سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انصاف، اختلاف را می زُداید و الفتْ پدید می آورد. [امام علی علیه السلام]
3  پایگاه اطلاع رسانی مباشر  4

انواع نخبگان اجتماعی

   نخبه گرایی در سه بخش قابل بررسی است:

1- نخبه‌گرایی کلاسیک

     نخبه‌گرایی کلاسیک به عنوان یک نظریه پرقدرت اجتماعی توسط ویلفرد پارتو، گائتانو موسکا و رابرت میخلز طرح گردیده است. به اعتقاد گائتانوموسکا در همه جوامع(توسعه‌یافته یا توسعه‌نیافته)، دو طبقه از مردم وجود دارند؛ طبقه ای که حکومت می کند و طبقه ای که بر او حکومت می شود. طبقه اول که اغلب از یک اقلیت تشکیل یافته، تمام مسئولیت‌های سیاسی را به عهده دارد و به کل هیأت جامعه، سازمان داده و شکل ویژه ای به آن می بخشد و از طریق انحصارگرایی، قدرت را در حوزه اختیارات خود قبضه کرده و تمام امتیازات و بهره وری از قدرت را به خود اختصاص می‌دهد. در حالیکه طبقه دوم یعنی اکثریت توده، که به اطاعت و فرمان‌برداری وادار شده‌اند، از راه‌های قانونی و یا با زور و خشونت، توسط گروه فرمانروا و نخبه، کنترل، هدایت و اداره می‌شوند. گروه حاکم اغلب تسلط خود بر اکثریت را از راه بهره‌وری از ارزش‌ها و باورهای آنان جامه عمل پوشانده و برای حفظ مشروعیت خود، از فرمول سیاسی بهره می‌گیرند.[1]

    نخبگان از منظر پارتو عملاً به دو گروه شیران و روبهان تقسیم می‌شوند؛ روبهان تلاش می کنند تا از طریق بدست آوردن رضایت توده‌ها بر آنان فرمانروایی کنند و بر نفوذ خود در حوزه اجتماع استمرار بخشند. آنان سعی می کنند تا در برخورد با توده ها، از زور و نیروی قهری استفاده نکنند.[2]

    از منظر پارتو نخبه‌بودن لزوماً پدیده ای ارثی نیست؛ زیرا فرزندان، همه ویژگی‌های ممتاز والدین خود را به ارث نمی‌برند؛ بنابراین جابجایی در طبقه نخبگان، امری انکارناپذیر است. گروه­های برگزیده فعلی، روزی جایگاه خود را به نخبگان جدید از قشرهای پایین جامعه واگذار خواهند نمود. گردش نخبگان باعث نوع تعادل در سیستم نظام اجتماعی گشته و همراه با خود، دگرگونی اجتماعی را نیز به ارمغان می‌آورند.[3] زمانی که نخبگان جدید وارد عرصه اداره جامعه شوند، پویش جدیدی همراه با تغییرات اتفاق خواهد افتاد.[4]

    میخلز، کارویژه‌های  فنی و اداری از احزاب سیاسی،  وجود بوروکراسی  و الیگارشی را اجتناب‌ناپذیر می‌داند. قانون آهنین الیگارشی سلطه رهبری بر دیگران را تضمین می‌کند. ناکارآمدی توده‌ها، پایه سلطه نخبگان را تشکیل داده و باعث تسلیم شدن آنها به هوسهای نخبگان می‌شود.[5]

2-نخبه‌گرایی دمکراتیک

         تئوری نخبه‌گرایی دمکراتیک را می‌توان نظریه ماکس وبر و جوزف شومپیتر پنداشت. وجه اشتراک این دو متفکر را می‌توان در قبضه سیاست، توسط نیروهایی با قدرت اجتماعی یافت. به اعتقاد آنان، حتی نگرش خوش‌بینانه نسبت به لیبرال‌دمکراسی هم با این مشکل روبروست که تصمیم‌گیری در جامعه از طریق انتخابات، با محدودیت‌هایی روبرو است. نگرش‌های بدبینانه‌، لیبرال دموکراسی را به نوعی تضمین‌کننده سلطه نخبگان بر جامعه می‌داند.[6] پس هرچند دموکراسی زمینه مشارکت را مردمی در جامعه فراهم می‌کند، اما از طرفی باعث تداوم سلطه نخبگان بر توده‌ها می‌شود. زیرا این نخبگانند که از شیوه‌های مختلف، به عنوان تصمیم‌سازان، تصمیم‌گیران و الگوسازان در فعالیت‌های مهم جامعه برگزیده می‌شوند و ایده‌های خود را در حوزه اجتماع جامه عمل می‌پوشانند.

