3 پایگاه اطلاع رسانی مباشر 4 |
ویژگی های امت اسلام:
امت به معنای گروهی اجتماعی که به هدف معین و مشخصی چون دین و عقیده یگانه ای گرد هم آمده اند، از ویژگی هایی برخوردار می باشند که بدون آن نمی توان از امت سخن گفت. به این معنا که این خصوصیات و ویژگی هاست که معنا و مفهومی درست به واژه امت می بخشد و بقایی آن را شکل می بخشد. از این رو باز خوانی مفهوم امت با توجه به آموزه های قرآنی امری است که ما را یاری می رساند تا تصویری درست از مفهوم امت و خواسته های خداوندگار از مردم در راستای ایجاد امت واحده داشته باشیم و ترسیم و تصویری واقعی و حقیقی از آن در حوزه خارج از ذهن بدان بخشیم و به عنوان امت اسلام وظایف خود را بشناسیم و به مسئولیت ها و تکالیف و بلکه حقوق خود به عنوان شهروند و یا عضوی از امت اسلام آگاهی یابیم. از این رو در ادامه ویژگی های امت اسلامی را بیان می کنیم.
1-ایمان به خدای یکتا
ایمان به خالق هستى، در جامعه اسلامى، برابرى و برادرى ایجاد مىکند و تمامى امتیازات پوشالى را در هم مىریزد، همه انسانها را بنده یک خدا و همه را در برابر قانون یکسان مىداند .با یاد خدا و حاکمیّت قانون الهى بر دلها، مصالح جامعه در اولویّت قرار مىگیرد. فدا کردن مصالح فردى به خاطر جامعه، زمانى مىتواند منطقى باشد که انسان باور کند این فدا شدنها به هدر نمىرود و خداوند جبران مىکند و این باور در سایه ایمان به خدا به دست مىآید . ایمان به خدا همبستگى ملّتها را به دنبال دارد. بهترین وسیله همبستگى ملّتها، ایمان به خداست، همان گونه که بهترین اهرم فشار بر طاغوتها ایمان و توحید است .کسى که به خدا ایمان دارد احساس عشق ودلگرمى مىکند. کسى که مىداند تمام کارهاى او زیر نظر است وهیچ عملى نابود نمىشود وخریدار تلاش او خداست، آن هم با قیمت بهشت و رضوان الهى، و حتّى گاهى بدون تلاش او وتنها به خاطر حسن نیّت، به او اجر و پاداش مرحمت مىکند؛ چنین شخصى با عشق و دلگرمى زندگى مىکند .همه کارهایش را براى خدا انجام مىدهد و در فکر خودنمایى و ریاکارى نیست . از حیله و حُقّهبازى دورى مىکند. زیرا کسى که خود را در محضر خدا و خدا را شاهد اعمال خود مىداند، نمىتواند اهل مکر و حیله باشد .عزّتمند است. کسى که بندگى او را پذیرفته، در برابر هیچ قدرت و مقامى جز خدا تسلیم نمىشود و همه را بندگانى همچون خود مىداند. لذا از احدى جز خدا نمىترسد. «و لا یخشون احداً الاّ اللّه»[1] ایـمـان دینى به آن علت که بینش انسان را نسبت به جهان سامان مى دهد، آفرینش را هدفدار و هدف را خـیـر و تکامل و سعادت معرفى مى کند. از این رو، انسان را نسبت به نظام کلّى هستى و قوانین حاکم بر آن خوشبین مى سازد . درعوض انـکـار خـدا به معناى اعتقاد به بى شعورى جهان است . از دیدگاه کسى که به خدا معتقد نیست ، پـدیـد آورنـده جهان از شعور و آگاهى بى بهره است و بنابراین ، داراى هدف نیز نیست ؛ زیرا هـدفـمـنـدى از لوازم شـعور و آگاهى است . انسان نیز، که جزئى از جهان است ، بى هدف است و بـدین سان ، عدالت ، برابرى ، ایثار و به طور کلّى ، همه بایدها و نبایدهاى اخلاقى پوچ و بى معناست .
