3 پایگاه اطلاع رسانی مباشر 4 |
من شما را از دنیا می ترسانم که - در کام - شیرین است و - در دیده – سبز و رنگین. پوشیده در خواهش های نفسانی، و – با مردم – دوستی ورزد با نعمت های زودگذر این جهانی. متاع اندک را زیبا نماید، و در لباس آرزوها در آید، و خود را به زیور غرور بیاراید. شادی آن نپاید، و از اندوهش ایمن بودن نشاید. فریبنده ای است بسیار آزار دهنده، رنگ پذیری است ناپایدار ، فنا شوندهای مرگبار ، کشندهای تبهکار. چون با آرزوی خواهندگان دمساز شد، و با رضای آنان هم آواز، بینند - سرابی بوده است - و بیش از آن نیست. کسی از نعمت آن در سروری نبود، جز که پس آن اشکی از دیده هایش پالود؛ و روی خوش به کسی نیاورد، جز آنکه با سختی وبد حالی پشت بدو کرد؛ و در خور دنیاست که اگر بامداد یاور کسی بود، شامگاهش ناشناس انگارد؛ و اگر از سویی گوارا و شیرین است، از سوی دیگر تلخی و مرگ با خود آرد. کسی از نعمت آن طرفی نبندد، جز آنکه از مصیبت هایش بدو رنجی رسد؛ و شامگاهان زیر پرآسایشش نخسبد، جز آنکه بامدادان ، شاهبال بیم بر سر او فرو کوبد. سخت فریبنده ای است و فریبا است آنچه در آن است، سپری شونده است و سپری است هر که بر آنست. توشه نیک از آن نتوان برداشت جز پرهیزگاری و ترس از پروردگار. کسی که از دنیا کمتر بهره دارد، از آنچه موجب ایمنی اوست بیشتر دارد، و آن که از دنیا نصیب بیشتر گیرد، از آنچه موجب هلاک اوست بیشتر گرفته و به زودی زوال پذیرد. بسا کسی که بدان اعتماد کرد، و ناگهان مزه تلخ مصیبت را بدو چشاند، و بسا صاحب اطمینانی که ناگهانش در خاک و خون نشاند. بسا صاحب عظمتی که او را خرد و ناچیز ساخت، و بسا نازنده ای که او را به خواری انداخت. دولت آن زود گذر است و عیش آن تیره و تار. گوارای آن شور است و شیرین آن با تلخی آمیخته، غذای آن زهر، و اسباب ودستگاه آن پوسیده در هم ریخته. زنده آن در معرض مردن، تندرستش دستخوش در بیماری به سر بردن. ملک آن برده، عزیز آن شکست خورده . آن که از آن فراوان دارد، گرفتار نکبت و وبال ، و آن که بدو پناه برده ، ربوده مال. آیا شما در جای آنان به سر نمی برید که مردند؟ عمری درازتر از شما داشتند، و آثاری پایدارتر به جا گذاشتند، و تخم آرزو بیشتر در دل کاشتند، و شمارشان فزونتر بود، و سپاهیانشان فراگیرتر. دنیا را چسان پرستیدند، و آن را چگونه بر خود گزیدند؟ سپس از آن رخت بربستند، بی توشه ای که کفایت آنان تواند و یا مرکبی که به منزلشان رساند. شنیده اید دنیا یکی از آنان را با فدیه ای واگذارده باشد، یا به گونه ای یاری شان داده ، یا با آنان به نیکی به سر برده؟ نه چنین است که سختی آن بدانها چنان رسید که پوست و گوشتشان را درید. با سختیها ، سستشان کرد؛ و با مصیبت ها، خوارشان نمود ، و بینی شان را به خاک مالید، و زیر پایشان سود؛ و دشواریهای زمانه را بر آنچه با آنان کرد، افزود. دیدید چگونه آن را که برابرش فروتنی کرد، و برخویشتنش گزید و روی بدو آورد، نشناخت، و با او نساخت تا آنکه بار بستند و برای همیشه از آن گسستند. آیا جز گرسنگی ، توشه ای همراهتان کرد؟ یا جز در سختی شان فرود آورد؟ یا روشنی آن برایشان جز تاریکی بود؟ یا جز پشیمانی چیزی بدرقه راهشان نمود؟ پس چنین دنیایی را می گزینید؟ یا بدان اطمینان می کنید؟ یا آزمند آن می شوید؟ بد خانه ای است برای کسی که بدان گمان بد نیارد، یا در آن خود را از بیم وی ایمن شمارد.
من شما را از دنیا می ترسانم که - در کام - شیرین است و - در دیده – سبز و رنگین. پوشیده در خواهش های نفسانی، و – با مردم – دوستی ورزد با نعمت های زودگذر این جهانی. متاع اندک را زیبا نماید، و در لباس آرزوها در آید، و خود را به زیور غرور بیاراید. شادی آن نپاید، و از اندوهش ایمن بودن نشاید. فریبنده ای است بسیار آزار دهنده، رنگ پذیری است ناپایدار ، فنا شوندهای مرگبار ، کشندهای تبهکار. چون با آرزوی خواهندگان دمساز شد، و با رضای آنان هم آواز، بینند - سرابی بوده است - و بیش از آن نیست.
انذار از دنیا
شما را از دنیا می پرهیزانم، که منزلگاهی است ناپایدار؛ نه خانه ی ماندن و نه جایگاه قرار. خود را آراسته و به آرایش خویش شیفته است، و دیگران را به زینت خویشتن فریفته. خانه ای نزد خداوند آن خوار. و متاعی بی مقدار . حلال آن را به حرامش معجون داشته است؛ و خوبی آن را به بدی اش مقرون و زندگانی اش را به مرگ آمیخته است؛ و در کاسه شهدش، شرنگ ریخته است . خداوند تعالی آن را برای دوستانش نگزید، و در دادن آن به دشمنانش بخل نورزید. خیر آن اندک است، و شر آن آماده، فراهم آن پریشان و ملک آن ربوده؛ و آبادان آن رو به ویرانی نهاده. آنچه ویران گردد، خانه خوبی نیست و به کار نیاید، و عمری که چون توشه پایان پذیرد، زندگانی به شمار نیاید. و روزگاری که چون پیمودن راه به سر آید ، دیر نپاید .آنچه را خدا بر شما واجب کرده مطلوب خود شمارید، و توفیق گزاردن حقی را که از شما خواسته ، هم از او چشم دارید، و پیش از آنکه مرگ شما را فرا خواند، گوش به دعوتش بدارید.
