3 پایگاه اطلاع رسانی مباشر 4 |
فلسفه حجاب در اسلام
هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند است که به وسیل? تزکی? نفس و تقوا به دست میآید: "...إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ..."(...قطعاً ارجمندترین شما نزد خدا، با تقواترین شماست...).[6]"هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الأمِّیِّینَ رَسُولا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ" (اوست خدایی که میان عرب امّی [قومی که خواندن و نوشتن هم نمیدانستند] پیغمبری از خودشان برانگیخت، تا بر آنان وحی خدا را تلاوت کند و آنها را [از لوث جهل و اخلاق زشت] پاک سازد و کتاب سماوی و حکمت الهی بیاموزد؛ با آن که پیش از این، همه در ورط? جهالت و گمراهی آشکاری بودند).[7] از قرآن کریم استفاده میشود که هدف از تشریع حکم الهی، وجوب حجاب اسلامی، دستیابی به تزکی? نفس، طهارت، عفّت و پاکدامنی است. آیاتی همچون: "قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ..." (به مردان مؤمن بگو: دیده [از نامحرم] فرو نهند و پاکدامنی خود را حفظ کنند که این برای آنها پاکیزهتر است...).[8]
باتوجه به آیات وروایات فوق برخی از علل وجوب حجاب دراسلام به شرح زیر ذکر می شود:
1-آرامش روانی
نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرتهای بی بندوبار، هیجانها و التهابهای جنسی را فزونی می بخشد و تقاضای سکس را بصورت یک عطش روحی و یک خواست اشباع نشدنی در می آورد. غریزه جنسی، غریزه ای نیرومند و عمیق است، هر چه بیشتر اطاعت شود سرکش تر میشود، همچون آتش که هر چه به آن بیشتر خوراک بدهند، شعله ورتر می شود.
به هر حال اسلام به قدرت شگرف این غریزه آتشین توجه کامل کرده است؛ و لذا تدابیری برای تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و در این زمینه، هم برای زنان و هم برای مردان، تکلیف معین کرده است. یک وظیفه مشترک که برای زن و مرد، مقرر فرموده مربوط به نگاه کردن است: « قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ... قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن »»
خلاصه این دستور اینست که زن و مرد نباید به یکدیگر خیره شوند، نباید چشم چرانی کنند، نباید به قصد لذت بردن به یکدیگر نگاه کنند. یک وظیفه هم، خاص زنان مقرر فرموده است و آن اینست که بدن خود را از مردان بیگانه پوشیده دارند و در اجتماع به جلوه گری و دلربائی نپردازند.
اما علت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است، اینست که میل به خودنمائی و خودآرائی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شکار است و زن شکارچی. همچنانکه از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچی. در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباسهای بدن نما و آرایشهای تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود میخواهد دلبری کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه به خود اسیر سازد. لهذا برهنگی از انحرافهای مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است
روح بشر فوق العاده تحریک پذیر است. اشتباه است که گمان کنیم تحریک پذیری روح بشر محدود به حد خاصی است و از آن پس آرام میگیرد. همانطور که بشر از تصاحب ثروت و جاه و مقام سیر نمیشود، در ناحیه جنسی نیز چنین است. هیچ مردی از تصاحب زیبا رویان و هیچ زنی از متوجه کردن مردان و تصاحب قلب آنان سیر نمیشود. و از طرفی تقاضای نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنی است و همیشه مقرون است به نوعی احساس محرومیت. دست نیافتن به آرزوها به نوبه خود منجر به اختلالات روحی و بیماریهای روانی میگردد.
