3 پایگاه اطلاع رسانی مباشر 4 |
مقدمه
امپریالیسم بطور کلی، تسلط سیاسی و اقتصادی کشوری بر کشور و سرزمین های دیگر که گاه با تسخیر خاک آن کشور به وسیلة قدرت نظامی توأم بوده و گاه به صورت استقرار حکومت های دست نشانده برای تأمین منافع سیاسی و اقتصادی کشور مسلط نمایان می شود.[1] اما آن چه باید گفت اینکه؛ امپریالیسم به معنای تشکیل امپراتوری از آغاز تاریخ بشر شاید وجود داشته است لکن در معنای محدودتر واژه امپریالیسم (یعنی از کلمة قدیمی تر امپراتوری) در دهة 1890 در انگلستان رواج یافت. رواج دهندگان آن گروهی بودند به رهبری جوزف چیمبرلین، سیاستمدار استعمارخواه انگلیس که هوادار گسترش امپراطوری انگلستان بودند و همین طور مخالف با سیاست تکیه بر توسعة اقتصادی داخلی، این کلمه بزودی در زبان های دیگر به کار گرفته شد، به آن اندازه که از آن برای بیان رقابت قدرت طلبی های کشورهای اروپایی برای به دست آوردن مستعمرات و حوزه نفوذ آنان در افریقا و دیگر قاره ها استفاده شد، تا اینکه دهة 1880 تا 1914 را بدین خاطر عصرامپریالیسم نامیدند.[2]البته امپریالیست های اروپایی ادعا می کردند که هدفشان گسترش تمدن ورساندن دستاوردهای آنان به دیگران است امّا در بنیادشان ایمان به برترینژادی مادی و فرهنگی وجود داشت.در این مقاله ضمن بیان برخی تعاریف ارائه شده در خصوص امپریالیسم نظریه های امپریالیسم را بیان خواهیم کرد.
تعریف
واژه "Imperialism"، در لغت بهمعنای جهانجویی، جهانگشایی، امپراطوریگرایی، سلطهگرایی، جهانخواری و جهانسالاری است.[3] و از کلمه قدیمیتر امپراتوری (Empirer) گرفته شده است و در دهه 1890 در انگلستان رواج یافت.[4] معنای جدیدی که از واژه امپریالیسم وجود دارد مولود تحولاتی است که در دهه 1870 میلادی رخ داد؛ یعنی در دورانی که به «عصر دیزرائیلی» معروف است. این واژه تا اوائل دهه 1870 به نظام سیاسی سلطنتی (امپریال)[5] خودکامه و استبدادی اطلاق می شد و «امپریالیست» به کسی گفته می شد که هوادار چنین امپراتور یا امپراتوری است. برای مثال، در 15 اکتبر 1869 روزنامه تایمز لندن «امپریالیسم» را «بدترین شکل نظام استبدادی» خواند و در 8 سپتامبر 1870 روزنامه انگلیسی دیلی نیوز از انقلاب فرانسه به عنوان «سقوط امپریالیسم و اعلام جمهوری» در فرانسه یاد کرد.از واژه? امپریالیسم تعاریف گوناگونی بدست داده شدهاست:
- امپریالیسم، در اصطلاح عنوانی است برای قدرتی (یا دولتی) که بیرون از حوزه ملی خود به تصرف سرزمینهای دیگر بپردازد و مردم آن سرزمینها را به زور وادار به فرمانبرداری از خود کند و از منابع اقتصادی و مالی و انسانی آنها به سود خود بهرهبرداری کند. امپریالیسم بهمعنای تشکیل امپراتوری از آغاز تاریخ بشر وجود داشته است.[6]
- سیاستی که مرام وی بسط نفوذ و قدرت کشور خویش بر کشورهای دیگر است.[7]
- رژیمی که بر اثر از میان رفتن خرده سرمایه داریداخلی و پدید آمدن تراسهاوکارتلها دچار تورم تولید و کمبود مواد خام شود و برای بهدست آوردن مستعمره و بازار به دیگران تجاوز کند.