ویژگیهای آنان که دنیا را رها کرده اند
آنان که خواهان دنیا نیستند، دلهاشان گریان است، هر چند بخندند، و اندوهشان فراوان است، هر چند شادمان گردند وبا نفس خود در دشمنی بسیار به سر برند، هر چند دیگران بر آنچه نصیب آنان شده، غبطه خورند.
غفلت انسان
یاد مرگ از دل های شما رفته است و آرزوهای فریبنده جای آن را گرفته. دنیا بیش از آخرت مالکتان گردیده و این جهان، آن جهان را از یادتان برده . همانا شما برادران دینی یکدیگرید، چیزی شما را از هم جدا نکرده، جز درون پلید و نهاد بد که با آن به سر می برید نه هم را یاری می کنید، نه خیرخواه همید، نه به یکدیگر چیزی می بخشید ، و نه با هم دوستی می ورزید. شما را چه می شود که به اندک دنیا ، که به دست می آورید، شاد می شوید؛ و از بسیار آخرت، که از دستتان می رود، اندوهناک نمی گردید؟ و اندک دنیا را که از دست می دهید، نا آرامتان می گرداند؛ چندانکه این نا آرامی در چهره هاتان آشکار می شود، و ناشکیبا بودن از آنچه بدان نرسیده اند، پدیدار. گویی که دنیا شما را خانه اقامت و قرار است، و کالا و سود آن همیشه برای شما پایدار. چیزی شما را باز نمی دارد؛ از آنکه عیب برادر دینی خود را - که از آن بیم دارد- رویاروی اوبگویید، جز آنکه می ترسید، او همچنان عیب را – که در شماست- به رختان آرد. در واگذاشتن آخرت و دوستی دنیا با هم یک دل هستید و هر یک از شما دین را بر سر زبان دارید. چنان از این کار خشنودید که کارگری کار خود را به پایان آورده، و دوستی خداوند خویش را حاصل کرده .
دنیا محل آرامش نیست
دنیا خانه نیست ، شدن است و رنج بردن و دگرگونی پذیرفتن، و عبرت گرفتن . نشان نابود شدن، اینک روزگار، کمان خود را به زه کرده است، تیرش به خطا نرود، و زخمش به نشود؛ بر زنده تیرمرگ ببارد، و تندرست را به بیماری از پا در آرد، و نجات یافته را درناتوانی و ماندگی دارد. خورنده ای است که روی سیری نبیند، نوشنده ای است که تشنگی اش فرو ننشیند . و نشان رنج دنیا، اینکه: آدمی فراهم می کند آنچه نمی خورد، و می سازد آنچه در آن نمی نشیند؛ پس به سوی خدا می رود، نه مالی برداشته و نه خانه ای با خود داشته و نشان دگرگونی آن، اینکه : کسی را که بدو رحمت آرند بینی که –روزی – حسرت وی خورند، و حسرت خورده را بینی که بر او رحمت برند؛ و این نیست جز به خاطر نعمتی که رخت بر بسته، و یا نقمتی که فرود آمده و بار گسسته. و نشان عبرت دنیا، اینکه: آدمی بدانچه آرزو دارد ، نزدیک می شود و رسیدن اجل رشته آرزوی او را می برد. نه آنچه آرزو داشت به دست آمده، و نه آن که مرگ ، چشم بدو دوخته، واگذارده است. پاک و منزه است خدا! شادی دنیا چه فریبنده است؛ و سیرآبی آن چه تشنگی آورنده ؛ و سایه آن چه گرم وسوزنده . نه آینده مرگ را ردّ توان کرد، ونه گذشته را باز توان آورد. پاک و منزه است خدا، چه نزدیک است زنده به مرده، به خاطر پیوستن بدان، و چه دور است مرده از زنده ، به خاطر بریدن وی از آن!
پایان دنیا مرگ است
دنیا خانه ای است فرا گرفته بلا، شناخته به بیوفایی، نه به یک حال پایدار است، و نه مردم آن از سلامت برخوردار.دگرگونی پذیرد، رنگی دهد و رنگ دیگر گیرد. زندگی در آن ناباب است ، و ایمنی در آن نایاب و مردم دنیا نشانه هایند، که آماجشان سازد. تیرهای خود به آنان افکند و به کام مرگشان در اندازد.
و بندگان خدا! بدانید که شما و آنچه درآنید ( دنیا)، به راه آنان که پیش از شما بودند روانید که زندگانی شما از شما درازتر بود، و خانه هاشان بسازتر و یادگارهاشان دیربازتر( دراز مدت). کنون آواهاشان نهفته شد، و بادهاشان فروخفته. تن هاشان فرسوده گردید، خانه هاشان تهی، و نشان هاشان ناپدید. کاخ های افراشته و بالش های انباشته را به جا نهادند، و زیر سنگها و درون گورهای به هم چسبیده فتادند، جایی که آستانه اش را ویرانی پایه است، و استواری بنایش را خاک، مایه. جای آن نزدیک است، و باشنده ی آن دور و به کنار، میان مردم محله ای ترسان، به ظاهرآرام و در نهان گرفتار. نه در جایی که وطن گرفته اند، انس گیرند و نه چون همسایگان یکدیگر را پذیرند. با آن که نزدیک به هم آرمیده اند ، خانه هم را ندیده اند و چسان یکدیگر را دیدار کنند که فرسودگی شان خرد کرده است، و سنگ و خاک آنان را در کام فرو برده.
چه ستایم خانهای را که آغاز آن رنج بردن است، و پایان آن مردن . در حال آن حساب است و در حرام آن عقاب. آن که در آن بی نیاز است، گرفتار است؛ و آن که مستمند است، اندوهبار. آن که در پی آن کوشید بدان نرسید، و آن که به دنبال آن نرفت، او رام وی گردید. آن که بدان نگریست، حقیقت را به وی نمود، و آن که در آن نگریست، دیدهاش را بر هم دوخت.
