلاقی‌،داشتن‌ ظرفیت‌ روحی‌ و کاری،ضابطه‌گرایی‌ به‌ جای‌ رابطه‌گرایی ،پرهیزگاری‌ و صداقت‌ ، بزرگ‌منشی‌ و بزرگواری‌ در برابر مخالفان‌‌، دور اندیشی‌ و آینده‌نگری‌ اشاره کرد

اهداف توسعه سیاسی : «حقوق اساسی» به عنوان شاخه ای از علم حقوق، دو هدف اساسی را تعقیب می کند:
1- نهادینه کردن قدرت به منظور امکان استقرار حکومت (نهاد سیاسی دولت).
2- تنظیم روابط سیاسی متقابل حکومت (به عنوان عالی ترین نهاد جامعه و سمبل اراده سیاسی ملت) با مردم.
اهداف «توسعه» نیز به اعتقاد نظریه پردازان صاحب نام این رشته (مانند لوسین پای) عبارتند از:
1- افزایش کارآیی حکومت و ظرفیت های اجرایی آن در جهت پاسخگویی به نیازهای فزآینده و مواجهه مطلوب با چالشهای جامعه.
2 - ترویج الگوهای نوین به جای الگوهای سنتی.
3- گسترش و تعمیق رابطه دولت و ملت با کارآیی مؤثر و منطبق بر شرایط دنیای نوین و رقابت آمیز.
4- افزایش توانایی و سازماندهی منابع داخلی و کسب قدرت ملی.
مبانی توسعه سیاسی:مهمترین اصول مربوط به توسعه سیاسی در قانون اساسی ایران عبارتند از:   

1-اصل مشارکت عمومی در اداره امور کشور:اصل 3 قانون اساسی ایران در جهت تحکیم مبانی حاکمیت ملی، دولت را مکلف می داند که با به کارگیری همه امکانات خویش زمینه تحقق مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش را فراهم کند و در اصل 6 اداره امور کشور را متکی به آرای عمومی می داند و سازوکارهای تحقق این اصل را برگزاری انتخابات (مانند انتخابات خبرگان رهبری، ریاست جمهوری، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی) و نیز همه پرسی در مسائل مهم کشور دانسته است.
اصول متعدد دیگری در قانون اساسی ایران (ازجمله اصول 62 و 114 و 100 و 107 و 59) بر این مهم تأکید دارند. همچنین وجود شوراها براساس اصول 100-101-103-104 قانون اساسی، موجب تسریع در پیشبرد برنامه های مختلف وجلب مشارکت مردمی می باشد

2- اصل حاکمیت ملی:براساس تعریف علمی حقوقدانان و اندیشمندان، «حاکمیت» همان قدرت برتر و عالیه ای است که در هر جامعه بلامنازع و مافوق همه قدرت هاست و براساس اصل 56 قانون اساسی ایران، «حاکمیت مطلق» بر جهان و انسان از آن خدا دانسته شده و هم او انسان را به سرنوشت اجتماعی خویش حاکم گردانیده و بدین ترتیب حاکمیت ملی پدیده ای است با منشاء حاکمیت مطلقه الهی. همچنین در اصول متعدد قانون اساسی ایران (ازجمله اصول چهارم، هفتادو دوم، نود ویکم، نود وسوم، نود وچهارم، نودو ششم و نود وهشتم) تصریح گردیده و براساس این اصول، همه قوانین (اعم از مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، سیاسی و غیر آن) می بایست براساس موازین شرع باشد و برای تضمین اجرای دقیق این اصل مطلق، سازوکارهایی مانند «نهاد رهبری» و «شورای نگهبان» پیش بینی گردیده است.                                                                                                                  3- عدالت خواهی: در بند «ج » از اصل 2 این قانون که در مقام بیان پایه های نظام جمهوری اسلامی است ، عبارت «نفی هر گونه ستمگری و سلطه پذیری و اجرای قسط و عدل » گنجانده شده است .  در بند 9 «رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه ، در تمام زمینه های مادی و معنوی ». در بند 14 «تأمین حقوق همه جانبة افراد از زن و مرد و ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون ، از وظایف دولت است ».در پایان اصل 107 قانون اساسی ، حتی رهبر را در برابر قوانین با سایر افراد کشور، مساوی دانسته است. دردو اصل 19و20 ، «مردم ایران از هر قوم و قبیله ای که باشند، از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود»و«همه افراد اعم از زن و مرد، به طور یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همة حقوق انسانی ، سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند».در اصول دیگر فصل سوم قانون اساسی ، به منظور تأمین عدالت ، اصول حمایت از حقوق انسانی و جان و مال و مسکن اشخاص (اصل 22)، آزادی مطبوعات (اصل 24)، آزادی احزاب و جمعیت ها (اصل 26)، آزادی شغلی (اصل 28)، امنیت قضایی (اصل 32 تا 39)، بویژه اصل برائت (اصل 37)، قانونی بودن مجازات و دادگاه (اصل 36)، ممنوعیت شکنجه برای اخذ اقرار و شهادت (اصل 38)، منع سوء استفاده از حق (اصل 40)، احترام به مالکیت مشروع (اصل 46 و 47) مورد توجه قرار گرفته است .