    به هرصورت، در حال حاضر بهترین مدل شناخته‌شده حکومت، دموکراسی است که در بیشتر کشورها نهادینه شده است. در نظام دموکراسی شهروندان هرچند از شرکت مستقیم در تعیین سرنوشت سیاسی خود بازداشته می‌شوند، ولی در فواصل زمانی معین امکان چشم‌داشت خود و بازگویی آن را دارند. در جریان دموکراتیک‌شدن جامعه، تا حدودی فاصله میان نخبگان و حکومت‌شوندگان کمتر می‌شود؛ زیرا گروه‌های نخبه جدید که به حکومت راه می‌یابند پیشینه‌ای توده‌ای دارند لذا برای توده‌ها قابل قبول‌تر و با اهمیت‌تر تبلور می نمایند.[7]

    به اعتقاد شومپیتر مهم‌ترین وظیفه برای سوسیالیسم، ایجاد یک حکومت دموکراسی برای تأمین منافع دولت، گسترده است که تأکید بر برنامه‌ریزی برای تخصیص منابع جهت حیات سیاسی و اقتصادی دارد. وی بر این باور است که برنامه‌ریزی مجدد جهت بوروکراتیزه نمودن برای تمرکز قدرت لازم است. از این جهت او حامی یک نوع دولت رهبری‌کننده و راهبردی است. جوزف شومپیتر از طردکنندگان نظریه دموکراسی کلاسیک به شمار می‌رود. از دیدگاه او «مردم چیزی بیش از تولیدکنندگان حکومت‌ها و سازوکاری برای انتخاب مردانی توانا در تصمیم‌گیری نیستند.» بنابراین اراده مردمی در نزد شومپیتر، محصول فرایند سیاسی به شمار می‌رود؛ نه قدرت انگیزاننده آن. فرمول‌بندی شومپیتر بیان‌کننده این است که سوسیالیسم و دموکراسی فقط شکلی از نخبه‌گرایی رقابتی است. به نظر او دموکراسی در واقع نوعی منبع برای مشروعیت به نخبگان حاکم می‌باشد.[8]

3- نخبه‌گرایی مدرن

دیدگاه مدرن نخبه‌گرایی در محورهای زیر قابل بررسی می باشد:

الف) شبکه قدرت نخبگان ملی:

مطالعه میلز درباره شبکه قدرت نخبگان ملی در آمریکا حکایت از کاهش نقش قدرت سیاستمداران حرفه‌ای در جامعه دارد. میلز بر این باور است که دولت در جامعه آمریکا تأمین‌کننده منافع مردم نیست؛ بلکه تحت تأثیر شبکه سلطه و قدرت نخبگان ملی مرکب از سیاستمداران، نظامیان، صاحبان و مدیران اقتصادی قرار دارد. این گروه، سیاست‌های کلان را بر طبق اهداف خود برنامه‌ریزی می‌کنند. در حال حاضر نظامیان و شرکت‌های اقتصادی در رأس امور قرار دارند. از حلقه سه‌گانه نخبگان در جامعه امریکا نظامیان توانسته‌اند سود بیشتری را از آن خود نمایند و در سیاست‌سازی کلان از موقعیت مطلوب‌تری برخوردار گردند. از طرفی، نخبگان سیاسی حرفه‌ای بیشتر در حاشیه رانده شده‌اند به گونه‌ای که خلأ سیاسیون در تصمیم‌گیری‌ها کاملاً مشهود است.[9]

ب) نظریات مربوط به قدرت صنفی:

رویکرد ساختاری اندیشه نئومارکسیستی و چارلز لیندبلوم در مورد دولت لیبرال دموکراسی متبلور می‌گردد. این نظریه‌ها بر مطالعه ارتباط بین قدرت اقتصادی و قدرت سیاسی که از طرف دولت‌مردان مداخله‌گر اعمال می‌شود تمرکز یافته است. کثرت‌گرایی نظریه انتقادی چارلز لیندبلوم است که بر وابستگی دولت‌های دموکراسی غربی بر اقتصاد سرمایه داری و اعمال قدرت بیش از حد بنگاه‌های تجاری بر دولت توجه نموده و آن را یک ضرورت می‌داند. دولت‌ها در زمان ثبات و تعادل سیاسی، باید، ابتدا نیازهای تجاری را تأمین نمایند.[10]

ج) صنف‌گرایی(Corporatism    )