گویی شما هم به جایی رفتهاید که آنان رفتهاند، و آن خوابگاه به گروتان برداشته و آن امانت جای شما را در کنار خود داشته. پس چگونه خواهید بود اگر کار شما به سرآید و گورها گشاید؟" آن هنگام آزموده می شود هر کس بدانچه پیشاپیش فرستاده، و باز گردانیده می شوند به سوی خدا که مولای راستین آنهاست و به کارشان نیاید آنچه به دروغ برمی بافتند. ( یونس آ/30)
چه ستایم خانهای را که آغاز آن رنج بردن است، و پایان آن مردن . در حال آن حساب است و در حرام آن عقاب. آن که در آن بی نیاز است، گرفتار است؛ و آن که مستمند است، اندوهبار. آن که در پی آن کوشید بدان نرسید، و آن که به دنبال آن نرفت، او رام وی گردید. آن که بدان نگریست، حقیقت را به وی نمود، و آن که در آن نگریست، دیدهاش را بر هم دوخت.
¤ نویسنده: موسی مباشری
دنیا محل آزمایش
هان! دنیا خانهای است که از گزند آن ایمنی نیست، مگر هم در آن خانه ، کاری کنند که توشه آخرت است نه به کار دنیا پردازند. چه آن مایه حسرت است. مردم به دنیا مبتلایند، و به بوته آزمایش در آیند. پس آنچه برای دنیا گرفته اند، حساب آن بکشند، واز آنان بستانند؛ و آنچه برای جز دنیا به دست آوردهاند، بدان رسند و در نعمت آن بمانند. دنیا در دیده صاحب خردان، چون سایهی پس از زوال است، که گسترده ناشده در هم رود، و افزون نشده کاهش یابد.
سفارش به مردم
بندگان خدا! شما را سفارش می کنم این دنیا را که وانهنده شماست واگذارید، هر چند وانهادن آن را دوست نمی دارید. دنیایی که تن ها را کهنه می کند، هر چند نو شدن آن را خوش دارید. مَثل شما و دنیا، چون گروهی همسر است که به راهی می روند، و تا در نگرند آن را می سپرند، و یا قصد رسیدن به نشانی کرده اند و گویی بدان رسیده اند. چه کوتاه است فرصت کسی که تازد تا راهی که در پیش دارد به سر رسد، و یا آنکه روزی فرصت دارد نه بیش و مرگش از در رسد، و خواهانی شتابان در پی او افتاده، و او را می راند تا در دنیا نماند. پس در عزت و ناز دنیا بر یکدیگر پیشدستی مکنید؛ و به آرایش و آسایش آن شادمان مشوید، و از زیان و سختی آن ناشکیبا مباشید که عزت و نازش ، پایان یافتنی است، و آرایش و آسایش آن سپری شدنی، و زیان و سختی آن تمام شدنی؛ و هر مدتی از آن سرآمدنی وهر زنده آن مردنی.
آیا نشانه ها که از گذشتگان به جای مانده شما را از دوستی دنیا باز نمی دارد؟ و اگر خردمندید مرگ پدرانتان که در گذشته اند، جای بینایی و پند گرفتن ندارد. نمی بینید گذشتگان شما باز نمی آیند، و ماندگان نمی پایند! نمی بینید مردم دنیا روز را به شب و شب را به روز می آرند و هر یک حالتی دارند! مرده ای است که بر او زاری کنند. زنده ای که تسلیتش گویند. افتاده ای بیمار، بیمارپُرسی تیمارخوار. و دیگری که جان می دهد، و دنیا جویی که مرگ به دنبالش می دود، و غافلی به خود وانگذاشته و ماندگان پی گذشتگان را داشته.
هان! بر هم زننده لذت ها، تیره کننده شهوت ها، و بُرنده آرزوها را به یاد آرید آنگاه که به کارهای زشت شتاب می آرید، و از خدا یاری خواهید بر گزاردن واجب او، چنانکه شاید، و نعمت و احسان او که به شمار نیاید.
امیرالمومنین علیه السلام در فرازهای فوق ، ضمن معرفی و توصیف دنیا ، به انسان ها می آموزد که در این دنیا با این مولفه ها چگونه زندگی نمایند تا دچار خسران نگردند از خدای مهربان گوش شنوا طلب مینمائیم تا از فرمایشات امام بهره جوییم.
دنیا در نگاه امام علی (ع)
ضرار بن ضمره ضبایی، از یان امام علی (ع) به شام رفت، بر معاویه وارد شد. معاویه از او خواست از حالات امام بگوید، گفت: علی (ع) را در حالی دیدم که شب، پرده های خود را افکنده بود، و او در محراب ایستاده، محاسن را به دست گرفته، چون مار گزیده به خود می پیچید، و محزون می گریست و می گفت: ای دنیا!! ای دنیای حرام! از من دور شو، آیا برای من خودنمایی می کنی؟ یا شیفته من شده ای تا روزی در دل من جای گیری؟ هرگز مبادا! غیر مرا بفریب، که مرا در تو هیچ نیازی نیست، تو را سه طلاقه کرده ام، تا بازگشتی نباشد، دوران زندگانی تو کوتاه، ارزش تو اندک، و آرزوی تو پست است. آه از توشه اندک، و درازی راه، و دوری منزل، و عظمت روز قیامت!.