4- حقوق و آزادی های اساسی ملت: درفصل سوم قانون اساسی ایران به بیان انواع حقوق و آزادی های ملت (اعم از حقوق سیاسی، اجتماعی، فردی، اقتصادی و قضایی) اختصاص یافته و در اصول دیگری از قانون اساسی نیز به مناسبت پاره ای از حقوق ملت بیان گردیده است.در اصول 19و20 اصل عدم تبعیض و مسئله تساوی در حقوق و برخورداری از حمایت قانون است .دراصل23 موضوع آزادی عقیده مطرح شده است.در اصول 24و26  آزادی اجتماعات و احزاب، آزادی نشریات و مطبوعات بیان شده است .در اصل 4 عدم اضرار یا تجاوز به منافع عمومی دیگران . دراصل 32  "هیچ‏کس را نمی‏توان دستگیر کرد، مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین می‏کند. دراصل 37 "اصل، برائت است و هیچ‏کس از نظر قانون مجرم شناخته نمی‏شود، مگر این‏که جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد." اصل 33 می‏گوید: "هیچ‏کس را نمی‏توان از محل اقامت خود تبعید کرد یا از اقامت در محل مورد علاقه‏اش ممنوع یا به اقامت در محلی مجبور ساخت، مگر در مواردی که قانون مقرر می‏دارد.".دراصل 28 " حق شغل " دراصل 43 بند 4-"رعایت آزادی انتخاب شغل " ودراصل 26 قانون اساسی: "احزاب، جمعیت‏ها، انجمن‏های سیاسی و صنفی و انجمن‏های اسلامی یا اقلیت‏های دینی شناخته‏شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند.."

 5- اصل تفکیک ناپذیری آزادی، استقلال، وحدت ملی و تمامیت ارضی:در اصل154 قانون اساسی ، نظام جمهوری اسلامی "سعادت انسان در کل جامعه‏ی بشری را آرمان خود می‏داند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان می‏شناسد."دراصل 176 قانون اساسی :« به منظور تأمین منافع ملی و پاسداری از انقلاب اسلامی و تمامیت ارضی و حاکمیت ملّی شورای عالی امنیت ملی به ریاست رئیس جمهور، با وظایفی مشخص بویژه « تعیین سیاستهای دفاعی - امنیتی کشور در محدوده سیاست های کلی تعیین شده از طرف مقام رهبر و ... » تشکیل می گردد. همچنین مصوبات شورای عالی امنیت ملی پس از تأیید مقام رهبری قابل اجرا است».

