3 پایگاه اطلاع رسانی مباشر 4 |
معیارهای تخصصی
1-داشتن علم وآگاهی
امام علی(ع) در موارد فراوانی، دانش و آگاهی از ارزشهای دینی و آموزه های الهی را از جمله شرایط لازم برای یک مدیر دانسته است. آن حضرت، در مقام تبیین ویژگیهای رهبران دینی می فرماید:
«أیّها الناس! إنَّ أحق الناس بهذاالأمر ... و أعلمهم بأمر الله فیه؛ای مردم! سزاوارترین اشخاص بر خلافت، ... و کسی است که داناتر از دیگران به دین خدا باشد.»محقق خویی در مقام توضیح این فراز، آیاتی را به عنوان شاهد آورده است. او، گفته است، این واقعیت، در آیاتی مورد اشاره واقع شده؛ در داستان انتخاب طالوت از سوی اشموئیل پیامبر به عنوان مدیر و فرماندهِ مبارزه با جالوت، پس از اعتراض مردم بر عدم شایستگی او ـ چون مال و ثروت ندارد ـ اشموئیل، او را به ویژگی علم و آگاهی توصیف می کند:
«قال لهم نبیّهم إنَّ الله قد بعث لکم طالوت مَلِکاً قالوا أنّی یکون له الملک علینا و نحن أحقّ بالملک منه و لم یُؤتَ سعةً من المال قال إنَّ الله اصطفاه علیکم و زاده بسطةً فی العلم ...؛پیامبرشان به آنان گفت: «خداوند، طالوت، را برای زمامداری شما مبعوث کرده است.». گفتند: «چگونه او بر ما حکومت کند با اینکه ما از او شایسته تریم و او ثروت زیادی ندارد؟». گفت: «خدا، او را بر شما برگزیده و او را در علم، وسعت بخشیده است.».»اهمیت و جایگاه آگاهی و دانش نسبت به حوزه کاری، در گزینش مدیران و مسؤولان تا آنجاست که نادیده انگاشتن آن، خیانت به خدا و رسول او و تمامی مسلمانان به شمار آمده است. رسول خدا(ص) در این باره می فرماید:«مَن اِسْتُعْمِلَ عاملاً عن المسلمین و هو یعلم أنَّ فیهم مَنْ هو أوْلی بذلک منه و أعلم بکتاب الله و سنَّةِ نبیّه، فقد خان الله و رسوله و جمیع المسلمین؛هر کس، از میان مسلمانان، کارگزار (مدیر) گردد، در حالی که می داند دیگری نسبت به او در این کار، اولی و آگاه تر به کتاب خدا و سنت رسول اوست، به خدا و پیامبر و تمامی مسلمانان خیانت کرده است.»
این حقیقت، به بیانات و عبارات گوناگونی در جوامع روایی شیعه و سنّی گزارش شده است:«قال رسول الله(ص): «مَنْ تَقَدّمَ علی المسلمین و هو یری أنَّ فیهم مَنْ هو أفضل منه، فقد خان الله و رسوله و المسلمین؛کسی که بر مسلمانان کارگزار گردد، در حالی که می بیند در میان آنان کسی شایسته تر از او وجود دارد، به خدا و پیامبر و مسلمانان خیانت کرده است.»لازم به یادآوری است که ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه می گوید، سزاوارتر بودن خلافت برای شخص آگاه تر، با مبنای مکتب معتزلی، یعنی تقدیم مفضول بر فاضل و صحّت خلافت خلفای پیشین، منافات ندارد.محقق خویی، در پاسخ، مطالب فراوانی دارد. از جمله می گوید، جمله «أحقّ» در اینجا، به معنای افعل التفضیل نیست، بلکه به معنای حقانیّت است. بنابراین، معنای عبارت این است که مفضول، در برابر فاضل، حق حکومت کردن و رهبر شدن را ندارد.
او، آن گاه آیه «أُولوا الأرحام بعضهم أولی ببعض» را شاهد می آورد و می گوید، واژه «أوْلی» در اینجا، معنای افعل تفضیل را ندارد.در جای دیگر، امیر بیان(ع) در باره اهمیت علم و آگاهیِ زمامدار و مدیر جامعه اسلامی می فرماید:«لا یحمل هذا العَلَم إلّا أهل البصر و الصبر و العلم بمواضعِ الحق، فامضوا لما تُؤمرون به وقفوا عند ما تنهون عنه؛این پرچم (زمامداری و مدیریت جامعه) را جز افراد آگاه و با استقامت و عالم به جایگاه حق، به دوش نمی کشند. [وقتی چنین کسی، مدیریت را به دست گرفت]، باید که آنچه فرمان داده می شوید را انجام دهید و آنچه را نهی می شوید، ترک کنید.»
