3 پایگاه اطلاع رسانی مباشر 4 |
پرسش مهمى که جلبنظر او را کرد این بود که کدام یک از این دو عامل نقش محرک اصلى و ابتدائى را برعهده دارد. بهعبارت دیگر، آیا رشد ملى موجب توسعه? ارتباطات و پیشرفت و مسائل ارتباطى مىشود و یا برعکس، هرقدر وسائل ارتباطى بهتر و کاملترى در اختیار مردم یک مملکت باشد (و در نتیجه، طبقات مختلف اجتماع) بتوانند اطلاعات لازم و مورد قبول را آسانتر دریافت کنند)، رشد اقتصادى و اجتماعى به نحو مؤثرترى حاصل مىشد.
رائو مىگوید: وقتى اطلاعات و افکار نو از خارج به روستاها و دهات دورافتاده و جدا از اجتماعات صنعتى مىرسد، تغییر و تحول نیز به دنبال آن خواهد آمد. [1]
آنچه در مطالعه? ویبلر شرام در کشورهاى جهان سوم حائز اهمیت خاص است، این است که ”توسعه? اقتصادی، جز در صورت تحقق توسعه? اجتماعى میسر نیست و توسعه? اجتماعی، مستلزم بسط آموزش و اطلاعات است. بنابراین، باید پذیرفت که وسایل ارتباط جمعی، تأثیرى قطعى بر توسعه? فرهنگى و از خلال آن، توسعه? اقتصادى خواهند داشت. براى گسترش زراعت و صنعت، باید سرمایهگذارىهاى اجتماعى را رونق بخشید و این امر متضمن بسیج منابع انسانى است که در آن میان، آموزش عاملى اساسى است“. [2]
ئونارددوب یکى از استادان دانشگاه یل آمریکا، در تحقیقاتى که در آفریقا انجام داده، به نتایج ارزشمندى دست یافته است. دوب در گزارش خود چنین مىنویسد: ”مردم آفریقا که در جوامعى با ویژگىهاى گوناگون ساکن هستند، در طول زمان و از طرق مختلف، شکل خاص ارتباطى مورد نیاز خویش را بهوجود آوردهاند و این شکلى است که در یک زمان معین، از هر نظر نیازمندىهاى آنها را برآورده مىساخته است و... با همان سرعتى که مردم آفریقا کارها و ارزشهاى بیشترى را از مردم مغرب زمین به عاریت مىگیرند، به نحو عجیبى بر وسایل نشر و توسعه، بهویژه وسایل ارتباط جمعى و فرهنگى که جذب کردهاند، متکى مىشوند. آفریقاى جدید، آمیزهاى از سیستم ارتباطى تازه و سنتى را در اختیار دارد و علت این امر را باید در این نکته جستجو کرد که هر دو سیستم، از سوئى نمایانگر تغییراتى است که انجام مىپذیرد و از سوى دیگر، خود به نحو قابل ملاحظهاى تحت تأثیر این تغییرات قرار مىگیرد.
مشاهدات دوب در آفریقا نظریات ”لرنر“ و ”رائو“ را تأیید مىکند و توجه به نتایج تحقیق این دانشمندان نیز مؤید این نکته? مهم است که اطلاعات در دوران تغییر و تحول فرهنگ، نقش بسیار مهم و برجستهاى را بر عهده دارد و بین رشد و توسعه? سیستم ارتباطى و رشد اجتماعى و اقتصادی، رابطه? تأثیر و تأثر بسیار نیرومندى را مىتوان احساس کرد. [3]
با فرا رسیدن دهه 1970 تقاضاهای زیادی برای نظم نوین اقتصادی بین المللی به شیوه عادلانه مطرح شد. این اصطلاحی بود که جنبش غیرمتعهدها ابداع کرد. در اواخر دهه 1970 نظم نوین اقتصادی بین المللی در سالنها و اتاق های یونسکو و سازمان جنبش کشورهای غیرمتعهد به افزایش تقاضای منطقی برای یک نظم نوین ارتباطاتی واطلاعاتی جهانی (NWICO )انجامید. نظم نوین ارتباطاتی واطلاعاتی جهانی در واقع تقاضایی برای بازسازی کلی و دموکراتیک امکانات اطلاعاتی جهانی و همکاری کشورهای جهان اول و شرکت های فراملی در زمینه حمایت از موسسات ارتباطی مستقل در کشورهای کمتر توسعه یافته و خودداری آنها از بهره گیری از جریان تقریبا یک طرفه اطلاعات، تبلیغات سیاسی، آگهی های بازرگانی و محتویات رسانه های گروهی بود.