6- ولایت فقیه (رهبری)در مقدمه قانون اساسی آمده است: «ولایت فقیه عادل، بر اساس ولایت امر و امامت مستمر، قانون اساسی زمینه تحقق رهبری فقیه جامعه الشرایطی را که از طرف مردم به عنوان رهبر شناخته می شود (مجاری الامور بید العلماء بالله الامناء علی حلاله و حرامه) آماده می کند تا ضامن عدم انحراف سازمان های مختلف از وظایف اصیل اسلامی خود باشد». اصل 5 «در زمان غیبت حضرت ولی عصر ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و با تقوا، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است که اصل یکصد و هفتم عهده دار آن می گردد». اصل 57 به عنوان ولایت مطلقه امر آمده است: «قوای حاکم در جمهوری اسلامی ایران عبارت اند از: قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضاییه که زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت بر طبق اصول آینده این قانون اعمال می گردند. این قوا مستقل از یکدیگرند». اصل 60 قانون اساسی: «اعمال قوه مجریه جز در اموری که در این قانون مستقیماً بر عهده رهبری گذارده شده از طریق رئیس جمهور و وزرا است.» این اصل قسمتی از اعمال قوه مجریه را بر عهده مقام رهبری گذارده است. اصل 91 قانون اساسی:«... شش نفر از فقهای عادل و آگاه به مقتضیات زمان و مسائل روز، انتخاب این عده با مقام رهبری است.» این اصل قانون اساسی در مورد شورای نگهبان و چگونگی ترکیب اعضای آن می باشد که قسمت اول این اصل درباره وظیفه رهبر می باشد. اصل 107 قانون اساسی:«پس از مرجع عالیقدر تقلید و رهبر کبیر انقلاب جهانی اسلام و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت الله العظمی امام خمینی ـ قدس سره الشریف ـ که از طرف اکثریت قاطع مردم به مرجعیت و رهبری شناخته و پذیرفته شدند، تعیین رهبر به عهده خبرگان منتخب مردم است. خبرگان رهبری درباره همه فقهای واجد شرایط مذکور در اصول پنجم و یکصد و نهم بررسی و مشورت می کنند. هر گاه یکی از آنان را اعلم به احکام و موضوعات فقهی یا مسائل سیاسی و اجتماعی یا دارای مقبولیت عامه یا واجد برجستگی خاص در یکی از صفات مذکور در اصل یکصد و نهم تشخیص دهند او را به رهبری انتخاب می کنند و در غیر این صورت یکی از آنان را به عنوان رهبر انتخاب و معرفی می نمایند. رهبر منتخب خبرگان، ولایت امر و همه مسئولیت های ناشی از آن را بر عهده خواهد داشت....».
اصل 108 قانون اساسی:«قانون مربوط به تعداد و شرایط خبرگان، کیفیت انتخاب آن ها و آئین نامه داخلی جلسات آنان برای نخستین دوره باید به وسیله فقهای اولین شورای نگهبان تهیه و با اکثریت آرای آنان تصویب شود و به تصویب نهایی رهبر انقلاب برسد...». اصل 109 قانون اساسی:«شرایط و صفات رهبر: 1. صلاحیت علمی لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه، 2. عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلام، 3. بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافی برای رهبری. در صورت تعدد واجدین شرایط فوق شخصی که دارای بینش فقهی و سیاسی قوی تر باشد، مقدم است». اصل 110 قانون اساسی:«وظایف و اختیارات رهبر: 1- تعیین سیاست های کلی نظام جمهوری اسلامی ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام. 2- نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام. و ...» اصل 111 قانون اساسی:«هر گاه رهبر از انجام وظایف قانونی ناتوان شود یا فاقد یکی از شرایط مذکور در اصول پنجم و یکصد و نهم گردد یا معلوم شود از آغاز فاقد بعضی از شرایط بوده است، از مقام خود برکنار خواهد شد. تشخیص این امر به عهده خبرگان مذکور در اصل یکصد و هشتم می باشد. در صورت فوت یا کناره گیری یا عزل رهبر، خبرگان موظفند در اسرع وقت نسبت به تعیین و معرفی رهبر جدید اقدام نمایند.