آن حضرت، در حدیثی، از جمله اوصاف و شرایط مسؤولان و کارگزاران امور مسلمانان را آگاهی بیشتر از احکام و معارف اسلامی دانسته است:«... و أنْ یکونَ أعلم الناس بحلال الله و حرامه و ضروب أحکامه و أمره و نهیه و جمیع ما یحتاج إلیه الناس؛کارگزار (جامعه اسلامی) باید داناترین مردم به حلال و حرام خدا و احکام گوناگون و امر و نهی الهی و هر آنچه را که مردم بدان نیازمندند، باشد.»
از مجموع آنچه گفته شد، استفاده می شود که از جمله ویژگیها و شرایط گزینش مدیران و مسؤولان در جوامع اسلامی از نگاه امام علی و دیگر ائمه علیهم السلام آگاهی است، حال، این مدیر، مدیر ارشد نظام اسلامی باشد و یا مدیران بدنه نظام اسلامی.البته، قدر متیقِّن از این ویژگی، علم و دانش در حوزه کاری است که در اصطلاح امروز، از آن با عنوان، «تخصص» یاد می شود. افزون بر این، آگاهی از مکتب و آموزه های دینی نیز در برخی دیگر از کلمات آمده است.
2- بینش سیاسی
از جمله ملاکهایی که در روایات، بویژه در فرمایشهای امام علی(ع) برای تعیین کارگزاران بیان شده است، آشنایی با مسایل سیاسی است. در این قسمت، چند نمونه از این بیانات، گزارش می شود:«آفةُ الزُعماء ضعفُ السیاسة؛آفت رهبری و مدیریت، ناتوانی در بینش سیاسی است.»در جای دیگر می فرماید:«سوءُ التدبیر سبب التدمیر؛سیاست نادرست، موجب نابودی است.»در قسمت دیگر می فرماید:«حسن السیاسة قوام الرعایة؛سیاست نیکو، موجب استواری جامعه است.»«مَنْ حسنتْ سیاسَتُهُ دامتْ ریاسته؛زمامداری که سیاستش نیکو است، ریاستش پیوسته است.»«الملک السیاسة؛فرمانروایی، سیاست است.»
از این گفتارها استفاده می شود که حسن تدبیر و بینش سیاسی از شرایط لازم مدیران و زمامداران است؛ چه اینکه بدون بینش سیاسی صحیح، بویژه در شرایطی که دنیا از نظر اطلاع رسانی همانند دهکده ای کوچک می ماند، ممکن است مدیران در گرداب سیاست بازی و جناح بندی ها گرفتار و نابود گردند.
3- قاطعیت
از جمله ویژگیهای لازم و ضروری در مدیران و زمامداران جوامع اسلامی، قاطعیت در مقام تصمیم گیری و اجراست. نقش و تأثیر جدی بودن مسؤولان جامعه در تمام ایام، بویژه در حالات بحرانی و در مقابل آفات، و ضررهای شک و دودلی آنان، بر کسی پوشیده نیست. از این رو یکی از ملاکهای انتخاب مدیر و زمامدار، در فرهنگ و علوم مربوط به مدیریت، قاطعیت به شمار می رود.
این حقیقت، از نگاه ائمه معصوم(ع) پنهان نمانده و در این باره مطالب فراوانی را بیان کرده اند. در اینجا، پاره ای از سخنان امام علی(ع) گزارش می شود:«و لکنَّ اللهَ سبحانَهُ، جعل رُسُلَهُ أُولی قوَّةٍ فی عزائمهم و ضَعْفَةً فیما تری الأعینُ فی حالاتِهِم مع قناعةٍ تَمْلَأُ القلوبَ و العیونَ غنیً؛خداوند، پیامبران را با عزم و اراده ای قوی، گرچه با ظاهری ساده و فقیر، مبعوث کرد، با قناعتی که دلها و چشمها را پر سازد.»
آن حضرت، در مقام توصیف مالک اشتر، به عنوان یک مدیر شایسته، یکی از ویژگیهای برتر او را «قدرت تصمیم گیری» برمی شمارد:«اما بعد. فقد بعثتُ إلیکم عبداً من عباد الله لا ینام أیّام الخوف و لا یَنْکُلُ عن الأعداءِ ساعاتِ الروع، أشدَّ علی الفجار من حریق النار، و هو مالک بن الحارث أخو مَذحج. فاسمعوا له و اطیعوا أمرَه فیما طابق الحق! فإنَّه سیف من سیوف الله لا کلیل الظُبَّة و لا نابی الضَریِبَةِ؛پس از ستایش پروردگار. من، بنده ای از بندگان خدا را به سوی شما فرستادم که در روزهای وحشت نمی خوابد و در لحظه های ترس از دشمن، روی نمی گرداند و بر بدکاران، از شعله های آتش تندتر است. او مالک، پسر حارث مذحجی است. آنجا که با حق است، سخن او را بشنوید و از او اطاعت کنید! او شمشیری از شمشیرهای خداست که نه تیزی آن کُند می شود و نه ضربت آن بی اثر است.»