نمایندگان کشور ایالات متحده عموما از آنچه که راه حل های تکنولوژیکی “کمتر بحث انگیز” برای عدم توازن های رسانه ای و اطلاعاتی تلقی می شد حمایت می کردند و رسانه های آمریکایی عموما تقاضای جهان سوم را در زمینه مناسبات رسانه ای و اطلاعاتی عادلانه تر با قدرت های بزرگ نادیده می گرفتند. اتحاد شوروی سابق در بحث های نظام نوین ارتباطاتی و اطلاعاتی جهان از مواضع تند جهان سوم پشتیبانی کرد اما عمدتا روشنفکران و نظریه پردازان وابستگی در جنبش کشورهای غیرمتعهد نظریه “امپریالیسم فرهنگی” را مطرح و تعقیب می کردند. یکی از پیامدهای بحث های مربوط به نظم نوین اطلاعاتی و ارتباطی جهان در زمینه امپریالیسم رسانه ای و جریان اخبار، ایجاد یا گسترش کارگزاری های خبری متمایل یا وابسته به جهان سوم در سراسر دنیا بود، شاید مهمترین دستاورد بحث های اطلاعاتی با سلطه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در سطوح جهانی و بین المللی باشد که منجر به برداشت های پیچیده تر و پیشرفته تری از تداوم قدرت و مشروعیت دولتها می شود.[4]
در حال حاضر تعداد زیادی موارد مطالعه خاص در دست است که نشان می دهد ضمن اینکه بعضی از مزایای داخلی مشروط به منافع اجتماع جهانی است، پرسودترین موارد استفاده تکنولوژی های ارتباطاتی، به بانکها و سایر موسسات مالی فراملی، شرکت های بازرگانی و تولیدی، فعالیت های ارتباطاتی و حمل و نقل، صنایع جهانگردی و دولت های خارجی، از جمله ارتش های آنها مربوط می شود. بنابراین در نبود برنامه انتقال تکنولوژی ارتباط از دور، بیش از همه شرکت های فراملی زیان خواهند کرد.
بین دو موضع رشد اقتصادی و رشد مسایل ارتباطی، از نظر آماری ارتباط بسیار زیادی وجود دارد. به عبارت دیگر با سرعتی که درآمد سرانه ملی مردم یک کشور افزایش می یابد وافراد بیشتری به سوی زندگی شهری و امکانات ویژه آن روی می آورند و از نعمات اجتماعی صنعتی برخوردار می شوند، تقریبا با همان سرعت بر میزان طبقه باسواد افزوده می شود و در نتیجه روزنامه طرفدار زیادتری پیدا می کند و مردم از وسایل ارتباط جمعی مانند گیرنده های رادیو و تلویزیون نیز بیشتر استفاده می کنند. تحقیقات دویچ من در در یک روستای توسعه نیافته نمونه ای از این اقدام است.[5]
راجرز نظریات دویچ را تائید کرده و به سهم خود، آنها را بر متغیرهای پیشین که پیش بینی میزان استفاده از وسایل ارتباط را ممکن می سازد، پرورش و مختلط بودن شهرها را نیز می افزاید. گذشته از این نشان می دهد که میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی نیز به نوبه خود می تواند پیش بینی میزان همدردی، شناخت سیاسی، آرمان های تحصیلی و خلاقیت را ممکن سازد. کرین برگ در 32 کشور که موضوع مطالعه او بودند، در بین دو مسئله سواد و درآمد سرانه 72 درصد و بین درآمد سرانه و توزیع روزنامه یومیه 66 درصد ارتباط پیدا کرد. هاربین گزارش کرد که بین میزان ثبت نام اطفال و جوانان در مدارس متوسطه و دانشگاه ها و درآمد سرانه ملی، ارتباطی معادل 88 درصد وجود دارد، پرسش مهمی که نظر او را جلب کرد این بود که کدام یک از این دو عامل، نقش محرک اصلی و ابتدایی را بر عهده دارد، به عبارت دیگر آیا رشد ملی موجب توسعه ارتباطات و پیشرفت وسایل ارتباطی می شود و یا برعکس، هرقدر وسایل ارتباطی بهتر وکامل تر در اختیار مردم یک مملکت باشد (و در نتیجه، طبقات مختلف اجتماع) بتوانند اطلاعات لازم و مورد قبول را آسان تر دریافت کنند، رشد اقتصادی واجتماعی به نحو موثرتری حاصل می شود. ویلبر شرام که براساس پژوهش های بی شمارش در مورد نقش وسایل ارتباط جمعی در جهان سوم می گوید: “ترغیب مردم در کشورهای در حال توسعه، به تصمیم گیری درباره توسعه، زمینه دادن به آنها برای مشارکت موثر، تسریع و هماهنگ کردن تحولات مورد نظر و... این به طور کلی، یک روند انعطاف پذیر و نامعین نیست، اگر جریان ارتباطات اجازه دهد، مردم نیز می توانند کارهای بسیاری انجام دهند، تعیین اهداف وتصمیم گیری درباره زمان و چگونگی تغییرات و اینکه جامعه خود را به چیزی می خواهد تبدیل کنند.”