 7- تفکیک قوا

اصل 57 قوای حاکم در جمهور اسلامی ایران عبارتند از: قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضاییه که زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت بر طبق اصول آینده این قانون اعمال می‌گردند. این قوا مستقل از یکدیگرند.

اصل 112 مجمع تشخیص مصلحت نظام برای تشخیص مصلحت نظام برای تشخیص مصحلت در مواردی که مصوبه مجلس شورای اسلامی را شورای نگهبان خلاف موازین شرع و یا قانون اساسی بداند و مجلس با در نظر گرفتن مصلحت نظام نظر شورای نگهبان را تأمین نکند و مشاوره در اموری که رهبری به آنان ارجاع می‌دهد و سایر وظایفی که در این قانون ذکر شده است به دستور رهبری تشکیل می‌شود. اعضاء ثابت و متغیر این مجمع را مقام رهبری تعیین می‌نماید. مقررات مربوط به مجمع توسط خود اعضاء تهیه و تصویب و به تأیید مقام رهبری خواهد رسید.

موسی مباشری


¤ نویسنده: موسی مباشری


حقوق و آزادیهای اساسی ملت

 

جمهوری اسلامی در مقدمه‏ی قانون اساسی "آزادی و کرامت ابنای بشر را سرلوحه‏ی اهداف خود دانسته" است. ایمان به: کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا" (اصل 2، بند 6)یکی از پایه‏های نظام جمهوری اسلامی ایران به‏شمار آمده است. این بند، سرسپردگی انسان به دیگران ـ جز خدا ـ را نفی کرده و کرامت و ارزش والای آدمی و آزادی توأم با مسئولیت او را یادآور شده است.

 

در قانون اساسی در برخی موارد به آزادی‏های فردی و در برخی موارد بر جنبه‏ی سیاسی و اجتماعی آزادی تأکید شده است. ازجمله در اصل 4بیان می کند "هیچ‏کس نمی‏تواند اِعمال حق خویش را وسیله‏ی اضرار به غیر یا تجاوز به منافع عمومی قرار دهد.

 

اصل 32  هیچ‏کس را نمی‏توان دستگیر کرد، مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین می‏کند. موضوع اتهام با ذکر دلایل بلافاصله کتبا به متهم ابلاغ و تفهیم شود... .

 

اصل 37 نیز بر اصل آزادی عمل تأکید شده است: اصل، برائت است و هیچ‏کس از نظر قانون مجرم شناخته نمی‏شود، مگر این‏که جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد.

 

 اصل 33 می‏گوید: هیچ‏کس را نمی‏توان از محل اقامت خود تبعید کرد یا از اقامت در محل مورد علاقه‏اش ممنوع یا به اقامت در محلی مجبور ساخت، مگر در مواردی که قانون مقرر می‏دارد.

 

اصل 28 هرکس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست برگزیند.

 

اصل 43 بند 4-"رعایت آزادی انتخاب شغل " را ازجمله ضوابط نظام اقتصادی جمهوری اسلامی به‏شمار آورده است. هم‏چنین در همین اصل بر "ریشه‏کن کردن فقر و محرومیت و برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد با حفظ آزادگی او" توصیه شده است.

 

اصل 46 هرکس مالک حاصل کسب و کار خویش است و هیچ‏کس نمی‏تواند به عنوان مالکیتِ نسبت به کار خود، امکان کسب و کار را از دیگری سلب کند.

 

اصل 23 تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ‏کس را نمی‏توان به صرف داشتن عقیده‏ای مورد تعرّض و مؤاخذه قرار داد." البته این مسئله به این معنا نیست که قانون اساسی حقانیت سایر اعتقادات را پذیرفته است، بلکه به این معنا است که نمی‏توان افرادی را که عقاید و اندیشه‏ی دیگرگونه دارند، مؤاخذه و بازخواست نمود و چیزی برخلاف خواسته‏ی آن‏ها، بر آنان تحمیل کرد.