در مورد قدرت تصمیم گیری، و نکوهشِ دودلی و تردید مدیران، می فرماید:«لا تجعلوا علمکم جهلاً و یقینکم شکاً! إذا علمتم فاعملوا و إذا تیقنتُم فاقدموا!دانش خویش را نادانی، و یقین خود را شک مپندارید! آن گاه که به علم دست یافتید، عمل کنید و آن گاه که به یقین رسیدید، اقدام کنید!»
لازم به یادآوری است که کلمه «قاطعیت» از ریشه «قطع» به معنای «بریدن و جدا کردن» است و انتخاب چنین واژه ای، از آن رو است که افراد قاطع، مشکلات را می بُرَند و گره ها را می گشایند.
متأسفانه، برداشت غلط، سبب شده که برخی، هر گونه بی گدار به آب زدنها و بی دقتی ها و تصمیمهای عجولانه را قاطعیت بنامند!خداوند متعال، وصف قاطعیت را برای رهبران و پیامبران، لازم دانسته و به رسول خدا(ص) دستور می دهد، پس از مشاورت و رایزنی های لازم، شک و دودلی را کنار گذاشته و با عزمی راسخ تصمیم بگیرد و بر خدا توکل کند:«و شاورهم فی الأمر فإذا عزمتَ فتوکَّلْ علی الله إنَّ الله یحب المتوکلین؛در کارها، با آنان مشورت کن. اما هنگامی که تصمیم گرفتی (قاطع باش و) بر خداوند توکل کن؛ زیرا، خداوند، متوکلان را دوست دارد.»
¤ نویسنده: موسی مباشری
3- برخورداری ازاصالت خانوادگی
با توجه به اهمیت صلاحیت اخلاقی افراد، نقش خانواده نیز در پرورش خصال نیک و سجایای اخلاقی روشن می گردد. اگر صفات اخلاقی و پسندیده در نفس انسان ملکه نشوند هرگز مصدر افعال خوب واقع نمی گردند. روشن است که ملکه شدن یک صفت خوب به مدت زمانی طولانی نیاز دارد، و اگر افراد مورد گزینش از خاندان شریف و با فضیلت باشند، می توان تصور کرد که صفات اخلاقی در آن ها از سنین کودکی شکل گرفته و با دوام و ریشه دار در فرد وجود دارند. علاوه بر آن، صفات خوب و بد از طریق ارث به فرزند منتقل می شوند. اخلاق خوب و پسندیده یا زشت و نکوهیده معرّف پاکی وراثت یا بدی آن هستند. بنابراین، اخلاق نقش محوری در اداره امور دارد و اصالت خانوادگی در تأیید صلاحیت اخلاقی افراد نیز نقشی به مراتب مؤثرتر داراست. مولا علی(علیه السلام)به مالک اشتر می فرماید: «کارگزاران دولتی را از میان مردمی انتخاب کن که... با حیا و از خاندان های پاکیزه و با تقوا باشند»
4- داشتن حسن شهرت
در گزینش افراد، «قضاوت مردم» می تواند ملاک خوبی باشد; زیرا خوبی و بدی افراد از مردم پوشیده نمی ماند. وقتی مردم شخصی را به خاطر صفات خوبش می ستایند و در همه جا از او به نیکی یاد می کنند به گواهی و تصدیق آنان می توان اطمینان کرد. همچنین مردمی که به صداقت و دیانت و امانت داری معروفند هر گاه در مصادر امور قرارگیرند اعتماد و همکاری همه جانبه مردم را به سوی خود جلب می کنند. از سوی دیگر، اعتبار یک حکومت با حضور چهره هایی که امین مردم هستند بالا می رود و بهترین پشتوانه و دل گرمی نیز برای یک مسئول، اعتماد مردم نسبت به اوست; زیرا می داند که مردم حرف های او را صادقانه می پذیرند و در همه حال با او یک دل و یک زبان هستند. عکس آن نیز صادق است; یعنی اگر فردی که پایگاه مردمی ندارد یا صداقت و امانت داری او را عملا نیازموده اند، زمام امور مردم را به دست گیرد، مردم نه تنها به او اعتماد نمی کنند، بلکه از این عمل مسئولان مافوق به خشم نیز می آیند، و هر چه کار و مسئولیت فرد حسّاس تر باشد، خشم و ناراحتی مردم نیز بیشتر خواهد بود. از این روست که حضرت علی(علیه السلام) حسن شهرت و سوابق خوب افراد را (در عهدنامه مالک اشتر)، یکی از ملاک های گزینش معرفی می کند: «کارگزاران دولتی را از میان مردمی با تجربه... که در مسلمانی سابقه درخشانی دارند... و آینده نگری آنان بیشتراست، انتخاب کن » بنابراین، افرادی که اهل تجربه بوده و در کشاکش کارها ساخته و پرداخته شده اند و نیز سابقه و حسن سابقه شان در اسلام، بیش از دیگران باشد و همچنین مدیر و دوراندیشند و در کارها و مسائل، عمیق و ژرف نگرند; شایستگی بیشتری در تصدّی امور دارند.