برخورد با مذمت کنندگان دنیا
در خطبه 131 نهج البلاغه می خوانیم که: امام علیه السلام از کسى شنید مذمت دنیا میکند فرمود:اى کسیکهنکوهش دنیا میکنى در حالى که تو خود بغرور دنیا گرفتار شدهاى،وفریفته باطلهاى آن هستى،آیا تو خود مغرور به دنیا هستى و سپس مذمت آن مى-کنى؟تو از جرم دنیا شکایت دارى یا دنیا باید از جرم تو شکایت کند؟کى دنیا تورا گول زده و چه موقع تو را فریب داده است؟آیا بمحل سقوط پدرانت در دامنفنا،یا به خوابگاه مادرانت در زیر خاک تو را فریب داده؟چه اندازه با دستخود بیماران را پرستارى کردى!؟در کنار بستر آنها مراقب آنان بودى،در خواستشفاى آنها را نمودى و از طبیبان براى آنها دارو خواهش کردى، در آن روزهائى که داروى تو به حال آنان سودى نداشت،و گریه توفایدهاى نمىکرد!ترس و وحشت تو به درد هیچیک از آنها نخورد،و کوششهایتبراى آنها نتیجهاى نداشت،و تو قادر بر دفاع از آنها نبودى. دنیا خودش را با این وضع براى تو مجسم ساخته،و با قربانگاههاى دیگرانقربانگاه تو را. این دنیا جایگاه صدق و راستى استبراى آنکس که با آن براستى رفتارکند،و خانه تندرستى استبراى آنکس که از آن چیزى بفهمد،و سراىبىنیازى استبراى آنکس که از آن توشه برگیرد،و محل اندرز استبراى آنکه از آن اندرز گیرد. مسجد دوستان خدا است،و نمازگاه فرشتگان پروردگار،و محلنزول وحى الله،و تجارتخانه اولیاء حق،آنها در اینجا رحمتخدا را بهدست آوردند،و بهشت را سود خود قرار دادهاند. چه کسى دنیا را نکوهش مىکند در حالیکه جدائى خود را اعلام داشته،فراق خود را خبر داده،و مرک خود و اهلش را بیان کرده است،پس دنیا بانمونههائى از بلاها به آنها نشان داد که این امر در حق آنها نیز امکان پذیر است،باسرور و خوشحالیش دلهایشان را بسرور متوجه ساخت،گاه هنگام عصر در عافیتاست،و بهنگام صبح مصیبت!گاه تشویق مىکند و گاه مىترساند،گاهتخویف مىکند و گاه بر حذر میدارد!و بهمین جهت در صبحگاهان ندامت وپشیمانى،گروهى آنرا مذمت میکنند،و در روز قیامت آنرا مدح مینمایندهمان گروهى که دنیا بآنها تذکر داد و آنان متذکر شدند،براى آنها سخن گفتآنها تصدیقش کردند،و اندرز داد و آنها پذیرا شدند .در نهج البلاغه، بخش کلمات قصار، آمده است که شخصی به خدمت امیرالمؤمنین علی علیه السلام آمد و زبان به ذم دنیا گشود که دنیا چنین است و دنیا چنان، دنیا انسان را فریب می دهد، دنیا انسان را فاسد می کند، دنیا دغلباز و جنایتکار است، و از این قبیل سخنان. این مرد شنیده بود که بزرگان، دنیا را مذمت می کنند، خیال کرده بود مقصود از مذمت دنیا مذمت واقعیت این جهان است، مقصود این است که جهان فی حد ذاته بد است، نمی دانست که آنچه بد است، دنیاپرستی و اسیر دنیا شدن و طمع ورزی است که با انسان و سعادت انسان ناسازگار است.علی علیه السلام به او فرمود: تو فریب دنیا می خوری، دنیا تو را فریب نمی دهد، تو بر دنیا جنایت وارد آورده ای، دنیا بر تو جنایت نکرده است... تا آنجا که فرمود: دنیا با کسی که با صداقت رفتار کند صدیق است و برای کسی که آن را درک کند مایه ی عافیت است، دنیا معبد دوستان خدا، مصلای فرشتگان خدا، فرودگاه وحی خدا و تجارتخانه اولیاء خداست...
¤ نویسنده: موسی مباشری
منابع شناخت دنیا
1- دین
در دیدگاه امام علی(ع)، دین نخستین منبع شناخت دنیا است؛ زیرا هیچ کس بهتر از خداوند دنیا را نمیشناسد. یکی از اهداف بعثت انبیاء نیز شناساندن حقیقت دنیا بوده است: «او خدایی است که دنیا را مسکن آفریدگان برگزید و پیامبرانش را به راهنمایی جن و انس فرستاد تا دنیا را آن گونه که هست، بشناسانند واز زیانهایش برحذر دارند و با مطرح کردن مَثَلها عیوب دنیا پرستی را نشان دهند.
2- دنیا
منبع دیگر شناخت دنیا، خود دنیا است. او خود را در گردش درسآموز خویش برای ما وصف میکند، اما این ماهستیم که فریفته او میشویم. رساترین نصیحت از آنِ او است؛ اگر سخن صادقانه او را دروغ نشماریم.
دنیا در سخنان حضرت علی(ع)، معرِّفی خوب برای خویش است؛ زیرا اولاً، راست میگوید: «دنیا خانهای راست گو است برای کسی که آن را تصدیق کند.» ثانیاً، در معرفی خود هرگز انسان را فریب نمیدهد: چه هنگام تو را فریب داد؟! آیا با گورهای پدرانت که پوسیدهاند تو را فریب داد یا با آرامگاههای مادرانت که در زیر خاک آرمیدهاند؟ دنیا با سرنوشت آنان حال تو را مجسم کرده و با گورهایشان گور تو را به نمایش گذاشته است. اما اگر دنیا هرگز انسان را فریب نمیدهد، پس چرا در سخنان آن حضرت به فریبکاری و نیرنگ بازی شهره است؟ و چرا بارها و بارها بشر را از فریب دنیا برحذر داشته است؟ چگونه است که دنیا فریب نمیدهد، اما باید از فریبش بر حذر ماند؟ این بدان دلیل است که آن حضرت، مجرم راستین را در این فریب انسان میداند، نه دنیا: راست میگویم؛ دنیا نیست که تو را فریفته است، بلکه تویی که فریفته دنیا شدهای؛ چرا که دنیا پندها را بیپرده با تو گفته و دور از هر تبعیضی از حقایق آگاهت کرده است و بیگمان دنیا با این همه هشدارهای پی در پی - از فرود آمدن بلا در تن و کاستن نیرویت - صادقتر و وفادارتر از آن است که دروغت بگوید یا فریبت دهد. چه بسیار پندهایی از دنیا را که متهم کردی و خبرهای راستی را که دروغ انگاشتی. ثالثاً در معرفی خود دلسوز است و میخواهد انسان را از تباهی نجات دهد: اگر در خانههای فروپاشیده و ویرانههای خلوت و خاموش به شناخت دنیا برخیزی، با یادآوریهای زیبا و پندهای رسایش، او را دوستی دلسوز و یاری مهربان مییابی که تباهی تو را دریغ میدارد.