 

 اصل 12"مذاهب دیگرِ اسلامی، اعم از حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی دارای احترام کامل می‏باشند و پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی، طبق فقه خودشان آزادند و در تعلیم و تربیت دینی و احوال شخصیه (ازدواج، طلاق، ارث و وصیت) و دعاوی مربوط به آن در دادگاه‏ها رسمیت دارند.

 

 اصل13"ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیت‏های دینی شناخته می‏شوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل می‏کنند."

 

اصل 14 "به حکم آیه‏ی شریفه‏ی لاینهاکم اللّه عن الذین لم یقاتلوکم فی‏الدّین ولم یخرجوکم من دیارکم أن تبرّوهم و تقسطوا الیهم انّ اللّه یُحبّ المُقسطین دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظف‏اند نسبت به افراد غیرمسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند. این اصل در حق کسانی اعتبار دارد که بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی ایران توطئه و اقدام نکنند."

 

اصل 59 بر دخالت مستقیم مردم در تصمیم‏گیری در مسایل مهم مملکتی اشاره دارد: "در مسایل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه‏ی مقنّنه از راه همه‏پرسی و مراجعه‏ی مستقیم به آرای مردم صورت گیرد. درخواست مراجعه به آرای عمومی باید به تصویب دوسوم مجموع نمایندگان مجلس برسد."

 

 اصل 26 قانون اساسی: "احزاب، جمعیت‏ها، انجمن‏های سیاسی و صنفی و انجمن‏های اسلامی یا اقلیت‏های دینی شناخته‏شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ‏کس را نمی‏توان از شرکت در آن‏ها منع کرد یا به شرکت در یکی از آن‏ها مجبور ساخت."

 

اصل 27 می‏خوانیم: "تشکیل اجتماعات و راهپیمایی‏ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخلّ به مبانی اسلام نباشد آزاد است."
اصل 157 "در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، آزادی بیان و نشر افکار با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور، باید تأمین گردد."
اصل 86 "نمایندگان مجلس در مقام ایفای وظایف نمایندگی در اظهارنظر و رأی خود کاملاً آزادند و نمی‏توان آن‏ها را به سبب نظراتی که در مجلس اظهار کرده‏اند یا آرایی که در مقام ایفای وظایف نمایندگی خود داده‏اند تعقیب یا توقیف کرد."

 

 اصل 84 نیز می‏خوانیم: "هر نماینده در برابر تمام ملت مسئول است و حق دارد در همه‏ی مسایل داخلی و خارجی کشور اظهارنظر نماید." اصل 89 نمایندگان مجلس شورای اسلامی در مواردی که لازم بدانند، می‏توانند هیئت وزیران یا هریک از وزرا یا رئیس جمهور را استیضاح کنند و هرگونه پرسشی که دارند از آنان بپرسند و آنان موظّف به پاسخ‏گویی هستند.

 

اصل 25 می‏گوید: "بازرسی و نرساندن نامه‏ها، ضبط و فاش کردن مکالمات تلفنی، افشای مخابرات تلگرافی و تلکس، سانسور، عدم مخابره و نرساندن آن‏ها، استراق سمع و هرگونه تجسس ممنوع است، مگر به حکم قانون."

 

تفکیک ناپذیری آزادی ، استقلال ، وحدت ملی و تمامیت ارضی

 

- در اصل154 قانون اساسی ، نظام جمهوری اسلامی "سعادت انسان در کل جامعه‏ی بشری را آرمان خود می‏داند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان می‏شناسد."

 

اصل 176 قانون اساسی :« به منظور تأمین منافع ملی و پاسداری از انقلاب اسلامی و تمامیت ارضی و حاکمیت ملّی شورای عالی امنیت ملی به ریاست رئیس جمهور، با وظایفی مشخص بویژه « تعیین سیاستهای دفاعی - امنیتی کشور در محدوده سیاست های کلی تعیین شده از طرف مقام رهبر و ... » تشکیل می گردد. همچنین مصوبات شورای عالی امنیت ملی پس از تأیید مقام رهبری قابل اجرا است».

