سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که به آنچه می داند عمل کند، خداوند دانش آنچه را نمی داند به او ارزانی می دارد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
3  پایگاه اطلاع رسانی مباشر  4

عنوان مقاله: بررسی اصول ومبانی لیبرالیسم

تدوین : موسی مباشری

مقدمه

     لیبرالیسم به عنوان یکی از مکاتب و ایدئولوژی های مهم غرب است که مبتنی بر ویژگی ها، اصول و مقدمات فکری است که یکی از آنها اومانیسم و انسان محوری است. در یک مفهوم سیاسی لیبرالیسم به یک جریان سیاسی بورژوازی[1] اطلاق می شد که در عصر  مترقی بودن آن، در زمانی که سرمایه داری صنعتی علیه  آریستوکراسی  فئودالی[2] مبارزه می کرد و در صدد  گرفتن قدرت بود، بوجود آمد و رشد کرد. لیبرال ها یا آزاد منشان در آن زمان بیانگر منافع و مدافع طبقه ای در حال رشد و بالنده بودند، آزادی از قید و بندهای اقتصادی واجتماعی دوران فئودالیسم را طلب می کردند، می خواستند که قدرت مطلقه سلطنت محدودشود، در پارلمان عناصر لیبرال راه یابند و حق رای آزاد و سایر حقوق سیاسی در محدودهخاص آن دوران به مفهوم بورژوایی آن به رسمیت شناخته شود.در این مقاله به تعریف ، ومنشأفکری واصول ومبانی این تفکر اشاره مختصری خواهیم داشت.

تعریف

    واژه لیبرالیسم (Liberalism) به معنای آزادی خواهی، از واژه انگلیسی لیبرتی (Liberty) به معنای آزادی گرفته شده است. واژه لیبرال (Liberal) یک واژه فرانسوی، به معنای فرد آزادی خواه یا هوادار آزادی است. و در لغت به معنای آزاد مرد، بلندنظر، راد، بخشنده، بی تعصب و روشن فکر نیز آمده است. [3]واژه لیبرال در قرون وسطا و عصر رنسانس به معنای صناعتهای آزاد به کار رفته، اما بعدها به معنای آدم هرزه، ولنگار و عیاش نیز استعمال گشته است. و در قرن بیستم در برخی کشورها به طرفداران سرمایه داری، ضد حکومت، غرب زده، آمریکایی و غیر این موارد لیبرالیسم گفته می شود. اما در اصطلاح به یک گونه طرز تفکر در زمینه‏هاى سیاسى، اقتصادى، فرهنگى و دینى گفته مى‏شود که تکیه اصلى آن بر آزادى هر چه بیشتر و توجه به حقوق طبیعى افراد است. این مکتب که اولین بار به عنوان یک حزب سیاسى در سال 1850 م در انگلیس مطرح گردید ارائه تعریف دقیق و جامع از لیبرالیسم به عنوان یک مکتب سیاسی و اجتماعی کاری بس دشوار، بلکه ناممکن است؛ اما با این حال، تعریفهای متعددی از سوی نظریه پردازان غربی بر این موضوع ارائه شده است،از جمله: شاپیرو می گوید: «لیبرالیسم را می توان به طور دقیق نگرشی به زندگی و مسائل آن وصف کرد که تأکیدش بر ارزشهایی همچون آزادی برای افراد، اقلیتها و ملتهاست.» است. از نظر لیبرال‌ها انسان می‌تواند با کمک خرد و عقل خود، بدون نیاز به راهنمایی دیگران و هیچ نیروی ماوراء الطبیعیه پیشرفت کند؛ از این رو، انسان باید تا حد ممکن آزاد است. این ایدئولوژی با اشکال سنتی قدرت ضدیت دارد و از بسط اختیار و انتخاب فرد تا حد ممکن دفاع می‌کند؛ از این رو از ابتدا، بانفوذ کلیسا در شئون حکومت مخالفت کرد و سکولاریسم (جدایی دین و دولت) را مد نظر قرار داد. لیبرالیسم، آزادی را در حوزه اقتصاد هم وارد می‌کند و دخالت دولت را در امور اقتصادی مذموم می‌داند. از این رو «دولت حداقل» را پیشنهاد می‌کند.