- امپریالیسم به نظامی گفته میشود که به دلیل مقاصد اقتصادی ویا سیاسی میخواهد از مرزهایملی و قومی خود تجاوز کند و سرزمینها و ملتهاو اقوام دیگر را زیر سلطه ی خود درآورد. [8]
- این واژه در مفهوم امروزی به معنای کنترل کشوری از سوی کشوردیگر بکار میرود؛ فرایند تحمیل اراده یکشوری بر کشور دیگر. مثلاً گاهی گفته شدهاست نظارت امریکا بر کشورهای خاورمیانه امپریالیسم آمریکایی است. [9]
کاربرد واژه «امپریالیسم» به معنای جدید و امروزین از نیمه دوّم دهه 1870 آغاز شد. در سال 1878 جوزف چمبرلین جنگ بریتانیا در افغانستان را پیامد«منافع امپریالیستی بریتانیا» نامید و در دهه پایانی سده نوزدهم میلادی این مفهوم رواج گسترده یافت. در مارس 1899 والتون[10] در ماهنامه کانتمپوراری ریویو[11]«امپریالیسم» را چنین تعریف کرد: «اصل یا فرمول دولتمردی به منظور تبیین وظایف دولت در رابطه با امپراتوری»؛ و در 6 مه 1899 لرد روزبری در دیلی نیوز امپریالیسم را «افتخار به امپراتوری» بریتانیا دانست و میان «امپریالیسم معقول» و «امپریالیسم وحشی» تفکیک قایل شد. از دید او، «امپریالیسم معقول» چیزی نیست مگر «وطن پرستی در گستره ای وسیع تر.» در 23 ژانویه 1899، ویندام [12] در دیلی نیوز نوشت: «امپریالیست کسی است که این حقیقت را می پذیرد که کشور او جزء، و در واقع مغز و قلب، امپراتوری است که در سراسر جهان پراکنده است.»[13] بدینسان، در پایان سده نوزدهم، در بریتانیا «امپریالیسم» به سیاستی اطلاق می شد که خواستار گسترش قلمرو امپراتوری بریتانیا در راستای منافع تجاری و مالی بود؛ و یا به سیاستی که خواستار متمرکز ساختن کارکردهای دولت های محلی عضو امپراتوری بریتانیا در مسایل مهمی چون امور دفاعی، تجارت داخلی امپراتوری و غیره بود. در ایالات متحده آمریکا، این واژه به سیاست گسترش نفوذ دولت آمریکا و یا سلطه این دولت بر کشورهای دیگر، به شکل مستعمره یا کشورهای تابع به سبک قدرت های اروپای غربی، اطلاق می شد. امروزه، دائرة المعارف بریتانیکا «امپریالیسم» را چنین تعریق می کند: سیاستی که از سوی یک دولت برای سلطه بر مردمی در ورای مرزهای آن، که خواستار این سلطه نیستند، به کار می رود.[14]
[1] . طلوعی، محمود، فرهنگ جامع سیاسی، انتشارات علم، ص 182.
[2] . آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، تهران، مروارید، 1373، چاپ سوم، ص 3.
[3] . آریانپور، منوچهر و دیگران؛ فرهنگ انگلیسی به فارسی، تهران، 1385، جهانرایانه، چاپ ششم، ج1، ص1132.
[4] . آشوری داریوش، دانشنامه سیاسی، تهران، مروارید، 1373، چاپ سوم، ص36.
[5]. imperial
[6] . همان، ص37.
[7] . فرهنگ فارسی معین
[8] . آشوری داریوش، دانشنامه سیاسی، تهران، مروارید، 1373، چاپ سوم، ص27.
[9] . پرهام، باقر و همکاران ، فرهنگ علوم اجتماعی، نشر مازیار ، ص 93
[10]. J. L. Walton
[11]. Contemporary Review
[12]. G. Wyndham
[13]. The Oxford English Dictionary, Vol. VII, p. 712.
[14]. Encyclopaedia Britanica, 1972, Vol. 12, p. 5.
¤ نویسنده: موسی مباشری