 

ولایت فقیه (رهبری)

 

در مقدمه قانون اساسی آمده است: «ولایت فقیه عادل، بر اساس ولایت امر و امامت مستمر، قانون اساسی زمینه تحقق رهبری فقیه جامعه الشرایطی را که از طرف مردم به عنوان رهبر شناخته می شود (مجاری الامور بید العلماء بالله الامناء علی حلاله و حرامه) آماده می کند تا ضامن عدم انحراف سازمان های مختلف از وظایف اصیل اسلامی خود باشد».
اصل 5 «در زمان غیبت حضرت ولی عصر ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و با تقوا، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است که اصل یکصد و هفتم عهده دار آن می گردد».
اصل 57 به عنوان ولایت مطلقه امر آمده است: «قوای حاکم در جمهوری اسلامی ایران عبارت اند از: قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضاییه که زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت بر طبق اصول آینده این قانون اعمال می گردند. این قوا مستقل از یکدیگرند».
اصل 60 قانون اساسی: «اعمال قوه مجریه جز در اموری که در این قانون مستقیماً بر عهده رهبری گذارده شده از طریق رئیس جمهور و وزرا است.» این اصل قسمتی از اعمال قوه مجریه را بر عهده مقام رهبری گذارده است.
اصل 91 قانون اساسی:«... شش نفر از فقهای عادل و آگاه به مقتضیات زمان و مسائل روز، انتخاب این عده با مقام رهبری است.» این اصل قانون اساسی در مورد شورای نگهبان و چگونگی ترکیب اعضای آن می باشد که قسمت اول این اصل درباره وظیفه رهبر می باشد.
اصل 107 قانون اساسی:«پس از مرجع عالیقدر تقلید و رهبر کبیر انقلاب جهانی اسلام و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت الله العظمی امام خمینی ـ قدس سره الشریف ـ که از طرف اکثریت قاطع مردم به مرجعیت و رهبری شناخته و پذیرفته شدند، تعیین رهبر به عهده خبرگان منتخب مردم است. خبرگان رهبری درباره همه فقهای واجد شرایط مذکور در اصول پنجم و یکصد و نهم بررسی و مشورت می کنند. هر گاه یکی از آنان را اعلم به احکام و موضوعات فقهی یا مسائل سیاسی و اجتماعی یا دارای مقبولیت عامه یا واجد برجستگی خاص در یکی از صفات مذکور در اصل یکصد و نهم تشخیص دهند او را به رهبری انتخاب می کنند و در غیر این صورت یکی از آنان را به عنوان رهبر انتخاب و معرفی می نمایند. رهبر منتخب خبرگان، ولایت امر و همه مسئولیت های ناشی از آن را بر عهده خواهد داشت....».
اصل 108 قانون اساسی:«قانون مربوط به تعداد و شرایط خبرگان، کیفیت انتخاب آن ها و آئین نامه داخلی جلسات آنان برای نخستین دوره باید به وسیله فقهای اولین شورای نگهبان تهیه و با اکثریت آرای آنان تصویب شود و به تصویب نهایی رهبر انقلاب برسد...».
اصل 109 قانون اساسی:«شرایط و صفات رهبر:
1. صلاحیت علمی لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه،
2. عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلام،
3. بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافی برای رهبری.
در صورت تعدد واجدین شرایط فوق شخصی که دارای بینش فقهی و سیاسی قوی تر باشد، مقدم است».
اصل 110 قانون اساسی:«وظایف و اختیارات رهبر:
1- تعیین سیاست های کلی نظام جمهوری اسلامی ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام.
2- نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام.
و ...»
اصل 111 قانون اساسی:«هر گاه رهبر از انجام وظایف قانونی ناتوان شود یا فاقد یکی از شرایط مذکور در اصول پنجم و یکصد و نهم گردد یا معلوم شود از آغاز فاقد بعضی از شرایط بوده است، از مقام خود برکنار خواهد شد. تشخیص این امر به عهده خبرگان مذکور در اصل یکصد و هشتم می باشد. در صورت فوت یا کناره گیری یا عزل رهبر، خبرگان موظفند در اسرع وقت نسبت به تعیین و معرفی رهبر جدید اقدام نمایند.
تفکیک قوا