5- نداشتن سوء پیشینه
امیر بیان علی(ع) از جمله معیار و ملاک را در گزینش مدیران و کارگزاران، گذشته درخشان و نداشتن سوء پیشینه دانسته و در مواردی به این مهم اشاره کرده است. در نامه به مالک اشتر، افزون بر طرح اصل مطلب، به آثار و نتایج آن نیز اشاره کرده است:«إنَّ شرَّ وزرائک مَنْ کان للأشرار قبلک وزیراً و مَنْ شرِکهم فی الاثام فلا یکوننّ لک بِطانَةً؛ فإنَّهم أعوانُ الأثمة و إخوانُ الظلمة و أنت واجدٌ منهم خیرَ الخلفِ ممَّن له مثلُ آرائهم و نفاذهم و لیس علیه مثل آصارهم و أوزارهم و آثامِهم ممَّنْ لمْ یعاونْ ظالماً علی ظلمه و لآاثماً علی إثمِهِ أوْلائک أخفُّ علیک مؤونةً و أحسن لک معونةً؛ بدترین وزیران تو کسی است که پیش از تو، وزیر بدکاران بوده و در گناهان آنان شرکت داشته باشد. پس مبادا چنین افرادی، محرم راز تو باشند! زیرا که آنان، یاوران گناهکاران و یاری دهندگان ستمکارانند. تو باید جانشینانی بهتر از آنان داشته باشی که قدرت فکری امثال آنان را داشته، اما گناهان و کردار زشت آنان را نداشته باشند، کسانی که ستمکاری را بر ستمی یاری نکرده و گناهکاری را در گناهی کمک نرسانده باشند، هزینه این گونه افراد، بر تو سبک تر و یاریشان بهتر ... است.»شارح معتزلی، در شرح و تفسیر این قسمت، مطالبی را بیان کرده است، از جمله:علت اینکه امیر بیان، مالک اشتر را از گزینش افرادی که سوء سابقه (همکاری با ظالمان) داشته اند، منع کرده، عبارت است از اینکه گناه و ستم، برای چنین افرادی، ملکه شده و امکان ترک آن خیلی دور است.بنابراین یکی از صفات لازم در مدیران و زمامداران، نبود سوء پیشینه آنان است؛ چه اینکه سوء پیشینه، سبب می شود تا او، فاقد محبوبیت لازم در میان مردم باشد و نیز چه بسا عادات و حالت سویی که داشته، به صورت ملکه در او رسوخ کرده باشد و با به دست گرفتن مسؤولیت و قدرت، آن صفات ناشایسته، خودش را نشان دهد.
6- برخورداری از سلامت وتوانایی جسمی و روحی
قدرت و توان مندی از دیگر ملاکهای گزینش مدیران و مسؤولان سازمانها و نهادهای مملکت است؛ زیرا، بدون توانایی جسمی، شخص، نمی تواند به انجام دادن وظایف خویش اقدام و بار سنگین مسؤولیت مدیریت را بر دوش کشد و آن را به سرمنزل مقصود برساند.ائمه، صلوات الله علیهم، بویژه امام علی(ع) در جا جای کلمات خویش، بر این واقعیت تأکید کرده اند. در اینجا، برخی از فرمایشهای امام علی(ع) گزارش می شود.آن حضرت، خطاب به مالک اشتر برای تعیین و گزینش مسؤولان و کارگزاران می فرماید:«و اجعل لرأس کلِّ أمرٍ من أُمورک رأساً منهم لا یقهرهُ کبیرها و لا یَتَشَتَّتُ علیه کثیرها؛
ای مالک! برای هر یک از کارهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی خود، مدیر و رییسی را تعیین کن، مدیری که دارای دو ویژگی باشد: بزرگی و عظمت کار، او را ناتوان و مغلوب نسازد و زیادی و تراکم کار، رنجورش نکند.»مولای متقیان، در مقام تبیین اوصاف لازم مدیران و رهبران دینی، در خطبه ای که در شهر مدینه ایراد فرموده اند، گفته اند:«أیها الناس! إنَّ أحق الناس بهذاالأمر أقواهم علیه؛
ای مردم! سزاوارترین اشخاص به خلافت، آن کسی است که در تحقق حکومت (و اهداف آن)، نیرومندتر از دیگران باشد.»آن حضرت، در نامه ای خطاب به محمد بن ابی بکر، جهت دلجویی و توضیح اینکه چرا او را از استانداری مصر برداشته و استاندارِ مکان دیگری قرار داده، به این نکته اشاره کرده است که اداره استان مصر، خارج از توان و قدرت او بوده است:«امّا بعد. فقد بلغنی مَوْجِدَتک من تَسْرِیحِ الأشتر إلی عملک و إنّی لمْ أفعل ذالک استبطاءً لک فی الجهد و لا ازدیاداً لک فی الجِدّ. و لو نزعتُ ما تحت یدک من سلطانک، لولَّیْتُک ما هو أیْسر علیک مؤونةً؛پس از یاد خدا و درود. به من خبر داده اند که از فرستادن اشتر به سوی محل استانداری ات، ناراحت شده ای. این کار را به دلیل کُند شدن و سهل انگاریت و یا انتظار کوشش بیشتری از تو انجام ندادم، بلکه اگر تو را از استانداری مصر عزل کردم، استاندار جایی قرار دادم که اداره آنجا بر تو آسانتر است.»امام علی(ع) در نامه به قثم بن عباس فرماندار مکه، او را از توطئه ای که فریب خوردگان معاویه، در ایام حج طراحی کرده بودند، آگاه می سازد و سپس او را توصیه می کند که قدرت و توان خود را نشان دهد:«فاقم علی ما فی یدیک قیام الحازم الصلیب ... و لا تکن عند النَّعماءِ بطراً و لا عند البأساء فشلاً؛ در برابر توطئه خائنانه ای که از طرف دشمن طراحی شده، باید در مسند مدیریت مکه، مقاوم و پایدار باشی ... نه به هنگام نعمتها، شاد، و نه به هنگام مشکلات، سست و ناتوان باشی.»