جملا قصار حضرت علی (ع)
-آرزوهایتان را به کسانی متوجه کنید که دلهایتان آنها را دوست دارد.
- عبرتها چه بسیار است، لیکن پند گرفتن کمتر است.
-هر تنفس انسان گامیست که بسوی مرگ بر میدارد.
-مردم دشمن چیزهایی هستند که نمیدانند.
-بهترین زهدها، پنهان داشتن آن است.
- دانش نگهبان توست، در حالیکه تو ثروت را باید محافظت کنی.
- دانشمندان، به علت کثرت نادانان غریبند.
- بی ارزشترین مردم، کم دانشترین آنهاست.
- فقر و تنگدستی، مرد باهوش را گنگ و لال میکند.
- قرض کردن زبونی و خواری است.
- برای دنیا به گونه ای زندگی کن که گویی تا ابد زنده ای و برای آخرت به گونه ای زندگی کن که گویی لحظه مرگت نزدیک است
- فرزندان خود را بااخلاق خود تربیت نکنید، زیرا که آنان برای زمانی غیراز زمان شما خلق شدهاند.
- هیچ فقیری گرسنه نمانده مگر درسایه آنکه ثروتمندی از حق او بهرهمند گشته است.
- چون تو به جانب مرگ میروی و مرگ جانب تو میآید، زود به یکدیگر خواهید رسید.
- هر که خود را پیشواى مردم خواهد ، باید که پیش از ادب کردن دیگران به
- ادب کردن خود پردازد و باید که ادب کردن دیگران به کردار باشد ، نه به گفتار . کسى که آموزگار و ادب کننده خویش است ، سزاوارتر به تعظیم است ، از آنکه آموزگار و ادب کننده مردم است .
منابع:
1- نهج البلاغه
2- مدیریت و فرماندهی در اسلام، آیت الله مکارم شیرازی
3- معجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه ،محمد دشتی، محمدکاظم محمدی
¤ نویسنده: موسی مباشری
بسمه تعالی
موضوع مقاله: جهانِ تشنه معنویت چگونه می تواند از آموزه های پیامبر اعظم، حضرت محمد بن عبدالله (ص) سیراب گردد و چه درسی از درسهای آن حضرت بشریت را نجات داده و به فلاح و رستگاری خواهد رساند؟
پیامبر گرامی اسلام(ص) دارای شخصیتی آسمانی وسیمایی ملکوتی است که از جانب خداوند سبحان به سمت رسا لت وبه عنوان رهبر وراهنمایی جهانیان مبعوث گردیده است قرآن که کتاب آسمانی وکلام خداوند است معجزه جاویدان آن حضرت است مورخین و محققین از صدراسلام تاکنون پیرامون شخصیت احوال وسیره آن حضرت آثار و تا لیفات گرانقدری را ارائه کرده اند اما بیان این نکته لازم است که شخصیت ومقام نبی مکرم اسلام(ص) چنان عظیم است که تاکنون به گوشه هایی از آن بیشتر اشاره نشده است ویقینا" مقام معنوی وشخصیت ارزشمند آن بزرگوار در این کلمات مختصر نمی گنجد براستی مقام معظم رهبری با تمام وجود حس کرده بود که جهان امروز تشنه معنویت است وبا هوشیاری این سال را به نام سال رسول اعظم (ص) نامگذاری کردند وفرمودند : درباره ی پیامبر اعظم (ص) چه عرض بکنیم؟ جز اینکه بگوییم : پیامبر اعظم اسلام (ص) مجموعه ی فضائل همه ی انبیاء واولیاء است . نسخه ی کامل وتکامل یافته ی همه ی فضائلی است که در سلسله ی پیامبران واولیاء الهی در تاریخ وجود داشته است ... او برهمه ی بشریت وبرهمه ی تاریخ شاهد وناظر است ، فراخواننده ی همه ی بشریت به سوی خداست وچراغ نور افشان را ه انسانها ست .(1) وخود ایشان راهکار مناسب برای درس گرفتن ازآن حضرت را چنین بیان می فرمایند که: امسال (سال پیامبر اعظم(ص) سال 1385) باید یک خیزش ، یک حرکت بزرگ ویک گام بلند داشته باشیم سال پیامبر اعظم ،سال نگاههای بلند ،سال امید ،سال کار ،سال مجاهدت ، سال خدمت وسال طراحیهای هوشمندانه برای آینده ی کشور است ،سال حرکت به پیش است. (2)وبی شک برهمگان آشکار است که اگر بشر امروز به روش وسیره ی رسول اکرم (ص) که قرآن آن رابهترین سرمشق ها برای انسان معرفی می کند چنگ بزند وآن را ا لگو وسر مشق برای خود قرار دهد ، جامعه وجهان از جهل ونادانی وظلم وستم نجات پیدا خواهد کرد وبشریت به آرامش وآسایش خواهد رسید یقینا" آنچه جامعه امروز بیشتر از هرچیز نیازمند آنست اخلاق است اگر امروز مدعیان دروغین حمایت از بشر شعار صلح ودوستی سرمی دهندوبه بهانه ی مبارزه با تروریسم بسیج شده اند ذره ای از اخلاق برخورداربودند این همه کشت وکشتارونابرابری وجودنداشت ، اگرمدعیان کدخدایی دهکده جهانی الفبایی از اخلاق می دانستند نامی اززندان های ابو غریب وگوانتانامو وجود نداشت وامروزکشتگان افغانستان و عراق ولبنان وفلسطین و...درکنا رخانواده های خود زندگی آرامی داشتند وبرای سازندگی میهن خود تلاش می کردند واز همه مهمتر اینکه اگرامروز اخلاق وجود داشت ترس ونفاق معنا نداشت وسران کشورهای به ظاهر مسلمان ،خود فروخته دشمنان قسم خورده اسلام ومسلمین نبودند وحداقل برای نجات مردم ستمدیده فلسطین چاره ای می اندیسیدند .