اگر امت بر خلاف ایمان خود عمل کند نمی تواند مدعی آن باشد که ایمان واقعی دارد. بنابراین لازم و ضروری است که در بینش و نگرش خویش چنان باشد که هر کس به ایشان بنگرد ایمان آورد و خدا را به عنوان عاملی مهم در راستای ایجاد چنین جامعه موثر ببیند. اگر جامعه با خدا خویش رو راست باشد رفتاری را انجام نمی دهد که از آن بوی کفر و عناد بر می خیرد. بهترین شیوه دعوت دیگران به بینش و نگرشی آن است که خود به درستی به آن عمل کنیم و باورهای خویش را در همه حوزه ها نشان دهیم. [2]
2-اعتدال در امور
اعتدال از ریشه عدل، به معنی«میانه روی» که بر پرهیز از افراط و تفریط در هر کاری اطلاق می شود.امیرمؤمنان (ع)می فرماید: «عَلیکَ بِالْقَصدِ فِی الاُموُرِ فَمَنْ عَدَلَ عَنِ الْقَصدِ جارَ وَ مَنْ اَخَذَ بِهِ عَدَلَ»[3] بر تو باد به میانه روی در کارها؛ هر کس از میانه روی روی گرداند، ستم می کند و هر کس به آن چنگ زند، عدالت ورزد.
منشأ همه تصمیمات آدمی، فکر و اندیشه اوست؛ اگر فکر معتدل و مستقیم باشد، رفتار فرد راه اعتدال می پوید و اگر اندیشه به بیماری عدم اعتدال گرفتار شود، اعمال انسان نیز به آفت افراط وتفریط دچار می شود. امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ نقش کلّی و حیاتی اندیشه را چنین بیان می کند: «مَنْ فَکَّرَ قَبْلَ الْعَمَلِ کَثُرَ صَوابُهُ»[4]هر کس پیش از اقدام اندیشه کند، درستی عملش افزون می گردد. رفتار عادلانه، نتیجه اندیشه معتدل است و مؤمنان با تصحیح افکار و عقاید خویش، به تعدیل کردار خود می پردازند و در هیچ کاری به افراط و تفریط نمی گرایند. رهنمود کلی قرآن مجید در این مورد چنین است: «وَ لا تُطیعُوا اَمْرَ الْمُسرِفینَ (151) اَلَّذینَ یُفْسِدونَ فِی الاَرضِ وَ لا یُصلِحوُنَ»[5] فرمان مسرفان را اجرا نکنید، همانها که در زمین فساد می کنند و اصلاح نمی کنند. امت اسلام می بایست در همه زمینه ها اصل اعتدال و میانه روی را به عنوان یک روش و اصل حاکم مورد توجه و تاکید قرار دهد و از زیاده روی و کوتاه ورزی در هر امری خودداری ورزد. اعتدال و میانه روی که در آیه 143 سوره بقره به عنوان امت وسط و میانه از آن یاد شده است ، از نظر معنایی و مفهومی گستره گسترده و وسیعی را در بر می گیرد. از این روست که شامل میانه روی در امور اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی و مانند آن می شود. برای دست یابی به معنا و مفهوم درست از اعتدال و میانه بودن امت اسلام می بایست به آیاتی مراجعه کرد که به وِیژگی ها ی مومنان توجه داده و مومنان را به عنوان گروهی دور از هر گونه افراط و تفریط و اسراف و تبذیر یاد می کند. بنابراین امت اسلام می بایست برای تحقق میانه و وسطیت کارها و اعمالی را در حوزه عمل اجتماعی انجام دهد که به دور از هر گونه اسراف و تبذیر و افراط و تفریط باشد.در حقیقت تاکید قرآن بر اعتدال به معنای اهتمام اسلام به مساله عدالت در همه حوزه های فردی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و نیز در حوزه مادی و معنوی است. اصولا اسلام جهان را بر پایه و محور عدالت می بیند و بیرون رفتن از عدالت و اعتدال را بیرون رفتن از وضع کامل و نمونه ارزیابی و تحلیل می کند. از این روست که از مردمان می خواهد تا همواره بر عدالت و اعتدال رفتار کنند و مواضع و ایستارهای فردی و اجتماعی خویش را بر این محور سامان دهند.