امام(ع) خطاب به مالک اشتر نیز مسأله قدرت و توان مندی مدیر و زمامدار را گوشزد می کند و می نویسد:«ثم أمور من أمورک لابد لک من مباشرتها منها إجابة عمالک بما یعیا عنه کتابک و منها إصدار حاجات الناس عند ورودها علیک بما تخرج صدور أعوانک؛ای مالک! در میان کارهای گوناگون و فراوان، کارها و مسائلی است که باید شخصاً انجام دهی. مثلاً آنجا که کارمندان دفاتر از انجام آن عاجزند و یا کارهایی همانند خواسته های مهم مردم که دستیارانت قادر به انجام آن نیستند.»
از این بیانات، اهمیت و جایگاه قدرت و توانایی مدیر نسبت به قلمروِ مسؤولیت و مأموریتش، به خوبی روشن می گردد و می توان گفت، مدیر، نه تنها قدرت جسمی باید داشته باشد، بلکه قدرتهای دیگری که برای انجام دادن مسؤولیت لازم است، مانند قدرت نوآوری و ابداع (ابتکار) و قدرت تبیین مسائل و مشکلات و نیازمندیها و قدرت بسیج و هدایت نیروهای انسانی و قدرت تصمیم گیری و قدرت پذیرش حق و تسلیم در برابر آن را باید داشته باشد.خداوند متعال، در قرآن کریم، یکی از ویژگیهای لازم در مسؤولان و مدیران نهادهای مملکتی را، توانایی و قدرت آنان برشمرده است.در باره شایستگی های حضرت موسی(ع) برای استخدام و قبول مسؤولیت، از زبان دختران حضرت شعیب، قوت و امانتداری را به شمار آورده است:
«قالت إحداهما یا ابت استئجرهُ إنَّ خیر من استئجرت القویّ الأمین؛یکی از آن دو (دختر) گفت: «پدرم! او را استخدام کن؛ زیرا بهترین کسی را که می توانی استخدام کنی، آن کسی است که قوی و امین باشد.».»
در بعضی تفاسیر، این پرسش مطرح شده که «با توجه به اینکه دختران شعیب، برای بار نخست، موسی(ع) را می دیدند، از کجا به قوت و توانایی او پی بردند؟».در پاسخ گفته شده، آنان، دیدند که چگونه موسی با قدرت، چوپانان را از کنار چاه دور کرد تا آنان بتوانند از آب استفاده کنند. همین مطلب، در ضمن روایتی از علی بن ابراهیم نیز آمده است.در مقام توصیف حضرت لوط(ع) و تبیین ویژگیهای لازم رهبری جامعه، قدرت بدنی از امتیازات وی به شمار آمده است:«قال إنَّ الله اصطفاه علیکم و زاده بسطة فی العلم و الجسم؛پیامبر (آن گروه معترض) گفت: «خدا، او را بر شما برگزیده و او را در علم و جسم (قدرت)، وسعت بخشیده است.».»با توجه به اینکه این بخش از آیه، در مقام پاسخگویی به اعتراض کسانی که لوط(ع) را شایسته رهبری نمی دانستند ـ چون شرایط لازم از جمله ثروت را ندارد ـ بیان شده، از این رو بی گمان اوصافی که لوط بدان ها توصیف شده، از ویژگیها و شرایط لازم مدیران و زمامداران جوامع اسلامی خواهد بود.