خداوند بزرگ درقرآن کریم می فرماید :" لقد کان لکم فی رسوالله اسوة حسنة" (3)یعنی به درستی که روش زندگی رسول خدا (ص) برای شما سرمشق نیکویی می باشد. وخود پیامبر رحمت حضرت محمد (ص) هدف از بعثت ورسالت خود را چنین می فرماید :" انما بعثت لا تمم مکارم الاخلاق "(4) یعنی من برای تکمیل مکارم اخلاق مبعوث شده ام.پس بر هر مسلمانی فرض است که در سا لی که ولی امر مسلمانان جهان آن را بنام پیامبر اعظم (ص) نامگذاری فرمودند در حد توان وبضاعت خود سیره واخلاق آن بزرگوار را برای همگان بازبان وقلم خود مطرح نمایند تاچراغ روشنی باشد برای هدایت جهان ظلمانی امروز . واز سوی دیگر دولتمردان وکارگزاران اسلامی می بایست با یک خیزش وحرکت بزرگ درجهت رشد وبالندگی کشور واستفاده مطلوب از همه امکانات وفرصت ها طرح های هوشمندانه ای را ارائه وباتمام همت خود برای حل مشکلات مردم ورسیدن به قله های تعالی وپیشرفت مجدانه تلاش نمایند که دراین رابطه امیرمؤمنین حضرت علی (ع) می فرماید: به پاداشتن سنت پیامبر (ص) خصلت اهل ایمان و وظیفه ی حکومت اسلانی است.(5)
منابع:
1و2-مجله ناظر امین ،شماره 26
3- سوره احزاب ،آیه 21
4- مستدرک، جلد 2، صفحه 355
5- نهج البلاغه ،خطبه 164
¤ نویسنده: موسی مباشری
به نام خدا
موضوع تحقیق :بهبود بخشیدن به نظم جلسات مدیران وکارشناسان
چکیده :
چندسالی است که به کارهای اداری واجرایی مشغول هستم در این مدت در جلسات مختلفی شرکت کرده ام حدود هشت سال است که در کارهای نظارتی اداره فعالیت می کنم متاسفانه احساس نمودم که برخی از این جلسات از نظم مناسبی برخواردار نیست وبه همین خاطر جلسات از نتایج مطلوبی برخوردار نمی باشد برای رفع این مشکل برآن شدم تابا کمک همکاران ومدیریت آموزش وپرورش پژوهشی را در این زمینه انجام دهم تا وضعیت جلسات موجود را تغییر دهم . ابتدا مطالعه در خصوص مدیریت اثر بخش جلسات را آغاز کردم واز تحقیقات انجام شده در این خصوص بهره جستم . آنگاه در مورد وضعیت جلسات واشکالات آن با مدیران وکارشناسان مدیریت متبوع مصاحبه ونظرات ایشان واشکالات مطرح شده را ثبت نمودم با مشورت وهمکاری دوستان ، اساتید وهمکاران مشکلات عمده جلسات را دسته بندی وراههای جدیدی را برای حل این مشکل به شرح زیر پیشنهاد نمودم :
الف : آموزش مسوولین ، کارشناسان ومدیران
ب: برنامه ریزی ، تهیه برنامه زمانبندی وتقسیم کار
ج:نظارت وارزیابی
نظارت وپیگیری هر کدام از موارد فوق را به یکی از دوستان واگذار کردم وخودم هم نظارت می کردم وپس از مدتی احساس رضایت مطلوبی از برگزاری جلسات ایجادشد. مسوولین وکارشناسان ومدیران احساس خوبی نسبت به جلسات پیدا کرده بودند . رفته رفته نتایج برگزاری جلسات در نحوه ی کار ایشان ظاهر شد وبدین ترتیب وضعیت نامطلوب جلسات بهبود یافت .
« پژوهشگر »
پیشنهاداتی جهت برگزاری مطلوب جلسات
1- مدیران ، کارشناسان وزیر مجموعه خود را در ارتباط با نحوه برگزاری جلسات آموزش دهید
2- شروع وپایان هر جلسه را دقیقا مشخص کنید
3- تمام جلسات را بدون تاخیر وبه موقع تشکیل دهید وبه تاخیر کنندگان لبخند نزنید
4- از طولانی کردن جلسات خودداری کنید
5- دعوتنامه مدعوین واعضای جلسات را در وضعیت مناسب ارسال کنید
6- جلسات را دروقت وزمان مناسبی از روز تشکیل دهید
7- قبل از تشکیل جلسه مکان مناسبی برای هر جلسه انتخاب کنید
8- از تشکیل جلسات متعدد در هر روز خودداری کنید
9- از ارائه مطالب با حجم زیاد در جلسات که باعث خستگی افراد شود خودداری کنید
10-سعی کنید کیفیت مطالبی که در جلسات مطرح می کنید بالا باشد
11-فرهنگ ورود به موقع در جلسات را به زیر مجموعه خود آموزش دهید
12-از کسانی که به موقع در جلسات شرکت نمی کنند توضیح بخواهید وبا نظارت دقیق بازخوردهای مثبت ومنفی ورود افراد را ارائه دهید
13-اگر مسوول ، مجری ویا سخنران جلسات هستید سعی کنید از سایر افراد زودتر در محل جلسه حضور یابید
14-از طرح موضوعات تکراری وبحث های کلی که باعث ضعف انگیزه شرکت کنندگان شود خودداری کنید
15-برای برگزاری جلسات برنامه ریزی دقیق داشته باشید
16-افرادی که در جلسات متعدد به موقع یا زودتر حضور پیدا می کنند شناسایی ومورد تشویق قرار دهید
17-خودتان منظم باشید وبه نظم در کارها اهمیت دهید تا نظم جلسات شما بعنوان یک ارزش ؛ درونی شود
18-اگر شما عضو موثر جلسه ای هستید در صورتی که برای شما خدای نکرده مشکل خاصی ایجاد شود مسوول یا دبیر جلسه را درجریان قرار دهید
19-زمان ، مکان وموضوع جلسات خود را بطور منظم در برنامه کاری روزانه خود ثبت نمایید تا دچار مشکل نشوید
20-اگر مدیر یا دبیر جلسه هستید برنامه زمانبندی جلسه را دقیقا کنترل کنید و از موضوع اصلی خارج نشوید در غیر این صورت با دبیر ومدیر جلسه همکاری کنید
21-از اتخاذ تصمیماتی که کلی باشد ویا جنبه اجرایی نداشته باشد خودداری کنید