3-اسوه و الگو بودن
از میان دهها الگوى نمونه و شاخص، قرآن کریم، دو تن از آنان را به گونهاى خاص مورد توجّه و تذکّر قرار داده است، یکى «حضرت ابراهیم»علیه السلام و دیگرى «حضرت محمّد»صلى الله علیه وآله وسلم. چه این که درباره این دو پیامبر تعبیر «اسوه» را به کارگرفته است: « قد کانت لکم اسوة حسنة فى ابراهیم و الّذین معه اذ قالوا لقومهم انا براؤا منکم و ممّا تعبدون من دون اللَّه کفرنا بکم و بدا بیننا و بینکم العداوة و البغضاء ابدا حتى تؤمنوا باللَّه وحده...»[6]براى شما سرمشق خوبى در زندگى ابراهیم و کسانى که با او بودند، وجود داشت، در آن هنگامى که به قوم مشرک خود گفتند: ما از شما و آن چه غیر از خدا مىپرستید بیزاریم، ما نسبت به شما کافریم، و میان ما و شما عداوت و دشمنى همیشگى آشکار شده است، تا آن زمان که به خداى یگانه ایمان بیاورید.
و در آیه دیگر می فرماید: « لقد کان لکم فى رسول اللَّه اسوة حسنة لمن کان یرجوا اللَّه و الیوم الآخر و ذکر اللَّه کثیرا» [7]مسلماً رسول خدا براى شما سرمشق نیکویى است، براى آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مىکنند.از ویژگی هایی که قرآن برای امت اسلام بر می شمارد اسوه و الگو بودن است. از این رو امت اسلام می بایست به گونه ای در جهان عمل کند که بتواند به عنوان الگو و سرمشق برای جوامع دیگر انسانی قرار گیرد. تلاش برای ایجاد جامعه ای که بنیاد آن بر امنیت نهاده شده باشد و همه بتوانند در آرامش و آسایش مادی و معنوی از همه ظرفیت ها و توانمندهای خویش برای دست یابی به کمال انسانی بهره گیرند، از جمله خواسته های هر انسان و جامعه انسانی است؛ زیرا جوامع برای دست یابی به این اهداف شکل گرفته و می گیرد و انسان برای دفع زیان ها و جلب سودها و منفعت ها به سوی اجتماع کشیده می شوند و به ایجاد و پدیداری اجتماعات دست می زنند. با این همه انسان به جهاتی در تشکیل جامعه انسانی کامل شکست خورده و جوامع ای را ایجاد می کنند که یا برخی از نیازهای ایشان را از ایجاد جامعه تحقق می بخشد و یا گاه حتی در نقش تقابلی قرار گرفته و بر خلاف اهداف ایجادی جامعه ، انسان ها را با مشکلات دو چندانی مواجه می سازد.ایجاد و تشکیل جامعه نمونه و برتر که بتواند همه و یا بیشتری از اهداف تشکیل جامعه را تحقق بخشد، امری است که مورد توجه قرآن و خداوند است. خداوند از مومنان واقعی می خواهد تا با تلاش و جان فشانی خویش جامعه ای را شکل بخشند که بتواند به عنوان نمونه و سرمشق عملی برای دیگر جوامع قرار گیرد و انسان و جوامع دیگر بتوانند با بهره گیری از روش ها و شیوه های جامعه برتر، جوامع خود را شکل داده و یا شیوه ها و روش های نادرست آن را اصلاح و بازسازی کنند.هدف از تشکیل و ایجاد چنین جامعه ای اتمام حجت و پاسخ گویی به انتقادات و اشکالاتی است که از سوی مردمان انجام می شود؛ زیرا بسیاری از مردم بر این باورند که امکان تشکیل جامعه ای کامل و نمونه که بتواند همه اهداف انسانی ایجاد جوامع را بر آورده سازد؛ ناشدنی و دور از دسترس است، هر چند که در حوزه نظر و اندیشه چنین تصویر و ترسیمی ممکن و شدنی است اما امری نوشته بر کاغذ و حکم و تصوری در ذهن است که قابلیت اجرا و تحقق در حازخ را ندارد. ایجاد جامعه کامل و برتر پاسخی قاطع به این انتقادات و اشکالات است تا افزون بر اتمام حجت بر مردمان آنان را به نمونه های عینی و الگوهای خارجی رهنمون سازد. تاکید قرآن بر گواه بودن امت اسلام نسبت به مردمان (بقره آیه 143) از آن روست تا مردمان با پیروی از این سرمشق و الگو عینی جامعه برتر بتوانند خود نیز اقدام به تشکیل و ایجاد آن کنند و مدعی عدم امکان و تحقق نشوند.