¤ نویسنده: موسی مباشری
یا سیدالمتوکلین
پژوهش3
موضوع: معیارهای گزینش صحیح برای حکومت و مدیریت در نهج البلاغه
پژوهشگر: موسی مباشری بهجت آبادی
مقدمه
درحکومت داری ومدیریت جامعه چه از رده های بالاوچه در رده های پایین یعنی اداره یک مجموعه کوچک نقش نیروی انسانی بیش از پیش چشمگیر است، یکی از مسائلی که فراروی زمامداران و مدیران قرار دارد نحوه انتخاب وزرا ، مدیران ،سرپرستان ،فرماندهان وکارکنان است. مسلّماً در بین خیل مشتاقان کار، آنچه می تواند از بین آنان، نیروهایی با ویژگی های مورد نیاز سازمان گزینش کند، مکانیسم ویژه ای است که از آن به «کارمند یابی ،انتخاب و انتصاب» تعبیر می شود. مدیریت منابع انسانی، که بخش مهمی از مسائل و موضوعات مدیریت را به خود اختصاص داده، متکفل برنامه ریزی دقیق برای نهادینه کردن این امر است.نخستین اقدام حکومتی امام پس از بیعت مردم، جابه جایی و عزل و نصب وسیع مدیران اجرایی نظام پیشین بود. معیارهای امام(علیه السلام)برای انتخاب کارگزاران در رده های گوناگون، برگرفته از متن دین و مورد رضای خدا و پیامبر اکرم(ص) بود. از این رو، در عهدنامه مالک اشتر برای هر صنفی از مسئولان حکومت، ویژگی های خاصی را برشمرده است. ایشان که زندگی پرافتخارش به عنوان الگوی انسان کامل و اولین امام معصوم، جلوهای خاص به تاریخ صدر اسلام بخشیده است، پس از آنکه زمام اداره امور جامعه را به دست گرفت، در راستای پیاده کردن احکام الهی و متجلی ساختن ارزشهای اصیل اسلامی در ارکان جامعه، حکومت ایدهآل مکتبی را بر پایههای «دینمحوری»، «حقمداری» و «عدالتجویی» بنیان نهاد. او که از مقتدای خود، پیامبر گرامی اسلام(ص)، شنیده بود «صلاح و فساد امت در گرو صلاح و فساد علما و مدیران آن است»، به خوبی میدانست که تحقق عینی این شاخصها در جامعه، علاوه بر وجود «صلاحیت و شایستگی» لازم در شخص رهبر و پیشوای جامعه، بستگی تمام به وجود زمامداران، کارگزاران و مدیران «صالح و شایسته» ای دارد که زیر ساخت تفکر، ایمان و عملکردشان، منطبق با احکام الهی و مبانی و اصول اسلامی باشد. از اینرو، در طول مدت حکومت خویش، ملاک عزل و نصبهایش را شایستهسالاری مبتنی بر تعهد در مقابل خداوند، خود و دیگران قرار داد. آنچه این پژوهش درصدد بررسی آن است معیارهای گزینش نیروی انسانی برای تصدی مشاغل مختلف در اداره جامعه و به عبارت دیگر، ملاک و معیار عزل و نصب زمامداران ، مسئولین وکارکنان می باشد. برای بررسی این موضوع تلاش نموده ایم با کنکاش در لابه لای خطبه ها ، نامه ها وکلمات قصار حضرت علی (ع) در نهج البلاغه معیار های ارزشی گزینش در حکومت اسلامی را به اختصار تبین نمائیم امید است که سایر پژوهشکران وعلاقمندان عزیز در تکمیل آن همت کنند.
مروری برمسئله گزینش در قرآن
قرآن کریم توجه ویژه ای برایانتخاب نیروهای لایق قایل است. خداوند رحمان با انتخاب پیامبرانی شایسته سالم ، بالیاقت ،کاردان وفهیم بعنوان مدیران وزمامداران زمان خود درجامعه معیارهای مناسبی را از گزینش مدیران وکارکنان به ما تعلیم داده است در قران کریم می توان نمونه های زیادی را پیدا کرداز جمله وقتی خداوند طالوت را به عنوان برگزیده خویش مطرح نمود، بنی اسرائیل به این گزینش اعتراض کردند و گفتند: «چگونه او بر ما حکومت کند، با این که ما از او شایسته تریم; او ثروت زیادی ندارد». در واقع، از نظر بنی اسرائیل، ملاک شایستگی، داشتن مال و ثروت بسیار بود و از این رو، خود را برتر از طالوت می دیدند و حال آن که خداوند ملاک شایستگی وی را در ایه 247 سوره بقره این چنین برمی شمارد: «قال اِنَّ اللّهَ اصطفیه علیکم و زادهُ بسطةً فی العلم و الجسمِ و اللّه یُؤتی مُلکه مَن یشاءُ و اللّهُ واسعٌ عَلیمٌ» گفت: خدا او را بر شما برگزیده و او را علم و قدرت جسمانی فراوان بخشیده است. خداوند ملکش را به هر که بخواهد می بخشد و احسان خداوند وسیع و (از لیاقت افراد برای تصدی منصب