 

اصل 57 قوای حاکم در جمهور اسلامی ایران عبارتند از: قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضاییه که زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت بر طبق اصول آینده این قانون اعمال می‌گردند. این قوا مستقل از یکدیگرند.

 

اصل 112 مجمع تشخیص مصلحت نظام برای تشخیص مصلحت نظام برای تشخیص مصحلت در مواردی که مصوبه مجلس شورای اسلامی را شورای نگهبان خلاف موازین شرع و یا قانون اساسی بداند و مجلس با در نظر گرفتن مصلحت نظام نظر شورای نگهبان را تأمین نکند و مشاوره در اموری که رهبری به آنان ارجاع می‌دهد و سایر وظایفی که در این قانون ذکر شده است به دستور رهبری تشکیل می‌شود. اعضاء ثابت و متغیر این مجمع را مقام رهبری تعیین می‌نماید. مقررات مربوط به مجمع توسط خود اعضاء تهیه و تصویب و به تأیید مقام رهبری خواهد رسید.

 

پی نوشت ها--------------------------------

 

[1]     - محمود سریع‏القلم، توسعه، جهان سوم و نظام بین‏الملل

 

2 - بخشی، علی و مینو افشاری راد؛ فرهنگ علوم سیاسی، تهران، نشر چاپار

 

3 - صحیفه نور، رهنمودهای امام خمینی، ج‏222/2

 

4 . الطبقات الکبری، ابن سعد، ج‏812/1 322

 

    5. صحیفه نور، ج‏171/4؛ ج‏071/3

 

6 . صحیفه نور، ج‏86/02

 

    7    . صحیفه نور، ج‏31/2؛ ج‏92/3؛ ج‏66/4.

 

8 . سورة انبیاء آیة 105

 

    9. سورة بقره آیه 124

 

    10 .نهج البلاغه ، خطبة 216

 

11     . نهج البلاغه ، خطبة 174

 

12     . سوره نساء، آیه58

 

منابع

 

1-      قرآن کریم

 

2-      نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، تهران، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی.

 

3-      افغانلودین، شهین، اصول مدیریت از دیدگاه قرآن و احادیث، مشهد، واسع.

 

4-      اصلی‌پور، محمد، مدیریت و رهبری با سیری در نهج البلاغه، تهران، شورا.

 

5-      ابطحی، سیدحسین و عبدصبور، فریدون، شایسته سالاری، تهران، آزاد مهر.

 

6-      اردبیلی، یوسف، «مبانی قانونی وعلمی ارزشیابی»، مدیریت در آموزش و پرورش.

 

7-      الوانی، مهدی، «شایسته سالاری»، مجله تدبیر، شماره 82، خرداد 1377.

 

8-      بنیانیان، حسن، فرهنگ و توسعه :خط مشی گذاری برای تقویت فرهنگ توسعه در ایران، تهران، امیرکبیر

 

9-      بیان‌، حسام‌الدین، آیین‌ مدیریت‌، تهران، مرکز آموزش‌ مدیریت‌ دولتی‌، ص‌ 387 -391.

 

10- خاتمی، احمد، مدیریت از دیدگاه قرآن و حدیث، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.

 

11- خوانساری، جمال‌الدین محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم، تهران، دانشگاه تهران.

 

12- ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمومنین، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.