بنابراین از ویژگی های مهم و اساسی امت اسلام و جامعه برتر ایمانی، اسوه و سرمشق بودن آن برای دیگر انسان ها و جوامع است. از این رو بر امت اسلام است که به گونه ای جامعه خویش را ایجاد و مدیریت نماید که بتواند الگویی واقعی از جامعه کامل و برتر را ارایه دهد و حجت را بر مردمان تمام کرده و پاسخی قاطع به انتقادات و اشکالاتی دهد که از سوی انسان ها مطرح می شود و بر این باورند که در جهان مادی امکان تحقق جامعه کامل و برتر انسانی وجود ندارد و جامعه در هر حال به سوی فساد و تباهی و بهره کشی می رود. پاسخ به این دست از اشکالات را می بایست نه در مقام نظر و اندیشه بلکه در مقام عمل و انجام به مخالفان و طرفداران عدم امکان جامعه برتر داد.
4-حق طلبی و باطل گریزی
حق طلبی و باطل گریزی، معیار تشخیص تقوا و تقوا ملاک برتری و فضیلت انسان هاست. ارزش و کرامت و فضیلت انسان ها در گرو میزان پای بندی شان به حق طلبی و باطل گریزی است. گفتن حق اگر چه به ضرر انسان باشد و نگفتن باطل اگر چه به سود وی باشد، نشانه تقوا و ایمان است. امام موسی بن جعفر(ع) به یکی از شیعیان فرمودند: «ای فلان! اتق ا... و قل الحق و ان کان فیه هلاکک فان فیه نجاتک. ای فلان! اتق ا... ودع الباطل و ان کان فیه نجاتک فان فیه هلاکک». [8]ای فلانی! از خدا بترس و تقوا داشته باش و حق را بگو اگر چه در آن هلاک تو باشد زیرا در حق گفتن نجات توست! ای فلانی! تقوا داشته باش و باطل را واگذار و رها کن اگر چه نجات تو در آن باشد؛ چون که هلاکت تو در آن است. امام کاظم(ع) در این حدیث، شیعیان اهل بیت(ع) را به حق گویی فرمان داده و از باطل گرایی نهی کرده اند. فرمان زیبای «قل الحق» و سفارش به «دع الباطل» در پی اتق ا...، همبستگی و عینیت تقوا با حق گویی و باطل گریزی را آشکار می کند. حق طلبی و باطل گریزی در بحران ها و مواضع وتصمیم گیری های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی از مسئولیت های شیعه بودن است.
از ویژگی های امت اسلام، حق گرایی است. امت نه تنها در حوزه اعتقادات در جست و جو حق است و می کوشد تا به حق دست یافته و بدان ایمان آورد و باورهای خویش را بر پایه آن سامان دهد، بلکه در حوزه دیگر نیز در پی حق و حقیقت است. گرایش شدید به حق و حقیقت در ایشان به قدری است که همگان به سادگی می توانند دریابند که بینش و اندیشه حق است که در زندگی ایشان تجلی کرده است و آنان مظهری از حق و حقیقت هستند. خداوند در اندیشه و بینش آنان به عنوان حق مطلق مورد توجه است و به او گرایش دارند. بر این باورند که انه الحق ، خداوند حق مطلق و کامل است و دیگران هر کس که باشد اگر بهره ای از حق و حقیقت برده از سوی او به دست آورده است.
بنابراین از ویژگی های مهم و اساسی امت اسلام را می بایست در حق طلبی و حق خواهی آنان جست. به گونه ای که فقدان آن بیانگر و نشانگر دوری از امت اسلام و اهداف ایجادی جامعه حق طلب است.[9]
[1] . احزاب،آیه 39.
[2] . آل عمران ، آیه 110.
[3] . شرح غررالحکم، ج 4، ص 291.
[4] . همان، ج 5، ص 276
[5] . شعرا ، آیات 151 ـ 152.
[6] . ممتحنه، آیه4.
[7] . احزاب ،آیه 21.
[8] . بحارالانوار، ج78، ص319 .
[9] . اعراف ، آیه 181.
¤ نویسنده: موسی مباشری