ها) آگاه است. نمونه دیگر می توان به درخواست حضرت موسی(علیه السلام) هنگامی که به پیامبری مبعوث گشت اشاره کرد آن حضرت(ع) دست دعا و التجا به درگاه الهی دراز کرد و برای تحمل سختی های مسؤولیت خودش از خدای بزرگ شرح صدر خواست کرد. همچنین در آیه 14 سوره قصصخداوند در مورد انتخاب حضرت موسی(علیه السلام)برای پیامبری این گونه تأکید می نماید: «و لَمّا بَلغ اَشُدّه و استوی آتیناه حُکماً و علماً و کذلک نجزیِ الُمحسنینَ» و هنگامی که (موسی) نیرومند و کامل شد، حکمت و دانش به او دادیم و این گونه نیکوکاران را جزا می دهیم. این آیه، ملاک شایستگی حضرت موسی(علیه السلام) در اخذ حکم و علم دو چیز می داند یکی بلوغ اشد (بلغ اشدهُ) یعنی از نظر قوای بدنی به سنی رسیده که از استحکام و قوت برخوردار بود ودیگر استواء (واستوی) یعنی اعتدال و استقرار در زندگی که غالباً پس از مرحله قبلی است.همچنین خداوند در آیات سوره مبارکه یوسف ویژگی های حضرت یوسف را بیان می کند دلیل شایستگی او را در «حفیظ» و «علیم» بودن می داند یعنی برخورداری از علم و درایت و نگه داری امانت.و وقتی داستان حضرت یوسف(علیه السلام) را مطرح می کند که ایشان از هر اتهامی تبرئه می شود و عزیزمصر برای او جایگاهی والا در نظر می گیرد، ایشان پیشنهاد تصدی خزانه داری را می دهد و دلیل آن را نیز توانایی چنین کاری و آگاهی بر این کار ذکر می کند: «قالَ اجعلنی علی خزائنِ الارضِ اِنّی حفیظٌ علیمٌ.» (یوسف: 55) و در سوره مبارکه قصص آیه 26 «قالتْ احدیهما یا ابتِ استأجره اِنّ خیرَ من استأجرتَ القویُّ الاَمینُ.» وقتی برخورد حضرت موسی(علیه السلام)را با دختران حضرت شعیب(علیه السلام) مطرح می سازد که به کمک آنان شتافت و آنان ماجرا را به پدر اطلاع دادند، حضرت شعیب(علیه السلام)از حضرت موسی(علیه السلام)دعوت به همکاری می کند. خداوند کلام دختر حضرت شعیب(علیه السلام) را نقل می کند که او پیشنهاد به کارگیری حضرت موسی(علیه السلام)را به پدر می دهد و دلیل شایستگی او را نیز نیروی جسمانی و امانت داری مطرح می سازد. ونمونه های دیگری وجود دارد که امکان طرح همه ی آنها در این مقاله نیست .بنابراین می توان گفت خداوند ملاک ومعیارهایی رابرای گزینش مدیران الهی در نظر داشته است که به فراخور وظیفه آنان متفاوت می باشد. در مجموع، می توان مهمترین شروط را در دو عنوان بهره مندی از علم و تخصص از یک سو و برخورداری از کمالات و فضایل اخلاقی و تعهّد از سوی دیگر، دانست که همه ی پیامبران ازآن برخوردار بوده اند.
معیارهای گزینش از نظر حضرت علی (ع)
درانتخاب هر کارگزاری چه در رده های بالا ی حکومت چه در رده میانی وچه در رده های پایین حکومت همه ی افراد باید از ویزگی های خاصی برخوردار باشند مدیران مافوق در هررده باید درانتخاب صحیح مسئولین وکارکنان پایین تردقت زیادی بعمل آورند زیرا انتخاب غلط یا نابجا، یعنی انتخاب کسانی که توانایی و شایستگی انجام دادن کار را ندارند یا کسانی که بعد از مدتی سازمان را ترک میکنند، زیانها و هزینههای گزافی را به سازمان تحمیل میکنند، از جمله منجر به اصل پیتر ـ که میگوید: مدیران میل دارند تا در سطح بیکفایتی خود پیشرفت کنند خواهد شد. اصولاً هدف اصلی از ایجاد رویهها و مراحل مختلف و انجام فعالیتهای متعدد طی فرایند انتخاب این است که اولاً توان غلبه داوطلب بر موانع مختلف و استقامت و صبر او شناخته شود و ثانیا توانایی وی به نحو کاملتری شناسایی گردد تا سرانجام با کاستن از احتمال تصمیمگیری وانتخاب غلط و افزودن به احتمال تصمیمگیری وانتخاب صحیح، مدیریت با افرادی مواجه نشود که فراتر یا فروتر از سطح تعیین شده باشند.به علاوه هر مقامی دارای ویژگیها و شرایط خاصی است که بر پایه هدفهای سازمان، پیش بینیها، برنامهها و سیاستهای کلی پایهگذاری شده است.