شرام همچنین درباره نقش وسایل ارتباط جمعی در توسعه ملی دیدگاه خوشبینانه ای دارد. او می گوید: “رسانه های جمعی درباره میزان و انواع اطلاعاتی که در کشورهای در حال توسعه در دسترس مردم قرار دارد، می توانند مشارکت کنند، آنها می توانند افقها را گسترش دهند، به انتقال فکر کمک کنند و سطح فکر فردی و ملی را باطات جمعی به عنوان یک نهاد اجتماعی، با دیگر نهادهای موجود در جامعه روابط مبادلاتی متقابل دارد، بدون شک این نهاد اجتماعی در روند تغییرات اجتماعی و رشد اقتصادی، عامل مهمی تلقی می شود. ارتباطات به معنای عام، نشانگر ساختارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در یک جامعه مشخص است. در چارچوب هایی چنین ساختارهایی است که تعامل اجتماعی میان افراد و در نهایت مشارکت رخ می دهد، در واقع می توان گفت: فرآیند توسعه، رابطه پایداری با تعامل میان مردم و مشارکت فعال گروه های مختلف اجتماعی دارد، این امر صورت نمی گیرد مگر در پرتو نظام جامع ارتباطی- اطلاعاتی که می تواند تا حد زیادی در رفع اختلافات،تضادهای موجود در ارزشها و رفتارهای مردم و فراهم آوردن محیط مساعد برای توسعه ملی موثر باشد، این پدیده در جوامع در حال توسعه یا کم رشد، به دلیل بومی نبودن و نهادی نشدن وسایل ارتباطی مدرن و برخورد آن با وسایل ارتباط سنتی، به عنوان نیروی اجتماعی فعال، مسائل و مشکلات کم و بیش مشابهی را پدید آورده است. شناخت ابعاد این پدیده برای پژوهشگران ارتباطات در دهه های اخیر مرزهای نوینی را گشوده است. پیوند میان ارتباطات و توسعه و پیامدهای آن مورد بحث نظریه پردازان قرار گرفته است. آنان آگاهی مردمان را از توانایی های خود و نیز روابط حاکم برخویش برای فراگرد توسعه امری اساسی می دانند و معتقدند که این مهم از طریق رسانه ها و دانش ارتباطات امکان پذیر است. [6]
آنها می توانند همه اینها را خودشان مستقیما انجام دهند.” آنچه در مطالعه ویلبر شرام در کشورهای جهان سوم حائز اهمیت خاص است، این است که “توسعه اقتصادی، جز در صورت تحقق توسعه اجتماعی میسر نیست و توسعه اجتماعی مستلزم بسط آموزش و اطلاعات است، بنابراین باید پذیرفت که وسایل ارتباط جمعی، تاثیری قطعی بر توسعه فرهنگی و از خلال آن توسعه اقتصادی خواهند داشت. برای گسترش زراعت و صنعت، باید سرمایه گذاری های اجتماعی را رونق بخشید واین امر متضمن بسیج منابع انسانی است که در آن میان آموزش عاملی اساسی است.”
[1] . رشیدپور، ابراهیم ”ارتباط جمعى و رشد ملی“ دانشگاه تهران، 152-151، 1348.
[2] . کازنو، ژان ”جامعهشناسى وسایل ارتباط جمعی“ ترجمه? دکتر باقر ساروخانی، دکتر منوچهر محسنی، ص 322.
[3] . رشیدپور، ابراهیم ”ارتباط جمعى و رشد ملی“ ترجمه و تألیف، ص 159.
[4] . ارتباطات فراملی و جهان سوم، اثر جرالد ساسمن و جان ای لنت، ترجمه طاهره ژیان احمدی انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها
[5] . مبانی ارتباطات جمعی، اثر دکتر محمد دادگران، انتشارات فیروزه
[6] . ارتباطات فراملی و جهان سوم، اثر جرالد ساسمن و جان ای لنت، ترجمه طاهره ژیان احمدی انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها
¤ نویسنده: موسی مباشری