22-سعی کنید قبل از شرکت در هر جلسه با مطالعه وآمادگی کامل شرکت نمایید
23-اگر مسوول جلسه هستید قبل از تشکیل جلسه به وقت مدعوین وزیر مجموعه خود توجه جدی داشته باشید
24-سعی کنید تمام تصمیمات جلسات با نظر اعضای جلسه ودر همان جلسه اخذ شود
25- در هنگام دعوت از افراد جهت شرکت در جلسات تاکید نمایید که حتما مسوول مورد نظر شرکت نماید واز اعزام افراد پایین تر ونا آکاه در جلسات خودداری نمایید
26-برای تشکیل هر جلسه هدف معینی داشته باشدی واز برگزاری جلسات صوری خودداری نمایید
27-در جلسات طولانی وقت مناسبی برای استراحت افراد درنظر بگیرید
28-هیچگاه از جلسات کاری سازمان برای اهداف سیاسی خود بهره برداری نکنید
29-در طول زمان برگزاری جلسات با دیگر ان به احترام رفتار کنید واز آسیب رساندن به شخصیت افراد خودداری کنید
¤ نویسنده: موسی مباشری
وظایف مدیر آموزشی
هدف اصلی مدیریت آموزشی تسهیل وپیشبرد امر آموزش ویادگیری است که برای رسیدن به این هدف مدیران آموزشی باید وظایف زیر را انجام دهند(1)
الف - وظایف عمومی
برنامه ریزی عبارت است از تعیین اهداف وتدارک فعالیتها ، امکانات ووسایل برای تحقق اهداف لذا داشتن طرح وبرنامه کار هفتگی ، ماهانه وسالانه از وظایف مهم یک مدیر موفق آموزشی است
سازماندهی : فرا گرد سازماندهی یعنی جریان نظم وترتیب دادن به کار وفعالیت ، تقسیم وتکلیف آن به افراد به منظور انجام دادن کار وتحقق هدفهای معینی می باشد . مدیر آموزشی بدین منظور باید هماهنگی های لازم را بین افراد وواحدهای مختلف بوجود آورد .
هدایت ورهبری : رهبری در مدیریت ، فراگرد اثر گذاری ونفوذ در رفتاراعضای سازمان برای یاری وهدایت آنها در ایفای وظایفشان است .لذا یک مدیر مدرسه باید قبل ازهرچیز یک رهبر آموزشی باشد چرا که رهبر آموزشی با برقراری ارتباط متقابل با کارکنان انگیزه کار وفعالیت را در آنها بوجودمی آورد وهمواره مشکلات وکشمکش های آنها را حل می نماید .
نظارت وکنترل : نظارت وکنترل فراگرد ارزشیابی عملکرد فردی وسازمانی است برای آن که معلوم شود آیا هدفهای سازمان تحقق پیدا کرده یا نه . یک مدیر خوب ابتدا ملاکها وروشهای سنجش عملکرد را تعیین می کند وآنگاه برعملکردها نظارت وآنهارا اندازه گیری می کند ودر ادامه نتایج حاصله را مقایسه ودر پایان برای تصحیح عملکرد ها اقدام می نماید .
- یکی دیگر از وظایف عمومی مدیر آموزشی برقراری ارتباط مناسب با افراد سازمان است که می بایست ضمن روشن نمودن هدف ومنظور پیام پیامهارا بدون ابهام ارسال نماید وهمواره قابلیت پذیرش ومیزان اثرگذاری آن را از سوی مخاطبان مورد بررسی قرار دهد .
2- وظایف خاص
برنامه آموزشی وتدریس : مهمترین وظیفه مدیران آموزشی هدایت جریان آموزش ویادگیری به ویژه تسهیل جریان رشد وپرورش دانش آموزان است مدیران مدارس اگر برنامه هایشان را باروشن بینی اجرا نمایند وهدفهای خود را بصورت قابل فهم وعملی طرح نمایند می توانند بازده آموزشی مدارس را بهبود بخشند لذا تعریف دقیق هدفهای کلی نظام آموزشی بصورت معنی دار ، تقسیم هدفهای کلی به هدفهای فرعی ، تبدلی هدفها به هدفهای عملی در کلاس به کمک معلمان ، بالا بردن روحیه کارکنان و... می تواند تغییرات چشمگیری را در بازده کارمعلمان و دانش آموزان ایجاد کند علاوه براین مدیر آموزشی می بایست با ارزشیابی مستمر تدریس وفعالیتهای آموزشی مدرسه میزان اثر بخشی وکارایی معلمان ومیزان تحقق هدفهای آموزشی را مشخص ودر زمانهای معینی از تغییر وتجدید نظر در برنامه آموزشی مدرسه استفاده کند .
... یکی دیگر از وظایف مدیران آموزشی توجه به امور دانش آموزان است مدیر مدرسه هم وظیفه ارائه خدمات اداری وسرپرستی امور دانش آموزان را بعهده دارد وهم وظیفه شناسایی توانایی ها ، علایق ونیازها وپرورش آنها را عهده دار می باشد .
امور کارکنان : مدیران آموزشی با بهره گیری از شایستگی های فردی و تخصصی معلمان وراهنمایان تعلیماتی می توانند به پیشرفت فعالیتهای آموزشی وبررسی وافزایش بازده مدارس کمک کنند .
یکی دیگر از وظایف مدیران برقراری ارتباط موثر میان مدرسه واجتماع است هدف از ایجاد این رابطه ، ایجاد اعتماد متقابل ازطریق اطلاع رسانی به مردم درباره ی وضعیت کار مدارس است تا بدین وسیله حمایت آنان را برای حل وفصل مشکلات گوناگون مدارس جلب نمایند مردم باکسب آگاهی بیشتر از اهمیت آموزش وپرورش به مشارکت در سرنوشت آموزشی وتربیتی فرزندان خود تشویق می شوند مدرسه هم متقابلا" از نظرات ونیازهای مردم واجتماع مطلع می شود لذا تشکیل انجمن های اولیا ومربیان ، تشکیل شوراهای آموزشی محلی ، برقراری ارتباط با موسسات فرهنگی دینی ، اجتماعی و... ازاهمیت بسزایی برخوردار است .