 

13- زرقی‌ رستمی، علیرضا‌، «معیارهای‌ انتصاب‌ و گزینش‌ از دیدگاه‌ حضرت‌ علی‌(ع)»، نشریه‌ آموزش‌ کاربردی‌ مدیران‌ جهاد سازندگی، سال اول، شماره9، آذر 1378، ص 3ـ4.

 

14- رهبر، محمدتقی، سیاست و مدیریت از دیدگاه علی(ع)، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی

 

15- سرمدی، محمدرضا، «مدیریت اسلامی (رشته علوم تربیتی)»، پایان نامة کارشناسی ارشد، دانشگاه پیام نور، تهران.

 

16- عباس‌‌زادگان‌، سیدمحمد، اصول‌ اساسی‌ در سازماندهی‌ ورهبری‌، تهران، شرکت‌ سهامی‌ انتشار.

 

17- عباس‌نژاد، محسن، قرآن، مدیریت و علوم سیاسی، مشهد، بنیاد پژوهش‌های قرآنی حوزه و دانشگاه.

 

18- علیخانی، علی‌اکبر، توسعه سیاسی از دیدگاه امام علی(ع)، قم، سازمان تبلیغات اسلامی.

 

19- قزوینی، عبدالکریم بن محمد یحیی، بقا و زوال دولت در کلمات امیر‌المومنان(ع)، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی.

 

20- مجموعه مقالات اولین همایش توسعه شایسته سالاری در سازمانها، تهران.

 

21- معادیخواه، عبدالمجید، فرهنگ آفتاب، فرهنگ تفصیلی مفاهیم نهج البلاغه، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی.


¤ نویسنده: موسی مباشری


<      1   2   3   4   5      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

»» منوها
[ RSS ]
[خانه]
[درباره من]
[ارتباط با من]
[پارسی بلاگ]
بازدید امروز: 44
بازدید دیروز: 24
مجموع بازدیدها: 362068
 

»» درباره خودم
 

»» پیوندهای روزانه
 

»»فهرست موضوعی یادداشت ها
 

»» آرشیو نوشته های قبلی
جهان تشنه معنویت
پیشنهاداتی جهت برگزاری مطلوب جلسات
وظایف مدیر آموزشی
موضوعات نهج البلاغه
دنیا از دیدگاه حضرت علی (ع) در نهج البلاغه
سیره پیامبر اعظم (ص) از دیدگاه دانشمندان جهان
تاثیرات فرهنگی اجتماعی مدارس قدیمی
افسردگی وراههای درمان آن
چگونگی بیعت حضرت علی (ع) با خلفا
ویژگی های مدیران وکارگزاران درقرآن کریم- 1
ویژگی های مدیران وکارگزاران درقرآن کریم- 2
پنجاه سئوال وجواب از قرآن
مقالات علمی دیگران
بررسی اهمیت وضرورت مشاوره وراهنمایی
نکات مهم در هنگام مطالعه
ناتوی فرهنگی و ضرورت توجه به آن
مهندسی فرهنگ
موفقیت وعوامل مؤثر آن
شبیخون فرهنگی
روابط عمومی موفق
بزرگترین مشکلات جهان اسلام از دیدگاه رسول اکرم در خطبه غدیر
پنجاه سئوال وجواب از قرآن
معیارهای گزینش مدیران
راهکارهای عملی برای کسترش حجاب وعفاف
هفته دفاع مقدس
موفقیت وعوامل مؤثر آن
آراء واندیشه های گروه طالبان
دست نوشته ها
امت واحده
ارتباطات ورسانه ها در جهان سوم
توسعه سیاسی در قانون اساسی جمهوری اسلامی
نقش نخبگان سیاسی در ایجاد سنت های سالم سیاسی
نظریه های امپریالیسم
بررسی اصول ومبانی لیبرالیسم
 

»» لوگوی خودم

 

»» اشتراک در وبلاک
 
 

»» لوگوی دوستان من
 



-------------------------------------------

سفارش تبلیغ
صبا ویژن