[1]. در لغت،بورژوازی از واژه ی (Bourg) به معنای شهر،مشتق شده است. بورژوازی موجودیت جدیدی است که با مدرنیته و پس از رسانس ظاهر گردیده است و اگر چه پدیده یا روی کردی تاریخی فرهنگی است اما در صورت طبقاتی نیز تمثیل یافته است. ریشه ی تاریخی این واژه به قرون 13 و 14 میلادی و پیدایی شهرهایی جدید در دل جامعه ی قرون وسطایی بر می گردد. (بورژوا) صرفاً مفهومی طبقاتی نیسنت بلکه انسان بورژوا چیزی نیست مگر صورت مثالی انسان عصر جدید و بیانگر یک روح و ساحت حضور فرهنگی تاریخی است. در واقع در جامعه ی مدرن فقط صاحبان سرمایه های بزرگ و رباخواران و بانکداران نیستند که مظهر بورژوازی هستند بلکه طبقات میانی جامعه و حتی روستاییان و کارگران تا حدودی حامل روح کلی این صورت مثالی هستند.ویژگی های نوعی این انسان بورژوا را می توان با خصایصی این گونه بر شمرد: سودگرایی ، سودا گری ، حرص و آز مبتنی بر نفس اماره و خود بنیادی.در عصر مدرن که عصر سیطره ی اومانیسم است،این انسان بورژوا دایر مدار عالم می شود و اومانیسم در واقع به معنای اصالت بشر بورژوا است. به عبارت دیگر،بشر بورژوا صورت مثالی همه ی افراد انسانی ای است که ذیل اسم (نفس اماره) زندگی می کنند.

[2].این واژه به معنای اشرافیت است و معمولا آن قشر و دسته ای را نشان می دهد که دارای امتیازات فراوان هستند. از ثروت و نفوذ برخوردارند، صاحب مقامات عالیه هستند و چه بسا که به اصل و نسب خود نیز برای حفظ این امتیازات می بالند. در اصل واژه آریستوکراسی، آن قشر بالایی در پایان جامعه کمون اولیه را معین می کرد که صاحب درآمد و ثروت شده یا از اعقاب سران قبیله و فرماندهان و سایر صاحبان نفوذ بودند. لذا آریستوکراسی یا اشرافیت در دوران جوامع دودمانی ـ پدر شاهی پدید می شود. در جامعه برده داری واژه آریستوکراسی مخصوص ثروتمندترین خانواده های برده دار و صاحب اراضی وسیع بود.

[3].آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، تهران، مروارید، 1373، چاپ نهم، ص280.


¤ نویسنده: موسی مباشری



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

»» منوها
[ RSS ]
[خانه]
[درباره من]
[ارتباط با من]
[پارسی بلاگ]
بازدید امروز: 70
بازدید دیروز: 149
مجموع بازدیدها: 367150
 

»» درباره خودم
 

»» پیوندهای روزانه
 

»»فهرست موضوعی یادداشت ها
 

»» آرشیو نوشته های قبلی
جهان تشنه معنویت
پیشنهاداتی جهت برگزاری مطلوب جلسات
وظایف مدیر آموزشی
موضوعات نهج البلاغه
دنیا از دیدگاه حضرت علی (ع) در نهج البلاغه
سیره پیامبر اعظم (ص) از دیدگاه دانشمندان جهان
تاثیرات فرهنگی اجتماعی مدارس قدیمی
افسردگی وراههای درمان آن
چگونگی بیعت حضرت علی (ع) با خلفا
ویژگی های مدیران وکارگزاران درقرآن کریم- 1
ویژگی های مدیران وکارگزاران درقرآن کریم- 2
پنجاه سئوال وجواب از قرآن
مقالات علمی دیگران
بررسی اهمیت وضرورت مشاوره وراهنمایی
نکات مهم در هنگام مطالعه
ناتوی فرهنگی و ضرورت توجه به آن
مهندسی فرهنگ
موفقیت وعوامل مؤثر آن
شبیخون فرهنگی
روابط عمومی موفق
بزرگترین مشکلات جهان اسلام از دیدگاه رسول اکرم در خطبه غدیر
پنجاه سئوال وجواب از قرآن
معیارهای گزینش مدیران
راهکارهای عملی برای کسترش حجاب وعفاف
هفته دفاع مقدس
موفقیت وعوامل مؤثر آن
آراء واندیشه های گروه طالبان
دست نوشته ها
امت واحده
ارتباطات ورسانه ها در جهان سوم
توسعه سیاسی در قانون اساسی جمهوری اسلامی
نقش نخبگان سیاسی در ایجاد سنت های سالم سیاسی
نظریه های امپریالیسم
بررسی اصول ومبانی لیبرالیسم
 

»» لوگوی خودم

 

»» اشتراک در وبلاک
 
 

»» لوگوی دوستان من
 



-------------------------------------------

سفارش تبلیغ
صبا ویژن