یکی دیگر از وظایف مدیران آموزشی تهیه وتدارک امکانات ، تسهیلات وتجهیزات ویژه است دراین زمینه می توان به ساختمان وتاسیسات مدرسه ، زمین بازی و ورزش ، آزمایشگاه ، کتابخانه و وسایل وابزار کمک آموزشی ، میز ونیمکت - وسایل آموزشی - بهداشتی وورزشی ، تعمیر ونگهداری ساختمان و تاسیسات حرارتی وتهویه وتامین امکانات آب ، برق ، گاز ، تلفن و.... اشاره کرد .
امور مالی واداری : ارائه خدمات آموزشی وفعالیتهای مدرسه منوط به اداره موثر امور وتامین منابع مالی وبودجه است بنابراین اداره موثر امور گوناگون مدرسه ، ثبت نام ، تقسیم کار باتوجه به شرح وظایف کارکنان ابلاغ آیین نامه ها ، بخشنامه ها ودستورالعمل ها ، نظارت بردفاتر ومدارک مدرسه ونگهداری از آنها ، تامین منابع مالی مدرسه چه از طریق دولتی یا مردمی نیز از وظایف مدیران به شمار می رود ( علاقه بند ، 1374)
منابع:
1-عزتخواه ، نوروزی ، مدیریت مراکز پیش دبستانی ودبستانی، 1375
2-علاقه بند،علی،مقدمات مدیریت آموزشی ،1374
¤ نویسنده: موسی مباشری
پیشنهادات راهبردی
1- در آموزشگاه کمیته ی مدیریت کیفیت را تشکیل دهید وسعی نمایید مدیر مدرسه خودشخصا" مدیریت و رهبری این کمیته را بعهده گیرد وضمن استفاده از همه ی معلمان ودانش آموزان در برنامه ریزی ، فرایند نتایج را مرتبا" ارزیابی نماید .
2- مدیر مدرسه ضمن توجه جدی به مدیریت روابط انسانی در اداره ی مدرسه ، سبک مدیریتی خود را برپایه ی مشارکت قرار دهد تا از این طریق در قلب وروح کارکنان ودانش آموزان نفوذ نماید .
3- مدیرمدرسه می بایست با مشاهده وبازدید از کارها وتجارب موفق سایر مدیران برتجارب خود بیفزایند وطرح ها والگوهای مناسب مدیران موفق را شناسایی وپس از مطالعه وارزیابی باتوجه به شرایط مدرسه خود بعداز تغییرات لازم اجرا نماید .
4- کیفیت بخشی مدرسه ، مستلزم تنظیم اهدافی مشخص است که باید در راستای اهداف وزارت آموزش وپرورش (مصوب شورای عالی آموزش وپرورش ) باشد لذا اهداف وزارت آموزش وپرورش بسیار کلی است ومدیران باید برحسب دوره تحصیلی وبانگاه به اهداف کلی ، اهداف اختصاصی وتفصیلی وقابل دست یابی را تدوین کنند .
5- برای آموزش کارکنان مدرسه وآشنایی آنها با مدیریت کیفیت دوره های آموزشی لازم برگزار شود وبرای کسانی که در این زمینه پیشقدم هستند وتلاش می کنند جوایزی در نظر گرفته شود .
6- باید کارها وفعالیت های خوب وطرح های ارزنده مدرسه درجلسه ای به افراد وگروههای ذیربط ارائه گردد تا از این طریق دیگران با تجارب واندیشه های دیگران آشنا شوند .
7- برای ارائه تجارب واندیشه های نو وپیشنهادهای مفید می توان از وسایلی نظیر اسلاید ، فیلم ، گراف ، ویدئو ، پروژکتور و .... استفاده نمود .
8- کارگروهی را به معلمان آموزش دهید برخوردی باز داشته باشید و جلسات بحث های نظری تشکیل دهید سعی کنید تا از مزایای کارگروهی بهره مند شوید وبه جای پاداش دادن به عملکردهای فردی به عملکرد های گروهی پاداش دهید .
9- شوراهای مدرسه وتشکلات دانش آموزی را تشکیل دهید و با واگذاری مسوولیت های مختلف حتی اداره مدرسه وکلاس به دانش آموزان زمینه پرورش حرفه ای آنها را فراهم کنید .
10- مدیر مدرسه می بایست به معلمان وکارکنان مدرسه برای رفتار درست آنها پاداش دهد این کار باعث می شود تا نتایج مثبت بیشتر شود همچنین باید به کارهای برجسته به خلاقیت های کاربردی ، به ساده کردن کار ، به کیفیت کار ، به کارهای تیمی ونهایتا" به کسانی که رفتار موثر دارند پاداش داد این پاداش می تواند هم مادی وهم معنوی باشد .
11- معلمان می بایست در بهبود فرایند یاددهی – یادگیری فعالیت های آموزشی مدرسه وارتقای شایستگی های حرفه ای معلمان از پژوهش مشارکتی که یکی از اثر بخش ترین نوع پژوهش در حین عمل می باشد استفاده نمایند برای اینکار لازم است آموزش های لازم را به معلمان ارائه داد.
12- مدیر مدرسه باید به همان اندازه که به زیردستان ( معلمان وکارکنان مدرسه) آزادی عمل می دهد به همان اندازه هم اقتدار خود را بکار گیرد ونظارت لازم را برکارآنها داشته باشد.
13- مدیر مدرسه به کارکنان ومعلمان اجازه می دهد تا درحوزه محدودیت های تعیین شده توسط او تصمیم گیری وانجام وظیفه نمایند .
14- مدیران باید بجای سخت کار کردن ، کاغذ بازی و بوروکراسی اداره به زیبا کردن ، وهمچنین درست ونرم وروان کارکردن بپردازند .
15- مدیران باید از پیشداوری در مورد معلمان ، کارکنان ودانش آموزان اجتناب نموده وبه کسی برچسب نزنند ، وطوری رفتار کنند تا همه افراد در کارها وحل مشکلات همدیگر را یاری کنند .
16- در مدارس کیفیت جامع مدیر باید تلاش کند خود رهبر آموزشی باشد وهم مهارتهای رهبری را به معلمان خود بیاموزد .
¤ نویسنده: موسی مباشری