2-ا ستحکام پیوند خانوادگی
شک نیست که اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهای جنسی به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج مشروع، پیوند زن و شوهری را محکم میسازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یکدیگر میشود. فلسفه پوشش و منع کامیابی جنسی از غیر همسر مشروع، از نظر اجتماع خانوادگی اینست که همسر قانونی شخص از لحاظ روانی عامل خوشبخت کردن او به شمار برود، در حالی که در سیستم آزادی کامیابی، همسر قانونی از لحاظ روانی یک نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار میرود و در نتیجه کانون خانوادگی براساس دشمنی و نفرت پایه گذاری می شود
در سیستم روابط آزاد جنسی، پیمان ازدواج به دوران آزادی دختر و پسر خاتمه میدهد و آنها را ملزم میسازد که به یکدیگر وفادار باشند و در سیستم اسلامی به محرومیت و انتظار آنان پایان میبخشد. سیستم روابط آزاد اولاً موجب میشود که پسران تا جائی که ممکن است از ازدواج و تشکیل خانواده سر باز زنند و فقط هنگامی که نیروهای جوانی و شور و نشاط آنها رو به ضعف و سستی مینهد، اقدام به ازدواج کنند و در این موقع زن را فقط برای فرزند زادن و احیاناً برای خدمتکاری و کلفتی بخواهند، و ثانیاً پیوند ازدواجهای موجود را سست میکند و سبب میگردد به جای اینکه خانواده بر پایه یک عشق خالص و محبت عمیق استوار باشد و هر یک از زن و شوهر همسر خود را عامل سعادت خود بداند، بر عکس به چشم رقیب و عامل سلب آزادی و محدودیت ببیند و چنانکه اصطلاح شده است، یکدیگر را زندانبان بنامند.
3-استواری اجتماع
کشانیدن تمتعات جنسی از محیط خانه به اجتماع، نیروی کار و فعالیت اجتماع را ضعیف میکند. برعکس آنچه که مخالفین حجاب خرده گیری کرده و گفته اند: "حجاب موجب فلج کردن نیروی نیمی از افراد اجتماع است" ، بی حجابی و ترویج روابط آزاد جنسی موجب فلج کردن نیروی اجتماع است
آنچه موجب فلج کردن نیروی زن و حبس استعدادهای اوست، حجاب به صورت زندانی کردن زن و محروم ساختن او از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی است و در اسلام چنین چیزی وجود ندارد. اسلام نه میگوید که زن از خانه بیرون نرود و نه میگوید حق تحصیل علم و دانش ندارد و نه فعالیت اقتصادی خاصی را برای زن تحریم میکند. اسلام هرگز نمیخواهد زن بیکار و بیعار بنشیند و وجودی عاطل و باطل بار آید. پوشانیدن بدن به استثناء وجه و کفین مانع هیچگونه فعالیت فرهنگی یا اجتماعی یا اقتصادی نیست. آنچه موجب فلج کردن نیروی اجتماع است، آلوده کردن محیط کار به لذتجوئیهای شهوانی است.
آیا اگر پسر و دختری در محیط جداگانهای تحصیل کنند و فرضاً اگر در یک محیط درس میخوانند، دختران بدن خود را بپوشانند و هیچگونه آرایشی نداشته باشند، بهتر درس میخوانند و فکر میکنند و به سخن استاد گوش میکنند یا وقتی که کنار هر پسری یک دختر آرایش کرده با دامن کوتاه تا یک وجب بالای زانو نشسته باشد؟ آیا اگر مردی در خیابان و بازار و اداره و کارخانه و غیره با قیافه های محرک و مهیج زنان آرایش کرده دائماً مواجه باشد، بهتر سرگرم کار و فعالیت میشود یا در محیطی که با چنین مناظری روبرو نشود؟
4-ارزش و احترام زن
مرد به طور قطع از نظر جسمانی بر زن برتری دارد. از نظر مغز و فکر نیز برتری مرد لااقل قابل بحث است. زن در این دو جبهه در برابر مرد قدرت مقاومت ندارد، ولی زن از طریق عاطفی و قلبی همیشه برتری خود را بر مرد ثابت کرده است. حریم نگهداشتن زن میان خود و مرد یکی از وسائل مرموزی بوده است که زن برای حفظ مقام و موقع خود در برابر مرد از آن استفاده کرده است.
اسلام زن را تشویق کرده است که از این وسیله استفاده کند. اسلام مخصوصاً تأکید کرده است که زن هر اندازه متینتر و با وقارتر و عفیفتر حرکت کند و خود را در معرض نمایش برای مرد نگذارد، بر احترامش افزوده میشود. قرآن کریم در سوره احزاب پس از آنکه توصیه میکند زنان خود را بپوشانند، میفرماید: « ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین ». یعنی این کار برای اینکه به عفاف شناخته شوند و معلوم شود خود را در اختیار مردان قرار نمیدهند بهتر است، و در نتیجه عفت و حشمت آنها مانع مزاحمت افراد سبکسر می گردد
¤ نویسنده: موسی مباشری