و افراد متقاضی شغل نیز دارای ویژگیهای فردی مختلفی از نظر هوش، معلومات، مهارتها، نگرشها، اعتقادات و تجربهها هستند. ازاین رو برای موفقیت مدیران ودستیابی به اهداف سازمان ضروری است باتطبیق دادن شرایط شغل با ویژگیهای فردشاغل در گزینش افراد اصلح برای هرشغل اقدام کرد . حضرت امام علی (ع) در انتخاب استانداران ،فرمانداران وسایر مسئولین وکارکنان معیار های صحیحی را در نظر داشته ومطابق نوع واهمیت هر مسئولیت وکار نیروی مناسب آن رابه کار می گماردند آن حضرت از میان عاملهایی که باید در نظر گرفته شوند به «مهارتهای لازمِ» برای یک مسئول توجه داشته وعلاوه برآن پس از صدور حکم مسئولیت در آموزش به ایشان اصولی را درخصوص مهارت های فنی، مهارت های انسانی و مهارت های ادراکی در کارومسئولیت خود گوشزد می فرمودند در زیر به برخی از این معیارها که در سخنان آن حضرت آمده است اشاره می کنیم :
معیارهای عمومی
1--برخورداری از ایمان و تقوا
در گزینش افراد بر حسب نوع مسئولیت، باید تقوا و ایمان آنان ملاک قرار گیرد; زیرا ایمان به خدا و تسلیم در برابر اوامر او آنچنان تعهد و الزامی در انسان ایجاد می کند که از کوچک ترین عمل خلاف احتراز می کند و برای او مسئولیت در مقابل خدا، از هرگونه قانون و مقام مافوق رجحان دارد، و تنها خدا را حاضر و ناظر اعمال خود می بیند. در نظام اسلامی، خدامحوری و تقواگرایی، اساس کار و سازندگی است و همه چیز با معیار تقوا ارزیابی می گردد. امام علی(علیه السلام) شیوه برخورد و اصول مدیریت را در نامه خود به مالک اشتر، از تقوا و خداگرایی آغاز می کند و او را به ترس از خدا فرمان می دهد و اینکه اطاعت خدا را بر دیگر کارها مقدّم دارد و از آنچه در کتاب خدا آمده، از واجبات و سنّت ها، پی روی کند، دستوراتی که جز باپی روی آن هارستگار نخواهد شد، و جز با نشناختن و ضایع کردن آن ها جنایت کار نخواهد گردید. به او فرمان می دهد که خدا را با دل و دست و زبان یاری کند; زیرا خداوند پیروزی کسی را تضمین می کند که او را یاری دهد، و آن کس را که او را بزرگ شمارد بزرگ می دارد، و به او فرمان می دهد تا نفس خود را از پی روی آرزوها باز دارد و هنگام سرکشی رام کند که "نفس همواره به بدی وا می دارد، جز آنکه را خدا رحمت آورد." (یوسف: 53) وآن حضرت درقسمتی دیگر می فرماید: فَوَلِّ مِنْ جُنُودِکَ أَنصَحَهُمْ فِی نَفْسِکَ للّه وَ لِرَسُولِهِ وَ لإِمامِکَ. به فرماندهی سپاهت کسی را بگمار که نسبت به خدا و پیامبر و امام تو خیرخواهتر از همه باشد. و روح تقوا، انقیاد واطاعت بی چون و چرا از اوامر الهی و دستورات پیامبر گرامی اسلام(ص) و امام (پیشوا و رهبر) بر او حاکم باشد. (فراز 32)
2-داشتن صلاحیت اخلاقی
اصولا جایگاه ارزشی هر کسی را در اجتماع، اخلاق او معیّن می کند. به عبارت دیگر، اخلاق هر انسانی در اجتماع، معرّف اوست. واضح است که در گزینش افراد برای تصدّی امور جامعه نیز صفات و افعال اخلاقی انسان نقش دارند. بعضی از صفات در محیط کار ضروری اند که هنگام گزینش باید لحاظ شوند; مثل تواضع، حسن خلق، گشاده رویی، مردم داری، صداقت، سعه صدر و امانت داری.
بر حسب نوع مسئولیتی که به افراد سپرده می شود، صفت اخلاقی مربوط به آن نیز باید مورد عنایت قرار گیرد; مثلا، اگر به کسی مسئولیتی داده می شود که بیشتر با مردم سرو کار دارد، باید حسن خلق و مردم داری او بر سایر صفات او بچربد، و اگر عهده دار بیت المال است باید در صداقت و امانت داری مشهور باشد. پس جایگاه مسئولیت اشخاص را صرف نظر از سایر شروط، اخلاق او تعیین می کند. این ها نکات ظریفی هستند که در هسته گزینش باید به آن ها توجه گردد تا هماهنگی کامل بر حرکت و فعل و انفعالات یک نظام، حکم فرما شود. امام علی(علیه السلام) در عهدنامه مالک اشتر، می فرماید: «کارگزاران دولتی را از میان مردمی انتخاب کن که... اخلاق آنان گرامی تر، و آبرویشان محفوظ تر، و طمع ورزی شان کمتر است.» بنابراین، یکی از معیارهای مهم انتخاب کارگزار شایسته، داشتن صلاحیت اخلاقی است.
¤ نویسنده: موسی مباشری