 را می‌توان بعنوان روشی در نظر گرفت که عهده‌دار نقش  میانجی‌گری میان دولت و گروه­ها، برای حفظ منافع هر دوی آنها است. به همین دلیل گروه­ها با دولت به مذاکره و مصالحه می‌پردازند تا حمایت مالی دولت را در سیاست‌گذاری های کلان به سوی خود جلب نماید. ایده صنفی‌گرایی در زمان حاکمیت دولت‌های کارکردی در سال‌های 79-1974 در بریتانیا مورد حمایت قرار گرفت؛ که هدف از آن تقویت نظام سرمایه‌داری و مالکیت بخش خصوصی توسط دولت بود. صنفی‌گرایان اعتقاد براین داشتند که باید از اهمیت نقش کثرت‌گرایان و مدل دولت لیبرال دموکراتیک کاسته شوند و یک حالت تعادل میان دولت و گروه برقرار گردد. به همین جهت صنفی‌گرایان به دیده نقادانه به نظام سوسیالیست و کثرت‌گرا می‌نگریستند.[11]

    در تقسیم بندی سنتی نخبگان هر جامعه را به سه دسته ی نخبگان سیاسی(اصحاب قدرت)، نخبگان اقتصادی و نخبگان فرهنگ و اندیشه تقسیم می کنند.اما اساسا در جامعه، حوزه و حیطه ی هر دسته ی از نخبگان به نحوی نامحسوس و ناپیدا در ساحت های مختلفی با هم ارتباط پیدا کرده است.به همین لحاظ نخبگان هر جامعه اگر در یک نظام متعادل در جایگاه خود قرار گرفته باشند با یکدیگر هماهنگی و همراهی می کنند­.[12]



[1]   . نقیب‌زاده؛ ص39.

[2]  . ازغندی؛ ص 361.

[3]   . روشه، گی؛ تغییرات اجتماعی، منصور وثوقی، تهران، نی، 1385، چاپ هجدهم، ص116.

[4]   . سیف‌زاده؛ ص157-158.

[5]   . میخلز، رُابرت؛ جامعه‌شناسی احزاب سیاسی، احمد نقیب زاده، تهران، قومس، 1385، چاپ دوم، ص23 تا40.

[6]   . مارش و استوکر؛ ص366.

[7]   . باتومور؛ ص135-136.

[8]   . ایونز؛ص21-22.

[9]   . میلز، سی رایت؛ نخبگان قدرت، بنیاد فرهنگی پژوهشی غرب‌شناسی، تهران، فرهنگ مکتوب، چاپ اول، 1383، ص363 تا 367.

[10]   . ایونز؛ ص27.

[11]   . ایونز؛ ص30-31.

[12]  . داوری اردکانی، رضا ، سیاست، تاریخ، تفکر ،به نقل از سایت های اینترنتی


¤ نویسنده: موسی مباشری



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

»» منوها
[ RSS ]
[خانه]
[درباره من]
[ارتباط با من]
[پارسی بلاگ]
بازدید امروز: 19
بازدید دیروز: 22
مجموع بازدیدها: 361979
 

»» درباره خودم
 

»» پیوندهای روزانه
 

»»فهرست موضوعی یادداشت ها
 

»» آرشیو نوشته های قبلی
جهان تشنه معنویت
پیشنهاداتی جهت برگزاری مطلوب جلسات
وظایف مدیر آموزشی
موضوعات نهج البلاغه
دنیا از دیدگاه حضرت علی (ع) در نهج البلاغه
سیره پیامبر اعظم (ص) از دیدگاه دانشمندان جهان
تاثیرات فرهنگی اجتماعی مدارس قدیمی
افسردگی وراههای درمان آن
چگونگی بیعت حضرت علی (ع) با خلفا
ویژگی های مدیران وکارگزاران درقرآن کریم- 1
ویژگی های مدیران وکارگزاران درقرآن کریم- 2
پنجاه سئوال وجواب از قرآن
مقالات علمی دیگران
بررسی اهمیت وضرورت مشاوره وراهنمایی
نکات مهم در هنگام مطالعه
ناتوی فرهنگی و ضرورت توجه به آن
مهندسی فرهنگ
موفقیت وعوامل مؤثر آن
شبیخون فرهنگی
روابط عمومی موفق
بزرگترین مشکلات جهان اسلام از دیدگاه رسول اکرم در خطبه غدیر
پنجاه سئوال وجواب از قرآن
معیارهای گزینش مدیران
راهکارهای عملی برای کسترش حجاب وعفاف
هفته دفاع مقدس
موفقیت وعوامل مؤثر آن
آراء واندیشه های گروه طالبان
دست نوشته ها
امت واحده
ارتباطات ورسانه ها در جهان سوم
توسعه سیاسی در قانون اساسی جمهوری اسلامی
نقش نخبگان سیاسی در ایجاد سنت های سالم سیاسی
نظریه های امپریالیسم
بررسی اصول ومبانی لیبرالیسم
 

»» لوگوی خودم

 

»» اشتراک در وبلاک
 
 

»» لوگوی دوستان من
 



-------------------------------------------

سفارش تبلیغ
صبا ویژن